سونامی طلاق

عصر خبر به نقل از شبكه مجازي آستان: طبق آمار سایت سازمان ثبت احوال کشور، تا پايان آبان سال 93 تعداد 103 هزار و 302 طلاق تا پايان آبان‌ماه 93 ثبت شده که با توجه به تعداد ازدواج‌های ثبت‌شده در همین مدت، به نظر می‌رسد به ازای هر 4 ازدواج، یک مورد طلاق در دفاتر ثبت شده است. این آمار چشمگیر هشداری برای تمامی مسوولین است که اگر فکری برای آن نشود با سونامی طلاق روبرو خواهیم شد؛پدیده ای که در صورت افزایش بیش از پیش آمار طلاق در آینده ای نه چندان دور ظهور و بروز می کند.تشکیل زندگی بدون داشتن شناخت لازم و به دنبال آن سردرگمی بین آرمان ها و واقعیات زندگی، همچنین نداشتن امنيت شغلي، اقتصادي  و مسكن  از جمله عوامل طلاق در جامعه است که باید فکری برای این زنگ خطر به صدا درآمده در جامعه شود.تبعات «افزایش آمار طلاق» در سطح جامعه و افكارعمومي از اهمیت ویژه ای برخوردار است كه تحليل اين موضوع ازنگاه كارشناسان درادامه مي‌آيد.
لاله افتخاریدکتری/ سخنگوی فراکسیون زنان مجلسافزایش طلاق تنها بخاطر مسائل اقتصادی نیستافزایش آمار طلاق هشدار برای کسانی است که با اعتماد از شبکه های ماهواره ای استفاده می کنند و از مولفه هایی همچون گذشت، ایثار، فداکاری ، درک متقابل و سیره حضرت زهرا(س) در زندگی شان بهره نمی گیرند. البته عوامل دیگری همچون اعتیاد و عدم آگاهی از سبک زندگی در افزایش آمار طلاق تاثیرگذار است؛ افراد به دلیل نداشتن آگاهی از چگونگی مواجه با رخدادهای زندگی و روابط شان، آستانه تحمل شان در برخورد با مشکلات بالا می رود که این خود جرقه ی جدایی است. برای جلوگیری از بروز این اتفاق نقش مشاوره های صحیح در دادگاه ها مهم است؛ در این زمینه  ورود معاونت امور زنان و خانواده،  مدبران کل امور بانوان، استانداری ها و دادگاه به این موضوع راهگشاس چون خیلی از مشکلات با مشاوره حل می شود.نباید تصور شود که تنها مشکلات اقتصادی عامل فروپاشی خانواده هاست چون در خانواده کمیته امداد که انتظار می رود آمار طلاق بیش از خانواده های دیگر به خاطر وضعیت خاص معیشتی و آسیب های شان باشد این آمار به زیر 3 درصد رسیده، آماری که در برخی از شهرها به بالای 20 درصد می رسد؛ این نشان می دهد که کار فرهنگی، فرهنگ سازی و مشاوره صحیح بسیار تاثیر گذار است و مسوولان باید نسبت به این مهم توجه جدی داشته باشند.
حسام‌الدین قاموس مقدمفوق لیسانس / کارشناس ارشد حقوق جزا و جرم‌شناسیچند دلیل برای افزایش آمار طلاقافزایش آمار طلاق ضمن اینکه زنگ خطر جدی را برای جامعه به صدا درمی‌آورد، کاملا قابل تحلیل و علت‌یابی است اما آنچه اجمالا از این آمار برمی‌آید این است که حال ازدواج‌ها خوب نیست و تعدادی از آنها در بستر طلاق افتاده‌اند. از سوی دیگر، این اعداد و ارقام، صرفا ثبت یک واقعه حقوقی را نشان می‌دهند و در مورد طلاق‌های عاطفی و ازدواج‌های ناموفق حرفی نمی‌زنند. اما اگر در حد و اندازه‌های همین آمار هم بخواهیم سخن بگوییم می‌بینیم که میزان ثبت طلاق در کشور حدود یک‌چهارم میزان ثبت ازدواج است و انگار دیگر ماجرای لباس عروس و کفن و اینها مدت‌هاست قدیمی شده است.فقر فرهنگی و اقتصادی، عدم تسلط زوج‌ها به مهارت‌های زندگی، اعتیاد و عدم تنظیم صحیح رفتارهای جنسی از مهم‌ترین عوامل طلاق هستند. مورد اخیر، شاید در روزگار قدیم هم بوده اما در سال‌های اخیر بیشتر مورد تمرکز و مطالعه به عنوان یک علت مستقل قرار گرفته است؛ چرا که شاید تا پیش از این، موضوع روابط جنسی زوج‌ها معمولا در حاشیه بود و از آنجا که دو طرف نسبت به بیان خواسته‌های جنسی خود چه به یکدیگر و چه در محاکم دچار شرم و رودربایستی بودند، عنوان کلی «عدم تفاهم» به عنوان علت طلاق‌ها مطرح می‌شد اما در حال حاضر با توجه به وجود انواع مشاوره‌ها، این مساله به عنوان یک موضوع مستقل در فهرست علت طلاق‌ها قابل مطالعه و بررسی است.ازدواج افراد هم‌سطح چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اقتصادی، جلوگیری از ازدواج‌های در سنین پایین که متاسفانه در سال‌های اخیر نیز به‌ویژه در مناطق روستایی و شهرستان‌های کوچک افزایش یافته است، گنجاندن آموزش‌های مربوط به مهارت‌های زندگی نظیر کنترل خشم و ادب اختلاف به صورت کاربردی، نهادینه‌ساختن فرهنگ بهره‌گیری از مشاوران روانشناسی، آموزش‌ مهارت‌های گوناگون زندگی زناشویی قبل و بعد از ازدواج به‌ویژه در حوزه رفتارهای جنسی و آشنایی با نیازهای واقعی دو طرف و نهایتا از بین بردن زمینه‌های پدیده شوم اعتیاد می‌تواند موجب جلوگیری از بخش قابل توجهی از طلاق‌ها – چه واقعی و چه عاطفی – شود.
