آقای سلحشور چرا فساد را فریاد می زنید؟
من نه تنها با «خود سینما» مشکلی ندارم، بلکه به سینمای پایبند به اصول و ارزش ها معتقدم و آن را مقدس می دانم. آنچه ما با آن مشکل داریم، سینمای مبتذلی است که غرب بنیانگذارش بوده و الآن هم در دنیا دارد ترویجش می کند.
598: موضع گیری های چند ماهه اخیر فرج الله سلحشور در مورد فساد سینمای ایران اگرچه به مذاق خیلی ها (و حتی برخی مذهبی ها) خوش نیامد، ولی عملاً آثار مثبتی در فضای کشور داشته است. از جمله اینکه نیروی انتظامی بالاخره جرأت ورود به حریم ممنوعه اهالی سینما را پیدا کرد و بازیگران سالم سینما نیز جرأت اعتراض به وضع موجود. اما متأسفانه در اثر تیترهای نارسا و بعضاً غلط برخی سایت ها، برداشت های کاملاً غلطی از حرف های او صورت گرفته. 598 در گفتگویی چالشی، مواضع دقیق سلحشور در 11 مسأله مربوط به سینما را از او جویا شده.
1- آیا شما با اصل سینما مخالفید؟
من نه تنها با «خود سینما» مشکلی ندارم، بلکه به سینمای پایبند به اصول و ارزش ها معتقدم و آن را مقدس می دانم. آنچه ما با آن مشکل داریم، سینمای مبتذلی است که غرب بنیانگذارش بوده و الآن هم در دنیا دارد ترویجش می کند.
2- آیا شما با سینماگران خاصی مشکل دارید و هر فیلمی آنها بسازند را ندیده رد می کنید و از آنطرف، هر فیلمی که توسط همفکران خودتان ساخته شود را تأیید می کنید؟
از قضا وقتی فیلم بدی توسط بچه های مذهبی ساخته می شود و حمایت می شود، من خودم با آن مخالفت می کنم و مخالفت هم کرده ام. اسم نمی آورم، ولی بارها شده بچه مسلمان هایی فیلم های بدی ساخته اند و نیروهای مذهبی گفته اند چون این فیلم را یک مذهبی ساخته، باید از ان حمایت کنیم و من مخالفت کردم. ما اگر خطاکاری از خودمان هم باشد، نباید از او حمایت کنیم.
از آن طرف خیلی از هنرمندان قدیمی هم بوده اند که کارهای مثبتی انجام دادند، ولو ظاهر مذهبی هم نداشتند و ما حمایت کردیم.
3- آیا شما بدنبال محدود کردن سینما به ژانرهای خاصی (مثل ژانر دفاع مقدس و تاریخی) و حذف برخی ژانرها (مثل طنز) هستید؟
شما اگر یک سری به دفتر ما بزنید و لیست سناریوهایی که در دست تهیه است را ببینید، خواهید دید که ما کارهای طنز داریم، جبهه ای داریم، کارهای اجتماعی روز داریم، خانوادگی داریم، مذهبی روز و مذهبی تاریخی داریم، اما نکته مهم این است که بر همه اینها، نگاه اسلام حاکم است. در سینمای موجود، چه تحلیل مشکل و چه راه حل آن از طرف سینماگر طرح می شود که ما با این مخالفیم. ما معتقدیم راه حل مشکلات و معضلات جامعه را باید بر مبنای ارشادات و دستورات خداوند پیدا کرد. ما با هیچ ژانری مشکل نداریم، مشکل ما با محتوای آثار است.
4- آیا شما با فیلم های عاشقانه مخالفید؟
این سوال دو جواب دارد. یکی اینکه الآن آنقدر فیم های عاشقانه زیاد شده است که دیگر خود من حاضر نیستم به جمع سازندگان آنها اضافه شوم! به نظرم وقتی موضوع همه فیلم ها و سریال ها به دلیل فقدان خلاقیت، شده یک دختر و پسری که به هم می رسند یا نمی رسند، بهتر است من دیگر این آش را شورتر نکنم.
