شبکه نمایش خانگی در عمر 20 سالهاش
جمال ساداتیان؛ تهیهکنندهای که تجربهی فروش فیلمهایی چون «دایره زنگی»، «چهارشنبه سوری»، «هفت دقیقه تا پاییز»، «به رنگ ارغوان»، «انتهای خیابان هشتم» را به موسسات نمایش خانگی داشته؛ سهم درآمد فیلم از طریق نمایش خانگی را ۱۵ درصد اعلام کرد. درعوض 80 درصد این سهم را متعلق به قاچاقچیان فیلم دانست و گفت: این میزان دربرابر ۸۰ درصدی که از طریق قاچاق فروخته میشود، نشان دهندهی نیاز مبرم به مدیریت قاچاق است تا بتوان از ظرفیتهای نمایش خانگی بهطور کامل استفاده کرد.
عصر خبر: شبکه نمایش خانگی که با تاسیس رسانههای تصویری در سال 72 در ایران متولد شد؛ به دلیل عدم برنامهریزیهای فرهنگی و سازوکارهای مناسب از سوی وزارت ارشاد مانند ناکارآمد بودن در مدیریت قاچاق فیلمهای داخلی نتوانست آن چنان که باید از پتانسیلهایش برای ارتقای صنعت سینما کمک بگیرد. مدیرعامل موسسه «قرن 21» بر این اعتقاد است که این شبکه توانایی تامین دو سوم هزینهی ساخت یک فیلم را دارد درمقابل یکی از تهیهکنندگان این نقش را به 15 درصد تقلیل میدهد.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ تاریخچه آغاز بهکار نمایش خانگی در ایران گویای فعالیت ۲۰ ساله این حوزه در عرصه تصویر است که علاوه بر تلویزیون و سینما؛ مسیر جدیدی را پیشروی کارگردانان، تهیهکنندگان و بازیگران قرار داد. اما واقعیت چیز دیگریست. اینبار هم مدیران و سیاستگذاران دولتی حمایت خود را در نیمهی راه از سر سینما و نمایش خانگی هر دو برداشتند. در موازیکاریها وسواس به خرج نداند و در نظارتها کجسلیقه شدند. پایان کار هم شد: سینمایی که نمیداند تا چه اندازه روی شبکهی نمایش خانگی برای بازگشت سرمایهاش حساب بازکند.
شروع فعالیت شبکه نمایش خانگی در سال ۷۲ و با تاسیس موسسه رسانههای تصویری بهصورت دولتی بود. در ادامه ۳۲ موسسه در بخش خصوصی مجوز فعالیت گرفتند که از این تعداد امروز؛ ۱۰ موسسه فعال، بخشی فعال متوسط و تعدادی هم غیرفعالاند. مشکل اینجا بود که این موسسات؛ تنها شاهراههای پخش فیلم در شبکهی نمایش خانگی نبودند. باندهای زیرزمینی بیآنکه دغدغهی فیلمهای مجوزدار یا بیمجوز را داشته باشند و بدون آنکه لازم باشد در صف پایان اکران فیلمها منتظر بمانند؛ صورت کلی معادله را بههم ریخته و جنگی پیدا و آشکار را هم با سینما هم با شبکه نمایش خانگی آغاز کردند و در راس دیگر این هرم؛ به جنگ ماموران انتظامی و سیاستهای وزارت ارشاد رفتند. اینسوی ماجرا؛ بخشهای مختلف انتظامی و فرهنگی دولت دست به دست هم داد تا راهکاری برای مقابله با قاچاقچیان فیلم پیدا کنند اما درنهایت جز ایجاد موانعی سهلالوصول برای قاچاقچیان کار دیگری از پیش نبردند.
درآمد 15 درصدی فیلم در گروی نمایش خانگی
جمال ساداتیان؛ تهیهکنندهای که تجربهی فروش فیلمهایی چون «دایره زنگی»، «چهارشنبه سوری»، «هفت دقیقه تا پاییز»، «به رنگ ارغوان»، «انتهای خیابان هشتم» را به موسسات نمایش خانگی داشته؛ سهم درآمد فیلم از طریق نمایش خانگی را ۱۵ درصد اعلام کرد. درعوض 80 درصد این سهم را متعلق به قاچاقچیان فیلم دانست و گفت: این میزان دربرابر ۸۰ درصدی که از طریق قاچاق فروخته میشود، نشان دهندهی نیاز مبرم به مدیریت قاچاق است تا بتوان از ظرفیتهای نمایش خانگی بهطور کامل استفاده کرد.
وی با بیان این مطلب که نمایش خانگی یکی از راههای درآمدزایی سرمایهگذار است، ادامه داد: در جهان؛ بخشی از درآمد فیلم از طریق سینما؛ بخشی از طریق نمایش خانگی و بخشی هم از طریق شبکههای تلویزیونی به جیب تهیهکننده بازمیگردد که در ایران غیر از فروش سینمایی؛ سهم این بخشها بسیار ناچیز است.
ساداتیان بر این اعتقاد است؛ با اصلاح چرخهی معیوبی که سینما با آن دست به گریبان است؛ نمایش خانگی خواهد توانست درآمدزایی خوبی را برای سرمایهگذار ایجاد کند.
تهیهکننده فیلم «دایره زنگی»؛ ستاد تشکیل شده در وزارت ارشاد برای مبارزه با قاچاق را بیشتر یک شوخی میداند: مسئولان توانایی سروسامان دادن به قاچاق فیلم را ندارند. تنها درصورت مدیریت این سیکل؛ نمایش خانگی میتواند مکمل مناسبی برای سینما باشد.
وی در پاسخ به این سئوال که آیا پخش فیلم در نمایش خانگی به کاهش فروش فیلم در سینما منجر میشود یا خیر؟، گفت: باتوجه به کمبود ما در سالنهای سینما و مشکل اکران؛ همچنین عدم توانایی نمایش برخی فیلمها در شهرستان؛ شبکههایی این چنین میتوانند مفید باشند. درمقابل هستند بسیاری از افراد که سینما در سبد اقتصادیشان وجود دارد و ترجیح میدهند فیلم را با کیفیت مناسب و تنها در سینما تماشا کنند.
نمایش خانگی؛ مسیری جدید برای فعالان سینما
از همان روزهای نخستین تصمیم بر این بود که شبکهی نمایش خانگی به بازوی دوم اقتصاد سینما تبدیل شود. رویایی که در نیمهی راه به فراموشی سپرده شد و نبود سیاستهای بلندمدت و روشن؛ این شبکه را به جایی برای دور زدون قوانین تبدیل کرد.
حسین مسافرآستانه(مدیرعامل موسسه رسانههای تصویری)؛ تعبیر خوبی برای این بیسیاستی دارد؛ رقابت شبکهها برای توزیع فیلمها پیش از اکران.
وی با اعتقاد بر اینکه نمایش خانگی خدمت ارزشمندی به اقتصاد سینمای ایران کرده، پرده از یک ناکارآمدی هم برمیدارد: در برخی مواقع شاهد عملکرد غیرمعقولانه و فرهنگی برخی ویدئورسانهها بودهایم که با دور زدن قوانین نمایش خانگی؛ سعی بر توزیع فیلمها پیش از اکران داشتند.
مسافر آستانه نکتهای را هم یادآوری میکند: اکثر فعالیتهایی از این دست توسط موسسات غیرمجاز انجام شده که وزارت فرهنگ با تشکیل ستاد مبارزه با قاچاق فیلم سعی در برچیدن اینگونه سواستفادهها داشته است.
او در شرح هدف اولیه تشکیل موسساتی از این دست؛ میگوید: هدف اولیه خدمترسانی به قشری بود که به دلیل عدم توانایی امکان دیدن فیلمها در سالنهای سینما؛ میخواستند فیلمها را در خانههای خود ببینند. درکنار این امر؛ امکان نمایش فیلمها برای تهیهکنندگان خارج از اکران از دیگر دلایل تشکیل موسسههای ویدئویی است.
شبکه خانگی 4 برابر سینما ظرفیت ساخت فیلم دارد. اینهم واقعیت دیگریست که مسافرآستانه به آن اعتقاد دارد. او ظرفیت ساخت فیلم در نمایش خانگی را چندین برابر سینما دانسته و میگوید: اگر در طول سال ۵۰ تا ۶۰ فیلم در سینما تولید میشود نمایش خانگی توانایی تولید فیلم تا ۴ برابر این تعداد را دارد.
اما آیا امکان ساخت فیلم در موسسات نمایش خانگی ارزانتر از سینماست؟، مسافرآستانه: موسسههای نمایش خانگی این امکان را فراهم کرده است تا تهیهکنندگانی که امکان ساخت فیلم در سینما را ندارند، با هزینهای کمتر از سینما شرایط نمایش فیلم خود را داشته باشند و سود بالایی را نصیب خود کنند.
مدیرعامل موسسه رسانههای تصویری؛ نگاه صرفا اقتصادی را به سینما اشتباه دانسته و تاکید دارد: برای رشد سینما باید باید یک برنامهریزی فرهنگی هدفمند در دستور کار قرار بگیرد که رشد اقتصادی و فرهنگی را به دنبال داشته باشد. درصورتیکه ما تنها به مسئله اقتصادی چشم بدوزیم و از برنامهریزی هدفمند فرهنگی چشمپوشی کنیم؛ شاهد آسیبهای جدی به سینما خواهیم بود که اقتصاد هم یکی از آنهاست.
مسافرآستانه به این سوال که آیا ورود نمایش خانگی موجب کاهش فروش فیلمها شده؟، گفت: ما با ۳۰۰ سینما درکل کشور؛ دارای ظرفیت محدودی هستیم که این حوزه میتواند بهصورت کمکی در کنار سینما قرار گیرد. علاقهمندانی که با نگاه اجتماعی فرهنگی به سینما میروند؛ ترجیح میدهند فیلم را در داخل سینما تماشا کنند؛ حتی اگر ده بار هم یک فیلم را در خانه ببینند؛ بازهم برای تماشای فیلم به سینما خواهند رفت.
تبلیغی برای مزیت دیدن فیلم بر روی پرده نقرهای نشده است
چه باید کرد؟ آیا باید مدافع مزیت دیدن فیلم روی پردهی نقرهای بود یا باید ماندن در خانه و کنار دوستان و خانواده فیلم دیدن را تجربه کرد؟ کدامیک از این دو بر یکدیگر ارجحیت دارند؟
مسافرآستانه نوک پیکان را به سمت مسئولان میگیرد: متاسفانه کار فرهنگی در این حوزه نشده و برنامهریزی ازسوی مسئولان برای اشائهی فرهنگ سینما صورت نگرفته است.
مسافرآستانه؛ ایجاد برنامهی مدون منطبق با نیازهای اجتماعی را نیاز اساسی جامعه دانسته و اعتقاد دارد: پژوهشگران سینما باید برای حفظ تماشاگران سینما در این حوزه به کمک سینما بیایند و سینما را بهعنوان یک رسانهی خاص که ویژگیهایش در دیگر رسانهها نیست؛ تبلیغ کند.
او اشارهای هم دارد به اینکه گاهی سینما خود تماشاگرانش را فراری داده: نمایش خانگی یک شبکه جهانی است که از سالهای دور در دیگر کشورها راهاندازی شده و سینما باید با نوع ساخت فیلمها برای جذب تماشاچی برنامهریزی کند.
درباه توزیع فیلمهای جدید توسط موسسات رسانههای تصویری برای سال جدید هم میگوید: در سال گذشته ما حدود ۶ فیلم از فیلمهای سینمایی را خریداری کردیم که برخی وارد بازار خانگی شدهاند و برخی را منتظریم تا زمان معقولی از اکرانش را سپری کند و بعد توزیع کنیم.