عباس قائدرحمتدکتری/ عضو کمسیون اجتماعی مجلسآمار طلاق، هشداری به مسئولان استبعد از تشکیل یک خانواده باید تمامی تلاش ها معطوف به بالنده شدن خانواده و به حداقل رساند طلاق شود.اما متاسفانه در حال حاضر آمار طلاق روز به روز در حال افزایش است که این هشداری برای مسئولان است. مسائل اشتغال و بیکاری و همسان نبودن زوحین از عوامل مهم جدایی است؛ همسان بودن به معنای داشتن همترازی از لحاظ جسمی، شخصیتی، اقتصادی، سیاسی، مذهبی و تمامی ابعاد است که این موضوع در مشاوره های قبل از ازدواج مشخص می شود.بررسی که متاسفانه در حال حاضر در دستور کار خانواده ها به دلیل هزینه آن نیست. البته اخیرا وزیر کار اعلام کرده است که هزینه بیمه مشاوره های قبل از ازدواج تامین می شود که این اقدام، گام مهمی در کاهش آمار طلاق است. به طور کلی در کنار لزوم تلاش مسئولان برای ایجاد اشتغال جوانان و افزایش متوسط درآمد خانوار، باید با فرهنگ سازی ، ازماهوراه ها و شبکه های اجتماعی به درستی استفاده شود.
شادی شیروانیدکتری/ جامعه‌شناسلزوم آسیب‌شناسی با بهره‌گیری از مشاوره‌هانهاد خانواده مهمترین گروه اجتماعی جامعه است که عمده ترین بخش شخصیت و هویت افراد را شکل می دهد و مسئولیت سنگین تربیت نسل آینده را به دوش می کشد؛ حال اگر دو رکن خانواده از یکدیگر جدا شوند خانواده فرو می‌پاشد. با علم به این موضوع ممکن است زوجین به جایی برسند که احساس می‌کنند، انتظارات آنان پس از ازدواج، محقق نگردیده و برآورده نشده است؛ از جمله عوامل زمینه ساز طلاق، عدم‌ توافق‌ اخلاقي‌ بين‌ زن‌ و شوهر، اختلاف‌ سن‌، سوءاخلاق‌ و رفتار زناشويي‌، اعتياد، بيكاري‌، خشونت‌های بدنی و کلامی، مسایل مادی، دخالت خویشان، اشتغال زن بیرون از خانه، احساس خیانت نسبت به خود، مقایسه‌های بی‌مورد و چشم هم چشمی، ناهمگونی فرهنگی، اعتیاد، بیکاری شوهر و غیره است که مشكلات‌ اقتصادي‌ بيشترين‌ نقش‌ را در فروپاشي‌ نهاد خانواده‌ ايفا مي‌كند. در این شرایط درمان و آسیب شناسی علل ایجاد زمینه‌های وقوع طلاق امری لازم و بدیهی است که این مهم از طریق مشاوره محقق می شود؛ لازم است دولت با تهیه بسترها و آموزش های لازم، جامعه را از بروز بحران جدی نجات دهد.
ثریا عزنی که قصد طلاق گرفتن داردچاره‌ای جز جدایی ندارمزنی 30 ساله و دارای یک فرزند دختر هستم که بعد از 15 سال زندگی تصمیم به جدایی گرفتم. علی رغم اینکه فاصله سنی با همسرم 10 سال است از لحاظ تفاهم با هم مشکلی نداشتیم، مشکل ما از زمانی شروع شد که متوجه اعتیاد همسرم شدم؛ البته به محض اطلاع تصمیم به جدایی نگرفتم و حتی چندین سال با هم زندگی کردیم ولی هر چه تلاش کردم فایده ای نداشت؛ شوهرم به مردی بی خیال و بی عار تبدیل شده که فقط تامین مواد برایش مهم است. او حتی به تنها فرزندمان که اکنون در دوران نوجوانی و سن بلوغ است هم توجهی نمی کند. ما از لحاظ مالی زندگی خوبی داشتیم ولی این اواخر زندگی مان طوری شده بود که برای سیر کردن شکممان مجبور به فروش لوازم خانه مان شدیم. شوهرم حتی مرا کتک می زند و از لحاظ روانی هم در سلامت نبودیم. من برای آینده دخترم چاره ای جز جدایی و ادامه زندگی به این صورت ندارم.