جواب دوم اینکه نخیر، اتفاقاً ما الآن سوژه ای داریم درمورد یک خانمی که با یک بچه تنهاست و از آقا امام رضا می خواهد که شوهر مناسبی برایش جور کند، ایشان هم همین کار را می کند و او ازدواج می کند. ما با ازدواج مخالف نیستیم، اما ازدواج پاک، آنطوری که خدا و پیغمبرش گفته اند؛ نه این روابط بی قید و بند محرم و نامحرم که اینها در این فیلم ها دارند «رایج می کنند». در فیلم های اینها گاهی زن و مرد، از حیوانات جنگل هم بی قید و بند تر رابطه دارند.
یک نفر با من تماس گرفت و گفت:”آنجلینا جولی اگر در فیلم هایش سکس می کند، این شغل اوست، شما چرا اشکال می گیرید؟!” من از مخاطبین گرامی واقعاً معذرت می خواهم، ولی از کسی که این حرف را می زند، تنها می توان پرسید “آیا اگر اقوام خودتان هم چنین شغلی داشته باشند، مشکلی ندارید؟!” می دانم فردا می گویند سلحشور هتاکی کرد، اما من چیزی جز همان منطقی که اینها بکار می برند و بدون ذره ای حیا بر زبان می آورند نگفتم.
اما نکته ای که شاید بد نباشد دوستانی که به بنده انتقاد می کنند به آن توجه کنند، این است که آیا این حساسیتی که اینها بر روی سینماگرانی که هیچ چیز درباره زندگی خصوصی شان نمی دانند دارند، بر روی دیگران هم دارند؟ یا وقتی مثلاً پای نقد مسئولین جمهوری اسلامی می آید، همه را دزد، کلاش، دروغگو، منافق، خائن و…. می خوانند و هیچ استثنایی نمی کنند؟ آیا این حساسیتی که بر بازیگر معلوم الحالی که فیلم های برهنه آن بر پرده سینماهای آمریکاست دارند، بر مقدسات خودشان هم دارند؟ آنقدری که تعصب بر آنجلینا جولی دارند، بر بزرگان دینی خودشان دارند؟ آنقدری که علیه من حرف زدند و نامه نگاری کردند، علیه جرسومه ای مثل شاهین نجفی هم گفتد و نوشتند؟ آیا این حساسیت داشتن و نداشتن ها تأمل برانگیز نیست؟
5- مگر خیانت و عشق های مثلثی و مربعی و… در جامعه وجود ندارد؟ پس چرا شما با به تصویر کشیدنشان مخالفید؟ مگر مشکل فرهنگی را هنرمندان نباید حل کنند؟
ببینید، درست است که مطرح کردن این مسائل از سویی می تواند به نیت اصلاح باشد، ولی روی دیگر آن «ریخته شدن قبح این مسائل» است. ما هدفمان چیست؟ آیا فقط می خواهیم داد بزنیم که «آی! در جامعه ما خیانت و هزار مشکل دیگر وجود دارد»؟ یا اینکه قصدمان اصلاح آن مشکلات است؟ اگر قصدمان اصلاح است، باید ببینیم آیا طرح برهنه این مسائل منجر به اصلاحشان می شود یا ترویجشان؟ به نظر من باید حرف این موضوعات را زد، طرحشان باید کرد و برای پیشگیری از آنها هم باید راه ارائه داد، اما به تصویر نباید کشید. به تصویر کشیدن روابط نامشروع زن و مرد و دیالوگ های آنها، اشاعه بی بند و باری و عادی سازی آنهاست. اما می شود حرفش را زد، انتقاد کرد از این معضل جامعه و راهکار برایش ارائه داد.
در فرهنگ اسلامی ما نشان دادن مسائل جنسی، صحبت های شهوت انگیز و به تصویر کشیدن زنان آرایش کرده حرام است. بله، می توان راجع به این چیزها در لفافه سخن گفت، ولی طرح عریان آنها منجر به ترویجشان می شود. اگر عده ای با این حرف مشکل دارند، مشکلشان با من و امثال من نیست، با خود دین است. چون اینها دستورات دین ماست.
یک نکته را هم اضافه کنم. تمامی کسانی که دارند با فیلم هایشان روابط آزاد محرم و نامحرم را عادی سازی می کنند، بلا استثنا به دنبال هموار شدن راه بی بند و باری و کیف خودشان هستند. او می خواهد روابط نامشروع در جامعه زیاد شود تا اگر خودش دنبال آن رفت، کسی به او ایراد نگیرد.
6- آیا شما به دنبال این هستید که ایران را یک جامعه آرمانی و بدون عیب نشان دهید و مشکلات حکومت و جامعه را به تصویر نکشید؟
نخیر، به نظر من یک بچه حزب اللهی اگر به حکومت ایراد داشته باشد، باید در رسانه ها و مطبوعات فریاد بزند و ایرادش را بگوید. اما از نشانه های دلسوز بودن و مسلمان بودنش این است که راهکار هم ارائه می دهد. می گوید این معضل وجود دارد، چرا از این طریق جلویش را نمی گیرید؟
اما فیلمساز غیر متعهد فقط به دنبال به لجن کشیدن و خراب کردن و نشان دادن عیب هاست. نه تنها راهکار ارائه نمی دهد، بلکه خودش هم راهی برای حل مشکل بلد نیست. یعنی اگر فیلمساز غیر متعهد و غیر اخلاقی بخواهد برای معضلی راهکاری ارائه دهد هم نمی تواند؛ چون ارائه راهکار، روح سالم می خواهد، فکر سالم و پاک می خواهد. من نمی گوییم فقط ما روحمان سالم است، ولی کسی که تمام طول جوانی اش به دنبال دختربازی بوده، چطور می تواند برای حل مشکل ازدواج راهکار ارائه دهد؟ کسی که یک روز در جمع بچه هیئتی ها و مذهبی ها نفس نکشیده، چطور می تواند برای حل مشکلات آنها راهکار دهد؟ این حرف ما خیلی عجیب است که عده ای برآشفته می شوند؟
وگرنه بچه مسلمان هیچ ترسی ندارد که ایرادش را مطرح کند و می گوید و راهکار هم می دهد. اصلاً این تکلیف یک بچه مسلمان فیلمساز است. مثلاً فیلم «آژانس شیشه ای» را می توان مثال زد که یک نقد جدی بر مسئولین است و دلسوزانه هم هست. از این دست کارهای مثبت وجود دارد. یکی دوتا از کارهای آقای «راعی» یا بعضی از کارهای آقای «مجید مجیدی» جزو فیلم های انتقادی خوب است.
7- چرا در صحبت های شما یک «تعمیم» نسبت به همه وجود دارد؟ چرا می گویید «سینما فاسد است» و مثلاً حتی نمی گویید اکثریت سینما فاسد است؟
ببینید، من یک بار این جمله را گفتم و بعداً هم بارها آن را در مصاحبه ها اصلاح کردم و گفتم که بعضی از سینماگران مستثنی هستند و حتی نام هم بردم. اما توضیح کامل تری بدهم.
شما وقتی مثلاً می گویید «تاکسی دارها گران می گیرند» یا «مغازه دارها گران می فروشند» آیا معنایش این است که هیچ مغازه داری ارزان فروش و منصف نیست و هیچ تاکسی داری قیمت عادلانه نمی گیرد؟ نه، وقتی یک فرهنگی بر کلیت یک صنفی یا جامعه ای حاکم شد، می گویند فلان جامعه یا فلان صنف اینطور است.
ما وقتی می گوییم «سینما آلوده است» یعنی قریب به اتفاق سینما آلوده شده، حالا چندتا خوب هم در آن وجود دارد. مشکل اینجاست که آنهایی که فاسد هستند، پشت آن چهار نفری که سالم هستند سنگر می گیرند تا دیده نشوند. دقت کنید، آنهایی که می گویند «چرا خوب ها را در نظر نمی گیرید» مدافع خوب ها نیستند، بلکه خوب ها را بعنوان سپر بلای خودشان می خواهند. وگرنه مگر خوبها خودشان زبان ندارند؟ چرا خود آنها نمی آیند از خودشان دفاع کنند؟ مثلاً خانم پروانه معصومی، آقای امین تارخ، آقای مجید مظفری و… چرا اینها خودشان می آیند این حرف ها را تأیید می کنند و می گویند سینما همینگونه است؟ یا خانم معصومی به من می گوید فلانی دستت درد نکند بالاخره حقیقت را گفتی، حالا شاید با زبان خوبی نگفتی، ولی حقیقت است.
