فدراسیون ها دولتی تر شده اند

داورزنی: مهرعلیزاده هربلایی خواست سر ورزش آورد/ تظاهر حمایتی احمدی نژاد از ورزش زیاد بود

برخی زمان ها حمایت ها مسولان از ورزش جدی تر بود و برخی جاها دخالت های سیاسیون بیشتر بود. ژست دموکراتیک گرفتن و مردم سالاری گرفتن خوب بود اما در عمل کار دیگری کردند.

به گزارش عصر خبر: صادق حسینی در سایت  خانواده بزرگ ورزش با محمدرضا داورزنی گفت و گویی انجام داده است که در پی می آید.
محمدرضا داورزنی از جمله مدیران ورزشی است که از اوایل دهه ۶۰ از سپاه وارد ورزش شد و پله های مسئولیت و ترقی را یکی یکی پشت سر گذاشت. مدیرکل سابق تربیت بدنی استان های کردستان، سمنان، کرمانشاه و خراسان و رییس سابق فدراسیون سوارکاری و چوگان و معاون اسبق سازمان تربیت بدنی که چندین سال است رییس موفق فدراسیون والیبال است و بیش از ۹۰ درصد بودجه فدراسیون را از طریق حامیان مالی تامین می کند این روزها دو چالش بزرگ دارد: اول کسب مجوز حضور والیبال ایران در المپیک ریو و دوم دریافت امتیاز میزبانی رویدادهای بین المللی.  محمدرضا داورزنی چندی پیش از دفتر مرکزی خانواده بزرگ ورزش دیدار کرده بود که به سئوال های ما پاسخ داد.

چه اتفاقی افتاد که دبیر کل نشدید و از آقای شهنازی شکست خوردید ؟
عرض کنم خدمت شما که به رای کسانی که رای دادند احترام می گذاریم ، تشخیصشان این بود که آقای شهنازی مناسب تر هستند و به ایشان رای دادند، ما هم به تشخیص دوستان احترام می گذاریم و یک احساس تکلیف کردیم برای این کار،احساس کردیم که شاید بتوانیم کمک کنیم و برای من همان روز تمام شد. البته من تمایل داشتم که فقط عضو هیات اجرایی شوم اما دوستان گفتند برای ریاست و دبیرکلی نامزد شوم. من لابی نکردم که به من رای بدهید. از نتیجه شوکه نشدم اما برایم غیر منتظره بود. 

نوشته های مشابه

ماجراهای جلسه ها و رایزنی های آقای خسروی وفا چه بود؟
دوستان رایزنی هایی باهم داشتند برای فدراسیون ها طبیعتا این انتخابات مهم بود. برخی اتفاقات هم افتاد که زینبده ورزش نبود. این که بگویند به چه کسی رای ندهید خب زیبنده ی ورزش نیست.

اگر دبیر کل می شدید مهم ترین کاری که برای المپیک ریو می کردید چه بود؟
ببینید من فکر می کنم آن چیزی که خیلی در کمیته المپیک اثر گذار است و دوستان آن کار را دارند انجام می دهند این هست که ما اول یک برنامه دراز مدتی داشته باشیم.امکان ندارد بدون برنامه در المپیک موفق بود.

بحث دیگر این است که فدراسیون ها باید برنامه داشته باشند، نظارت ما بر فدراسیون ها باید نظارت برنامه محور باشد، نمی توانیم همین جوری تشخیص بدهیم که این فدراسیون می تواند موفق باشد یا نه، این تشخیص خیلی مهم است و نیاز به کار کارشناسی و علمی دارد. ما باید بدانیم روی چه رشته هایی می توانیم حساب کنیم و در چه رشته هایی باید سرمایه گذاری کنیم.

نکته دیگر این که حمایت ها و ساپورت ها به موقع انجام بگیرد، ما چشم به هم بزنیم المپیک ریو فرا رسیده؛ ما حدود بیست و دو ماه فرصت داریم.

من فکر می کنم که یک تعاملی باید وجود داشته باشد بین حوزه معاونت ورزشی وزارتخانه و کمیته ملی المپیک، که اولا با همدیگر کار موازی انجام ندهیم، اگر برنامه ها با یکدیگر هماهنگ نباشد و در یک راستا نباشد خود فدراسیون را دچار سردرگمی می کند.البته تا به امروز یک تعاملی بین دوستان وجود داشته که امیدوار هستیم این تعامل مستحکم تر شود. امروز نسبت به گذشته این هماهنگی بیشتر است.

عامل اصلی در موفقیت خود فدراسیون است؛ همان طور که در شکست فدراسیون مسئول است موفقیت هم ماحصل برنامه و هدف گذاری و انتخاب مسیر صحیح فدراسیون هاست.

طبیعی است که باید از فدراسیون ها حمایت شود، البته این حمایت ها صرفا مادی نیست ، بلکه باید از برنامه ها نیز حمایت شود.

