انتقاد از عطش دولتی ها برای همایش
سجاد سالك در مطلبی در روزنامه اعتماد با عنوان ” يك عارضه نگرانكننده ” نوشت:
براي ما دوستداران دولت تدبير و اميد كه به موفقيتش اميد بستهايم رويه اين روزهاي مسوولان قوه مجريه نگرانكننده است. نگارنده البته همچنان معتقد است به جاي انتقاد و طرح گلايه، همه بايد به دولت كمك كنند تا بهترين نتيجه ممكن را بگيرد اما عارضهيي كه به تازگي گريبان دولتمردان را گرفته واقعا قابل تامل است و جا دارد فكري به حالش شود.
موضوع اين است كه عطش چهرههاي دولتي براي حضور در همايشها و سمينارها رفته رفته از حد عادي خارج ميشود.
با گذشت يك سال و نيم از عمر دولت يازدهم و در شرايطي كه انتظار ميرود در آستانه جشن تولد دوسالگي دولت، بخشي از اقدامات و برنامههاي دولت به ثمر بنشيند و نتايج ملموس آن را جامعه احساس كند ظاهرا بيشترين برنامهريزيها صرف برگزاري كنفرانسها شده و انصافا هم همايشهاي باشكوهي برگزار ميشود اما حرفهاي تكراري و مرور صورت مسالهها، بيآنكه جواب راهگشايي ارايه شود بيشترين نتيجه برگزاري اين همايشهاست؛ همايشهايي كه بازتاب خوبي هم در سطح جامعه نداشته و در نهايت دست دولت را هم نتيجه و راهكار خاصي نميگيرد.
به عنوان نمونه در هفتهيي كه گذشت نخستين كنفرانس اقتصاد ايران با حضور پرشور چهرههاي دولتي و اقتصاددانان مطرح كشور برگزار شد. قبل از آن، همايش مبارزه با فساد در عاليترين سطح ممكن برنامهريزي و برگزار شد و قبل از آن هم شاهد همايش ملي اعتدال در كتابخانه ملي بوديم. همايش ملي بهرهوري ايران و همايش كسب و كار زنان در حوزه گردشگري هم در راه است و اگر ليستي تهيه كنيد خواهيد ديد تا آخر سال ماجرا ادامه دارد و چهرههاي دولتي هم پاي ثابت سخنراني اين برنامهها هستند.
واقعا اين برنامهها چه عايدي براي دولت دارد و چه اصراري است اعلام تحرك و برنامهريزي مسوولان، در ويتريني به نام همايش به نخبگان اعلام شود؟ ما كه ميدانيم، نخبگان و اساتيد و حاميان هم ميدانند دولت تدبير و اميد بيتوجه به رفتارهاي پوپوليستي به طور اصولي دنبال اصلاح زيرساختهاي كشور بوده و اقداماتي هم كه شروع شده ثمر دادنش زمان ميبرد. حال، اين حرفهاي تكراري، پاورپوينتهاي خستهكننده و ضيافتهاي بيحاصل قرار است كدامين هدف را برآورده كند كه ما بيخبريم؟
اين كاملا درست است كه پيشبرد امور در حوزههاي مختلف، نيازمند برنامهريزي علمي، پژوهشهاي هدفمند و اجماع نخبگان است اما باور كنيد از اين همايشها چيزي درنميآيد. در اين زمينه فقط يك نكته به ذهن ميرسد: بخش مهمي از بدنه دولت را چهرههاي موجه علمي و دانشگاهي تشكيل ميدهند. اين افراد كه در سطح جامعه هم احترام زيادي دارند در دوران هشت ساله احمدينژاد ناديده گرفته شده و نظرات و ديدگاههايشان مورد بيمهري واقع شد.
همان طور كه انتظار ميرفت دولت يازدهم اين بخش از نخبگان محذوف را به كار گرفت و حالا اين افراد پس از هشت سال سخت، در تصميمگيريها تصميمسازيها نقشآفريني ميكنند. اما ظاهرا حدود يك دهه دوري از دستگاه اجرايي و انزوا، شور و شوقي وصفناشدني براي سخنراني و ارايه مقاله در نخبگان تراز اولمان ايجاد كرده است. عطشي كه چهرههاي سرشناس دولت براي حضور در همايش و ارايه مقاله دارند رفته رفته از حد معمول خارج ميشود. ظاهرا حتي نهيب رهبر انقلاب هم باعث نشده مسوولان به خودشان بيايند و از «كنفرانس بازي» دست بردارند.
واقعا جا دارد اين عبارت را مسوولان در اتاق كار خود قاب بگيرند: «اين سمينار و امثال آن بناست چه معجزهيي بكند؟… توقع از آقايان محترم اين است كه چه با سمينار و چه بدون آن، تصميمات قاطع و عملي بدون هرگونه ملاحظهيي بگيرند و اجرا كنند.خلاصه اينكه دوستداران دولت توقعات زيادي از اين تيم دارند و براي موفقيتش از هيچ كمكي مضايقه نميكنند.
مسير و رويكرد دولت هم مورد تاييد كارشناسان و ناظران قرار دارد و ترديدي نيست كه تيم كارشناسي دولت تركيبي از بهترينها را گرد آورده و حاميان دولت هم پشت اين مجموعه را خالي نميكنند اما مسوولان دولتي بايد براي اين سندرم نگرانكننده فكري كنند. اين راهش نيست!