برای «صادق انقلاب»
زمانی که هواپیمای ایرفرانس وارد فضای ایران شد، مرحوم طباطبایی از پنجره به خاک ایران نگاه کردند و اشک از چشمانشان سرازیر شد و زیر لب چیزی زمزمه کردند. اشتیاقی که آن مرحوم داشت، قابل توجه بود و این حالت ایشان، تأثر و شکوهمندی خاصی را در آن فضا به وجود آورده بود.
عصر خبر به نقل از شبكه مجازي آستان: دکتر صادق طباطبایی در دومین روز از اسفند 1393 پس از تحمل بیش از یک سال بیماری درگذشت. این خبر به سرعت جای خود را در صدر اخبار ایران و مربوط به ایران باز کرد. مرحوم طباطبایی از آن دسته چهرههایی بود که خیلیها او را از اوایل یا حتی از پیش از انقلاب اسلامی میشناختند. کسی که هم در نوفللوشاتو همراه امام(ره) بود، هم در «پرواز انقلاب» به مقصد مهرآباد و هم در مسئولیتهایی که در ماههای اول پس از پیروزی انقلاب بر عهده گرفت؛ از جمله کار خطیر برگزاری رفراندوم 12 فروردین 1358. ظاهر متفاوت صادق طباطبایی که همیشه آراستگی را در خود داشت، او را به چهرهای آشنا و محبوب نزد مردم تبدیل کرده بود، اما این همه ماجرا نبود. مشی اعتدالی مرحوم طباطبایی در سیاست و مذهب و اجتماع و نیز علاقههای شخصیاش به موضوعاتی نظیر هنر (او پیانیست چیرهدستی بود) باعث میشد تا آنها که او را میشناختند، دوستش داشته باشند یا لااقل برایشان قابل احترام باشد. حالا چند روزی میشود که او در خاک آرمیده است تا زمین، این مخلوق خوب خدا و امانت الهی را به آغوش خالقش بازگردانده باشد؛ روحش شاد.
آیت الله سید محمد موسوی بجنوردیحوزوی / مدرس حوزه و دانشگاهیک انقلابی خوشفکر و متدینمن به همراه حاج سیدمصطفی و حاج احدآقا خمینی به حج عمره و سپس به لبنان رفتیم. در آنجا ما به مرحوم طباطبایی و آیتالله سلطانی و امام موسی صدر پیوستیم و تا صبح به بحث و گفتوگو میپرداختیم. هرچه که مرحوم طباطبایی می گفت مورد عنایت و توجه همه بود امام موسی صدر در کارهای مشاورهای و بحثبرانگیز خود از نظریههای وی استفاده میکرد. آن مرحوم دارای اندیشه سیاسی بسیار بالایی بود و طریقه برخورد با همه نوع افراد و اشخاص را میدانست. وی معرف شهید چمران به امام موسی صدر نیز بود. مرحوم طباطبایی به عنوان انقلابی خوشفکر و متدین که دارای طرحهای تازه و اندیشمندانه بود مورد احترام همه بود و نقش بسزایی در پاریس هم به عنوان رابط امام (س) با دانشجویان خارجی و هم مترجم داشت و میتوان گفت مرحوم طباطبایی صدای انقلاب را به گوش جهان میرساند.
حميد انصاريقائم مقام مؤسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی(ره)پیامرسان امین امام (س)دکتر صادق طباطبایی حق بزرگی بر گردن همه نیروهای انقلابی و مبارزان قبل از انقلاب داشت. وی یکی از مهمترین حلقههای مبارزه به خصوص دانشجویان مبارز پیرو نهضت امام (س) خارج از کشور بود. مرحوم طباطبایی پیامرسان امین امام (س) از طرف دانشجویان خارج کشور بویژه ایالات متحده آمریکا بودند. قبل از رحلت امام (س) با توجه به فراز و فرودهایی که در این مدت صورت گرفت، دکتر طباطبایی هیچ گاه از آن راه اصیل و منطقی که داشت خارج نشد؛ در حالی که فردی روشنفکر بود و بر بعضی مواضع تاکید داشت، همیشه طبق سخنان امام (س) در مسیر اعتدال حرکت می کرد.
علی اشراقیدکتری/ نوه امام (س)انسانی مردمدارمن در نوفل لوشاتو پسری ۱۲ ساله بودم. زمانی که خبرنگاران از کشورهای خارجی به خصوص آلمان خدمت امام (س) میرسیدند مسئولیت ترجمه با مرحوم طباطبایی بود. اگر بخواهم در یک جمله از خصوصیات مرحوم طباطبایی صحبت کنم، میتوانم بگویم وی انسانی مردمدار بود.
آیتالله العظمی یوسف صانعیحوزوی / مرجع تقلیدمظلوم زندگی کرد و مظلوم رفتدکتر صادق طباطبایی تنها نامش صادق نبود، بلکه در عمل هم صادق بود یعنی همه وجودش صدق و راستی بود. گاهی با مرحوم طباطبایی ملاقاتهایی داشتیم. ایشان انسانی بود که بین روشنفکرها و دانشمندان غیرحوزوی کمتر پیدا میشود؛ لذا مظلومانه زندگی کرد و تا جایی که بنده اطلاع دارم غریبانه هم از دنیا رفت اما هم در زمان مظلومیتش و هم در زمان غربتش با سعادت و خوشبختی زندگی کرد و در یک جمله «عاش سعیداً مظلوما، و مات سعیدا مظلوما» و این مظلومیت، صفتی است برای همه ائمه ومعصومین (ص)؛ مظلومیتی در راه حق و تقوا. ایشان کسی بود که هیچ خلافی از او دیده نشد؛ البته در حقش ظلم شد ولی ظلمها را تحمل و صبر کرد و به لقاء خداوند رسید تا در محضر پدر بزرگوارش و امام امت و مادر بزرگوارش به خاک سپرده شود. از خداوند میخواهیم او را با ائمه معصومین (ص) مشهور گرداند و ما را جزو دوستان اینچنین انسانهای شایسته و صادقی قرار دهد.ایشان در سفر آخرشان که به ایران آمده بودند، بنده مریض و در تهران بودم. هیچ توقعی برای عیادت بنده از ایشان وجود نداشت، ولی آقایی و کرامت کردند و به عیادت بنده آمدند. امیدوارم زندگی ایشان بتواند سرمشقی برای ما و دانشمندان حوزوی وغیر حوزوی باشد.
حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمود دعاییحوزوی / مدیرمسئول روزنامه اطلاعاتدو خاطره ناگفتهزمانی که هواپیمای ایرفرانس وارد فضای ایران شد، مرحوم طباطبایی از پنجره به خاک ایران نگاه کردند و اشک از چشمانشان سرازیر شد و زیر لب چیزی زمزمه کردند. اشتیاقی که آن مرحوم داشت، قابل توجه بود و این حالت ایشان، تأثر و شکوهمندی خاصی را در آن فضا به وجود آورده بود.من رابط ملاقات مرحوم طباطبایی و امام (ره) برای اولین دفعه بودم. آن مرحوم از من خواستند تا به امام(ره) بگویم که فردی به نمایندگی از اتحادیه انجمنهای دانشجویی خدمت ایشان رسیده و توضیح دیگری ندهم و وی را به ایشان معرفی نکنم. زمانی که مرحوم طباطبایی وارد اتاق شدند، امام (ره) از وی پرسیدند که شما آقا صادق هستی یا آقا جواد؟! در واقع امام (ره) با هوش و ذکاوت بالای خود، شناختند که وی یکی از پسران مرحوم آیتالله سلطانی است. ملاقات وی با امام راحل(ره) مدتزمان زیادی طول کشید. بعد از ملاقات مرحوم طباطبایی، نزد آقا سیدمصطفی خمینی رفتند و گفتند امام (ره) لطف کردند و یک ساعت صحبت کردند و یک فضای صمیمی ایجاد کردند و من نتوانستم صحبتها و خواستههای خود را بگویم. مرحوم آقا سیدمصطفی به شوخی جملهای را به آقا سیدصادق گفتند که مضمونش این بود که «سید»ها اصولاً خوشصحبت هستند!