دستاورد احمدی نژاد برای ورزش ایران چه بود؟
ببینید من سی سه سال هست که در ورزش مشغول به کار هستم و از نظر کار کردن با مدیران کشور سابقه طولانی مدتی دارم. توجه و نگاه اکثر روسای جمهور به ورزش مثبت بوده چه در دولت سازندگی چه در دولت اصلاحات و چه در دولت آقای احمدی نژاد.

تظاهر حمایتی در دوره آقای احمدی نژاد زیاد بود در ورزش ، منابع خوبی را به ویژه در استان ها برای تکمیل پروژه های عمرانی انجام دادند ، حمایت هایی هم در ورزش های قهرمانی از رشته های مختلف ورزشی انجام دادند، ما کار به مسائل کلان سیاسی کشور نداریم. تمام دولت ها از ورزش حمایت کردند، بعضی مواقع این حمایت ها جدی تر بود، بعضی مواقع دخالت های سیاسیون بیشتر می شد.

آنجاهایی که سیاسی با ورزش برخورد شد ضرر کردیم، آنجاهایی که اجازه دادند ورزش کار خودش را انجام بدهد و کمتر رنگ و بوی سیاسی به آن دادند موفق تر بودیم. شاید یکی از دلایل موفقیت والیبال این بود که همیشه از حاشیه دور بود و کار خودش را انجام می داد.

شما تقریبا سی سال در ورزش کار کردید تفاوت مسئولین اصول گرا و اصلاح طلب در ورزش چه بود؟
ببنید نگاه های مختلفی در طول این سی سال وجود داشته و نگاه به ورزش بین مردم، سیاسیون و مراکز قدرت در نوسان بود. یک روز گفتند ورزش پهلوانی می خواهیم، یک روز گفتند هم پهلوانی هم قهرمانی، یک روز گفته شد ورزش همگانی می خواهیم. ببنید این بحث که حضرت آقا مطرح می کنند که ما باید به ورزش قهرمانی توجه بکنیم و لازمه رشد ما در کشور توجه هم به ورزش همگانی و هم به ورزش قهرمانی است و این دو، ۲ بال یک پرنده هستند یک سرمایه بسیار بزرگ و جدی برای ورزش است. در تمام دولت ها رهبری از ورزش حمایت کردند.

ببینید همه آن ها آمده بودند تا برای نظام کار کنند. برخی زمان ها حمایت ها مسولان از ورزش جدی تر بود و برخی جاها دخالت های سیاسیون بیشتر بود. ژست دموکراتیک گرفتن و مردم سالاری گرفتن خوب بود اما در عمل کار دیگری کردند. اصولا در سیستم های کارآمد و تخصصی اگر قدرت بر اساس سلسله مراتب بدست نیاید، مشروعیت ندارد. نمی شود یک نفر را از بیرون آورد و کارمند کرد و ظرف شش ماه معاون وزیرش کرد، تصمیمات این چنینی معلوم است چه تبعاتی دارد.

هر جایی که افراد در سیستم کار کردند و دنبال اجرای کار بودند ، موفق بودند؛ اما جایی که آدم هایی که آمدند منصوب شدند رفتند که کار سیاسی انجام دهند، آنجا ضربه خوردیم.

به عنوان نمونه وقتی می خواستم از آدم های مسئول در جاهای مختلف که در یک گروه نبودند امکانات بگیریم، مثل شهردار تهران می گفتند از ما نیست و تو رفتی پیش او، پس ما هم به تو کمک نمی کنیم؛ حتی متهم می شدی چرا رفتی پیش کمیته المپیک و چرا نیامدی سازمان تربیت بدنی! ما در فدراسیون والیبال تلاش کردیم هیچ وقت وارد این حاشیه ها نشویم و یکی از دلایل اصلی موفقیت ما هم همین بود.

ورزش بیشترین ضربات را از افرادی که آمدند کار سیاسی انجام دهند خورد. هر جا که دنبال شایسته سالاری بودیم، توانستیم موفق عمل کنیم، ولی هرجا که آدم ها را از بالا وارد سیستم کردند، موفق عمل نکردیم. ما در ورزش نیروهای متخصص زیادی داریم که اگر درست از آنها استفاده کنیم می توانند امورات ورزش را به خوبی پیش ببرند، ولی این ها را نادیده می گیریم و یک فردی را از بیرون می آوریم، که البته در حال حاضر این مسئله خیلی بهتر شده است ، الان میشه گفت که کار دست ورزشی ها است. در دوره های مختلف ما همواره از این موضوع در ورزش لطمه خوردیم . 