البته من نمی گویم هرکس به من ایراد گرفته، خودش مشکل داشته. بلکه خیلی ها می گویند تو حرفت درست بود، ولی با لحن تندی گفتی. والا خوبها خودشان فهمیدند منظور ما آنها نیستند.
8- اصلاً چه لزومی دارد فساد سینما فریاد زده شود؟ کجا گفته اند برای نهی از منکر بیایید آن را فریاد بزنید؟ آیا این خودش ترویج گناه نیست؟
این حرف کاملاً درست است که فساد را نباید داد زد، اما نه وقتی علنی باشد. وقتی بازیگر خودش با رفتارها و حرکات و دیالوگ هایش می آید فساد را علنی می کند، وقتی عشق های مثلثی و مربعی بدون حتی نگاه نقادانه بصورت شیرین و جذاب نمایش داده می شوند، آیا ما باید سرمان را زیر برف فرو کنیم و بگوییم «نه، اینها این روابط را قبول ندارند»؟
– با این استدلال مثلاً می توانیم بگوییم مرحوم فتحی که می آید نقش عمروعاص را بازی می کند، خودش هم عمروعاص است!
نه نه، اشتباه نکنید؛ آن فرق می کند با زنی که مثلاً در فیلم می آید لباسی می پوشد که اندامش را به نمایش بگذارد، آرایش غلیظ می کند، ناز و عشوه می آید و نوعی با مردها حشر و نشر می کند که یک زن عفیف به هیچ وجه اینگونه نیست. من از کسی که با رفتارش جلوی دوربین، علنی دارد فساد را گسترش می دهد هیچ چیز نگویم؟
آن چیزی که ما حق نداریم داد بزنیم، فساد پنهان است. اصلاً پشت صحنه فیلم ها به کنار، وقتی در خود فیلم ترویج روابط بی قید و عادی سازی دوستی دختر و پسر می شود، دختر تنهایی به خانه پسر می رود، با او به مسافرت می رود و… ما این را نگوییم؟ اگر این کارها برای عده ای عادی است، دیگر به ما اعتراض نکنند، به خدا اعتراض کنند که چرا اینها گناه اند.
– خب آن لفظی که شما بکار بردید، با این بیان فرق دارد. آن لفظ یعنی بازیگران روابط نامشروع جنسی پشت صحنه دارند. آیا این ترویج فساد نیست؟
نه، برای اینکه ما این را در 34 سال گذشته پنهان کردیم و هیچ چیز نگفتیم. در این مدت اینها هر کاری کردند، از کارهای پشت صحنه شان، از خانه های تیمی شان، به کرات اتفاق افتاده که یک راننده یک زن بازیگر را در سی روز فیلمبرداری از سی جا سوار کرده و آورده. حالا من نمی خواهم کثافت کاری های پشت سینما را باز کنم. اینها را دیدیم و سکوت کردیم و سعی کردیم کارهایشان را نادیده بگیریم، نصیحتشان کردیم، حتی فیلم هایشان با شکست روبرو شده و جمهوری اسلامی ورشکستگی شان را جبران کرده، حتی وقتی توقیف شده ضرر و زیانشان را پرداخت کرده، بارها اینها را صدا کردند و نصیحتشان کردند، چقدر اثر گذاشت بر رویشان؟ منفی 100! نه اینکه صفر، بلکه بیشتر هم شده. یعنی فیلم های دهه 60 ما، به مراتب سالم تر از فیلم های دهه 80 هستند.
از آن بدتر اینکه اینها طلبکار هم شده اند! یعنی نه تنها با این اغماض ها اصلاح نشدند، بلکه حتی یک مصونیت قانونی هم پیدا کرده اند و کسی جرأت نداشت کاری به کارشان داشته باشد. هنوز هم کسی جرأت ندارد سر صحنه به اینها چیزی بگوید. والا وضعیت اینها سر صحنه بسیار افتضاح تر از آن چیزهایی است که در خیابان ها می بینید.
این فساد در سینما وجود داشته و دارد و الآن ما بعد از 34 سال تحمل، دیدیم هیچ چاره ای نیست جز اینکه جلویشان بایستیم. سینماگر باید بفهمد کیست.
ببینید، قبل از انقلاب، چهره سینماگر برای مردم روشن بود. چون او همان کارهایی که پشت صحنه می کرد، جلوی دوربین هم انجام می داد که شرمم می آید ذکر کنم. خب این برای مردم آشنا بود و همه می دانستند سینماگران فاسدند. ما بعد از انقلاب، یک صحنه هایی را ممنوع کردیم و یک روسری سرشان کردیم و این فساد به پشت پرده سینما رفته. البته زیاد هم پشت پرده نیست و در سایت ها و مجالس مختلف، مدام نقل قول می شود. نیروهای انتظامی مدام اینها را در حال فساد دستگیر می کنند و بلافاصله آزاد می کنند.
لذا دیگر مجبور شدیم؛ چون اینها دارند جامعه ما را هدایت می کنند. ببینید، یک موقعی یک گروهی دارد فساد می کند، به خودش مربوط است. اما یکبار یک گروه فاسد، می شود الگو برای جامعه؛ از صد تا جوان که سوال می کنید، 99 تایشان دوست دارند بازیگر شوند. درحالی که قبل از انقلاب تا می گفتیم «بازیگر» می گفتند «اوه! این کثافت ها؟» اما الآن بجای اینکه یک دانشمند، یک مخترع، یک انسان مؤمن و خدمتگذار بشود الگو، بازیگر شده است الگو.
دلیلش این است که کثافت کاری اینها پنهان شده و مردم فکر می کنند اینها چقدر خوشبختند، چقدر آبرو دارند و سالم اند. در حالی که مردم باید بدانند که واقعیت چیست و با یک نگاه غیر واقعی اینها را برای خودشان الگو نکنند. این وظیفه ماست که اینها را بگوییم.
ما نمی گوییم بازیگران را تفتیش عقائد بکنیم و در زندگی خصوصی شان سرک بکشیم. بلکه این خود آنها هستند که فسادشان را علنی می کنند.
9- آیا ارزیابی شما از فیلم ها، فقط بر اساس محتوای آنهاست و با فیلم های ضعیف با محتوای خوب مشکل ندارید؟
کاری که از نظر هنری قوی نباشد، اصلاً سینما نیست، فیلم نیست. ما معتقدیم هنر و تکنیک و محتوای سینما باید باهمدیگر باشد. محتوای خوبی که با زبان قوی و هنری بیان نشود، اصلاً فیلم نیست. مثل کارهای شعاری که موجود است.
10- آیا شما با سفارش فیلم به کسی که با محتوای آن ارتباطی ندارد موافقید؟
ما متأسفانه یک مشکل همه گیری که در جامعه مان داریم، این است که وقتی کسی مشهور شد، فکر می کنیم او در همه چیز موفق و صاحب نظر است. در سینما هم وقتی یک نفر مثلاً شد یک فیلمساز قوی یا حتی مشهور، فکر می کنیم می تواند در مورد همه چیز، شهدا، دین، جنگ، جامعه، زن، فقر، سیاست و… فیلم بسازد. لذا یک فیلمنامه مذهبی را می دهند دست کسی که اصلاً بویی از مذهب نبرده. وقتی شما به یک موضوع هیچ اعتقادی نداری، هیچ علاقه ای نداری و ای چه بسا از آن متنفر هم هستی، چطور می توانی در مورد آن فیلم بسازی؟
این بزرگترین اشتباه و خیانت مسئولین فرهنگی است که سوژه های ارزشی را دست انسان های بی ارزش دادند.
11- به نظر شما هر فیلمی که مورد علاقه شما نبود، باید پایین کشیده شود؟
اگر «یک نفر» گفت چون من این فیلم را دوست ندارم باید پایین کشیده شود، باید زد در گوشش! اما وقتی شدند 500 نفر، هزار نفر، اینها دیگه یک جامعه اند، یک گروه اند و نظرشان ارزش دارد و باید بررسی شود.
– معیار چیست؟ آیا معیاری وجود دارد یا سلیقه شخصی است؟
معیار دستورات اسلام است.
– خب گاهی وقت ها در تشخیص مصداق اختلاف پیش می آید. مثلاً سازنده فیم هایی که عید پایین کشیده شد، معتقد بودند که فیلم هایشان خلاف اخلاق و ادب و دین نیست و اتفاقاً اخلاقی است.
خب این نظر اینهاست و حق دارند بگویند. اما مردم حق ندارند نظرشان را بگویند؟
– اینها معتقدند معترضینشان «مردم» نیستند؛ یک گروه های خاصی اند که اقلیت هم هستند.
همیشه اینطور بوده است؛ هر کس در جامعه علیه من حرف زد، یک گروه خاصی است، از مردم نیست و یک باند و گروه و دار و دسته ایست، هر کس به نفع من حرف زد، او نماینده مردم است! این تحلیل درستی است به نظر شما؟
– خب تعداد رسانه هایی هم که از آنها حمایت می کنند خیلی بیشتر از رسانه های معترض است.
اینکه فضای رسانه ای کشور دست آنهاست که یک حقیقت واضح است. شما تمام این رسانه های سینمایی کشور را ببینید، چند تایشان تابحال به فیلمی سر مسائل اخلاقی و دینی اعتراض کرده اند؟ چند تایشان فیلم های غیر شرعی و غیر اخلاقی را نقد کرده اند؟ واضح است که اینها هیچ حساسیتی نسبت به اینگونه مسائل ندارند. این چیز پنهانی نیست.
– خب فروش فیلمشان بالا بوده و این یعنی مردم فیلمهایشان را دوست دارند.
اولاً چقدر بالا بوده؟ پر فروش ترین فیلم سینمای ایران که 6 ملیارد فروش کرد، نهایتاً 3.5 درصد مردم ایران بیننده داشته. یعنی اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران از سینما زده شدند. سینماگران به هیچ وجه نمی توانند راجع به «نظر مردم» اظهار نظر کنند؛ چون میانگین مخاطبینشان 1 درصد مردم هستند.
ثانیاً قبول؛ اگر واقعاً معتقدید مردم طرفدار شما هستند، فیلمتان را ببرید در «مهدیه تهران» اکران کنید و نظر مردم را بپرسید. جرأت دارید آنجا به نمایش بگذارید؟ یعنی چند هزار نفر مهدیه، چند هزار نفر مجلس حاج منصور، چند هزار نفر نماز جمعه ها اقلیت اند؟ اصلاً ببرید در یک حسینیه ای که خودتان دوست دارید، هر مسجدی که خود شما دوست دارید و جمعیتی در آنجا هست فیلمتان را نمایش دهید. جرأت دارید در آنجا فیلمتان را نمایش دهید و خودتان بین مردم بایستید و مردم لت و پارتان نکنند؟! بروید در جمع راهپیمایان میلیونی 22 بهمن فیلمتان را نمایش دهید اگر جرأت دارید.
چرا فکر می کنید مردم فقط آنهایی اند که به سینما می روند و فیلم شما را می بینند؟ مردم آن 99 درصدی هستند که اصلاً سینما نمی روند بخاطر 34 سال حاکمیت فیلم های شما. اگر 100 نفر، 200 نفر، 500 نفر می آیند به فیلم شما اعتراض می کنند، یقین بدانید اینها نماینده قشر عظیمی از حزب الله هستند. امام جمعه نماینده ولی فقیه است که به کارهای شما ایراد می گیرد. شما دارید کار را به جایی می کشانید که اگر فردا تمام هفتاد میلیون هم با شما مخالفت کنند، به راحتی می گویید اینها شعور ندارند (کما اینکه یک زمانی می گفتید و هنوز هم می گویید). چون خودتان را برتر از مردم می دانید و یک عده هم دورتان جمع شدند و برایتان کف می زنند، فکر می کنید همه مردم اینها هستند. چرا سینماگران نمی خواهند این حقیقت واضح را بپذیرند که در اقلیت مطلق اند؟