تامین دو سوم هزینه ساخت فیلم از طریق شبکه خانگی
فیلمها برای خرید از طریق موسسههای نمایش خانگی باید دارای چه شاخصهها و کیفیتی باشند و شرایط ورود فیلم به شبکههای خانگی چیست؟
محمدمهدی جعفری(مدیر عامل موسسه قرن۲۱)؛ شرایط خاص و پیچیدهای را برای ورود فیلم به شبکه خانگی تشریح نمی کند: بعضی موسسات تمایل به پخش فیلمهای بسیار قوی دارند. گروهی فیلمهای خوب در اولویت کاریشان قرار دارد، برخی نیز فیلمهایی با کیفیت متوسط را خریداری میکنند، همچنین هستند موسساتی که رغبت به نمایش فیلمهای ضعیف دارند. به طور کل فیلمی نیست که نتواند به شبکه خانگی ورود کند.
جعفری؛ مبلغ فیلم خریداری شده ازسوی ویدئو رسانهها را بین ۸۰ تا ۵۰۰ میلیون تومان متغیر دانسته که به نسبت اقبال در سینما محاسبه میشود. تمام این مبلغ بدون کسری یک درصدی متعلق به تهیهکننده است؛ درحالیکه در اکران ۴۰ درصد فروش فیلم دست سرمایهگذار را میگیرد و ۶۰ درصد بقیه به جیب سینمادار و پخش میرود.
مدیرعامل موسسه قرن ۲۱ میگوید: تعداد تیراژهای فیلم بین ۵۰ تا ۵۰۰ هزار نسخه است که با دو نوع قرارداد براساس تیراژ و قرارداد ۵ ساله یا ۷ ساله بین موسسه و تهیه کننده منعقد میشود. در نوع اول هر دو تا ۳ ماه با تهیه کننده تسویه میشود و تهیهکننده در سود فروش هر یک عدد دیویدی شریک است. در نوع دوم تا مدت زمان مشخص شده در قرارداد مشکلی برای تیراژ مجدد وجود ندارد و با پایان زمان با خواسته طرفین قرارداد مجددا تمدید میشود.
وی در شرایطی که بسیاری از شهرهای ایران فاقد سالنهای سینما هستند؛ فعالیت شبکههای خانگی را مفید میداند: موسسههای ویدئویی با نمایندگانی که در شهرهای مختلف دارند به تمام هموطنان در سراسر کشور خدمات ارائه میدهند و در تهران توزیع توسط شرکتهای پخش به شکل مویرگی صورت میگیرد.
جعفری این سئوال را که شبکه نمایش خانگی موجب کاهش فروش فیلم میشود را اینگونه پاسخ میدهد: فاصله اکران فیلم تا پخش در شبکههای خانگی ۲ تا ۳ ماه است. همچنین پایین بودن قیمت دیویدی نسبت به یک بلیت سینما انگیزه تماشاچی را برای دیدن فیلم در سینما کاهش میدهد. این دو میتوانند در کاهش تماشاگران سینما موثر باشند.
وی به کاهش پخش فیلم به صورت قاچاق حین اکران در چند سال اخیر اشاره کرد: پس از توزیع فیلم از طریق شبکه نمایش خانگی به سرعت شاهد پخش از طریق سایتها هستیم و با پیشرفت تکنولوژی، فضای بازار کپی وسیعتر شده که ریشهکن کردن آن نیاز به برخورد قاطع و جدی دارد.
جعفری در پایان اشارهای به تاریخ انقضای شبکههای نمایش خانگی کرد به این مضمون که: امروزه دنیا به سمت شبکههای کابلی (BOD)) و دیدن فیلم به صورت آنلاین حرکت کردهاند.
میتوان گفت شبکههای نمایش خانگی به خودی خود معضل برای سینما محسوب نمیشوند و در شرایطی که مدیریت صحیح صورت بگیرد؛ مانند کشورهای دیگر میتواند منبع درآمدی برای بازرگرداندن سرمایه باشد که سرمایهگذار روی آن حساب ویژه باز کند. از دیگرسو برای اینکه این شبکه از سود فروش فیلم نکاهد؛ نیاز به انجام کارهای فرهنگی نظیر تبلیغ مزیت دیدن فیلم در سالنهای سینماست که مسئولان در اکثر مواقع به یک طرف معادله توجه نشان میدهند و آنسوی دیریگر رها شده؛ میماند.