چالشی که از سال 91 فدراسیون های ورزشی و جامعه ورزشی با آن رو به رو شدند بحث تعلیق فدراسیون ها بود، به نظر شما این اساسنامه ، اساسنامه درستی است؟ آیا این اقتدار عزل ونصب لازم است؟
ببینید طرح و فکر اولیه این نبود که اتفاق افتاد، زمانی که ما نشستیم با دوستانمان کمک کردیم و اساسنامه فدراسیون ها تنظیم شد، ماده ۱۰ در کار نبود. آقای مهر علیزاده آمد و این ماده ۱۰ را در اساسنامه گذاشت، البته از یک بابتی توجیه کردند که وزیر و رئیس سازمان در مجلس باید پاسخگو باشد ، پس اختیارات داشته باشد. ولی اختیارات به این نیست که شما بتوانید عزل یا نسب بکنید. باید این قدر توانمند باشید که بتوانید نظارت بهتر، سیاست گذاری بهتر انجام دهید. بدیهی است دخالت ها یک دخالت های حکومتی باید باشد، نه این که شما به دلایل شخصی کسی را عزل یا نصب کنید و نباید سلیقه ای عمل شود.

با تکیه بر این که ما می خواهیم تحولی در رشته به وجود بیاوریم و با استفاده از ماده ۱۰، هر بلایی که دلشان خواست سر رشته های مختلف آوردند.

اگر این ماده ده را نمی گذاشتند و اختیار را به مجمع می دادند در مجمع چهل و پنج نفر آدم وجود دارد، آنها در حدی هستند که تشخیص دهند این رئیس می تواند کار ورزش را جلو ببرد یا نه.

آن ها آمدند ماده ای گذاشتند که شده چماق، انتخاب که می کنند آدمی را انتخاب می کنند که تابع باشد و آدم تابع نیز ضعیف است و سیستم خود را نمی تواند اداره کند و گوش به فرمان رئیس است این در ساختار اشکال دارد.

باید شرایطی را به وجود بیاوریم که آدم های توانمند تر بتوانند بیایند و از طرفی ثبات و امنیت شغلی ایجاد شود. در این ۳۰ سال گذشته عمدتا سازمان ورزش و وزارت خانه رویکرد انفعالی داشتند و تحت تاثیر رسانه های موضع می گرفتند و نگاه کارشناسی و فنی را لحاظ نمی کردند.

به نظر شما با وزارت خانه شدن ورزش مشکلی از مشکلات ورزش حل شد؟

ببینید یکی از دلایل وزارت خانه شدن ورزش، سهل انگاری مسولان وقت سازمان تربیت بدنی(سعیدلو) بود. بحث این است که از اول وزارتخاته ای کردن ورزش مشکل داشت. ورزش حوزه، فرا وزارتخانه ای است. حوزه ای که می تواند همه ی وزارت خانه درگیر خود کند. ساختاری دارد که درصد بالایی از آن را NGOها هستند. اتفاقی که افتاده این است که بعد از وزارتخانه ای شدن، فدراسیون ها دولتی تر شدند و به رییس فدراسیون به عنوان یک کارمند نگاه می شود. خوب طبیعتا این به نفع ورزش کشور نیست و برای آینده ورزش کشور هم خوب نیست. دولتی کردن دولت به تصدی گری بیشتر دامن می زند در حالی که می بایست اصل ۴۴ را هم اجرا کنیم.

اگر همه این مشکلات ساختاری را کنارهم بگذاریم تصویر بهتری برای توسعه ورزش به دست مان می رسد.

شما در مجمع قبلی فدراسیون جهانی گفتید قرار بود به خاطر ورود بانوان به سالن فدراسیون تعلیق شود که ما صحبت کردیم و این کار نشد، حالا هم شاهدیم میزبانی های ما را لغو می کنند، چه اتفاقی افتاد که نظرشان برگشت؟
یک جلسه ای بود در فلورانس، کمیته لیگ جهانی، موضوع حضور خانم ها در سالن در دستور جلسه قرار گرفته بود. روز قبل از جلسه من با مسئولین صحبت کردم و این موضوع را از دستور جلسه خارج کردیم و گفتیم این موضوع را دنبال می کنیم که تعداد بیشتری خانم به سالن بیایند.

ببینید اتفاقی که افتاد این بود که ما جلساتی را داشتیم با دکتر سجادی، مدیر کل حوزه سرپرستی و دوستانمان در وزارت کشور، دنبال این بودیم که راهکار برای حل این مشکل در مجلس پیدا کنم اتفاق دیگری که افتاد، دستگیری خانمی بود در خارج از مجموعه آزادی که جرمی را مرتکب شده بود. در دنیا چگونه منعکس شد؟ این که خانمی آمده والیبال نگاه بکند، دستگیر شده است. مجلات مختلف خارجی نامه می دهند که پیگیری کنید، و همچنین تعدادی از خانم ها در داخل و خارج در فضای مجازی به FIVB نامه می دهند که شما حمایت کنید که خانم ها بتوانند داخل سالن بیایند.

این موضوع باعث شد که یک مقدار فضا تغییر بکند و بر علیه ایران سنگین بشود و ما هم تلاش کردیم که منعکس بکنیم که اینطور نیست و با شبکه های خارجی صحبت کردیم. الان هم جلساتی را با شورای امنیت داریم که بتوانیم یک شرایط بهتری را در آینده به وجود بیاوریم.

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک