ظرافتهای ظریف و کرامتهای حریف / یادداشتی از یاسر هاشمی
یاسر هاشمی: در متن استعفا نامه خویش نوشتهاید که « به دانشگاه برمیگردم » به تجربه میگویم با خالی کردن صحنه این جماعت دنبال فرصتی میگردند تا با تخطیه شما و توسل به آن برای وجدان خوابیده خویش لالایی بخوانند و چه گناهی نابخشودنیتر از نقشی که در بیداری مردم داشتید . مگر ندیدید که این جماعت تمامیت خواه در جریان تبلیغات و مناظرات همین انتخابات از هر فرصتی برای خالی کردن عقدههای خویش نسبت به آیت الله هاشمی استفاده میکردند؟!
یاسر هاشمی: از فردای آن شبی که رئیس جمهور کشورمان با همراهان ملی و استانی بین دو روستای اوزی و طویل ناپیدا شدند و همه مسئولان می گفتند گشتیم نبود ، نگرد نیست و دقیق تر از لحظه ای که این جملات رهبری در اولین ساعات آن اتفاق بهت آور، رسانه ای شد که «مسئولین با جدیت چند برابری مشغول کارهای خود هستند و ما هم توصیههایی را که لازم بوده، به آنها کردهایم و ملت ایران نگران و دلواپس نباشند، هیچ اختلالی در کار کشور به وجود نمیآید.» (خبرگزاری خبرآنلاین،۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳) جریان های سیاسی با سربازان و ژنرال های خویش پای در رکاب گذاشتند تا افسار اسب زین شده سه ساله کیهانی را به دست گیرند و کسی ذره ای فکر نمی کرد که یک نفر با تفکر اصلاحطلبی، آنهم دکتر پزشکیان ، از دست و نگاه بهانه جوی شورای نگهبان رد شود، اما خدای بزرگ در آیه ۹ سوره یاسین می فرماید :
«وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ
از لحظه رسمی شدن نامزدی دکتر پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری ، دیپلمات ترین شخصیت ظریف نظام، آستین همت را بالا زد و تمام تیرهای زهرآگین را به جان خرید تا نگذارد افراطی ترین جریان اقلیتی کشور، سرنوشت اکثریت را به دست گیرند.
مطمئناً تاریخ و مردم ، نقش دکتر ظریف را در پیروزی دکتر پزشکیان فراموش نمی کنند و آن را با همه بایدها و نبایدها ، هر چند کوچکتر ، با نقش آیتالله هاشمی رفسنجانی در پیروزی سال ۹۲ دکتر روحانی معادل می دانند : شگفتا اطرافیان دکتر پزشکیان پس از پیروزی، همان شیوه ای را پیش گرفته اند که حلقه اول یاران دکتر روحانی با آیتالله هاشمی و همدلان صدیقش رفتار می کردند.
دکتر ظریف حتماً بارها دیدند و شنیدند که حواریون دکتر روحانی چگونه به هاشمی گریزی رسیدند و فکر می کردند شرط درخشش آنها در آسمان سیاست و اقتصاد و مدیریت ، نشاندن غبار بر خورشید است .
یاد آوری بی احترامی ها و موضع گیری های حلقه اول دولت یازدهم مانند آقایان فریدون، واعظی، نوبخت و …. حتی شخص دکتر روحانی تکرار نامهربانی های برادران یوسف با آن «عزیز یعقوب » ( خطاب هاشمی عزیز امام خمینی را به یاد آورید) بود که مایه افتخار و سرمایه اعتبار خویش را به گرگ های دهن آلوده سپرده بودند . یکی به جای همراهی در حل مشکل دارالفنون دانشگاه آزاد اسلامی دنبال روزنی برای مدیریت همسرش بود و فکر نمی کرد که به قول امیر کبیر «ادارهی امور مملکت به توصیهی عمه و خاله نمیشود.» و فریدون فکر می کرد با آلوده کردن چشمه زمزم انقلاب ( که مردم تشنه جرعه های ناب کلامش بودند) به توهین و تهمت به اشتهار می رسد .البته رشد تدریجی غرور دکتر روحانی از توجه هفت درصدی جامعه تا رأی ۲۴ میلیونی ؛ خود ماجرایی دیگر است که مانند احمدی نژاد بی توجهی به جلسات مجمع تشخیص مصلحت را شان پروتکل ریاست جمهوری می دانست و عدم پاسخگویی به تلفن ها و توصیه های مشفقانه آیتالله هاشمی گوشه ای از قدرنشناسی ها بود و بعدها وقتی در ناگهانی ترین اتفاق، خبر آسمانی شدن آیتالله هاشمی در زمین پیچید، وزارت اطلاعات دولت یازدهم به جای اقناع ایرانیان و جهانیان ، پا به پای دیگر مراکز اطلاعاتی و امنیتی کشور، به تسریع در بستن آن پرونده همیشه باز می کوشید.
جناب آقای دکتر ظریف
آیت الله هاشمی پس از چشیدن بی مهری ها از رفیق و نارفیق و دوست و دشمن ، در یکی از پیام هایشان به این بیت حافظ شیرین سخن استناد کرده بود که: وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن
آبادی ایران و رفاه مردم ملاک و معیارهاشمی برای تحمل زخم زبان ها بود
شما بهتر از همه میدانید که در مقطع قبول برجام که وقتی صهیونیسم ها و مصباحیسم ها ، با زبانی مشترک در بلندگوهای تبلیغاتی، ایران و جهان را از برجام و پسابرجام می ترساندند ، آیت الله هاشمی ، چگونه آن گره کور را به سرانگشت تدبیر باز کردند و جهت یادآوری و ماندگاری در تاریخ، باز نشر سخنانشان خالی از لطف نیست:
« عصر شنبه که بنا بود فردای آن نتیجه مذاکرات یک هفتهای لوزان اعلان شود، هم روحانی و هم ظریف سرگردان بودند . ساعت ۴۵/۳ بعد از ظهر به دفتر روحانی رفتم و در مدت کوتاهی او را قانع کردم، اقدام کند و توطئه تندروها را گفتم که ایشان هم منکر نبود. ایشان هم فوراً ظریف را قانع کرد، صفحه برگشت و یاسها رفت و امید و تصمیم آمد. «( خبرآنلاین ،۱۳ دی ۱۴۰۱)
امروز که خبر استعفای شما رسانه ای شد، انبوهی از نامهربانی ها، کارشکنیها ، توهین ها و تهمت های تندروها علیه آیتالله هاشمی و دورویی های برخی از عاشقان پست و مقام به ذهنم آمد هرچند می دانم ابهت و مقاومت دماوند در برابر زلزله ها قابل قیاس با سهند و سبلان و دنا نیست، اما یادمان باشد که: در مسلخ عشق جز نکو را نکشند.
جناب آقای دکتر ظریف
در متن استعفا نامه خویش نوشتهاید که « به دانشگاه برمیگردم » به تجربه میگویم با خالی کردن صحنه این جماعت دنبال فرصتی میگردند تا با تخطیه شما و توسل به آن برای وجدان خوابیده خویش لالایی بخوانند و چه گناهی نابخشودنیتر از نقشی که در بیداری مردم داشتید . مگر ندیدید که این جماعت تمامیت خواه در جریان تبلیغات و مناظرات همین انتخابات از هر فرصتی برای خالی کردن عقدههای خویش نسبت به آیت الله هاشمی استفاده میکردند؟!
دل قوی دار و به نقشی که در جلوگیری از نهادینه شدن دیکتاتوری در قوه مجریه داشتید افتخار کن و به تاسی از آیت الله هاشمی که درباره نقش خویش در سال ۱۳۹۲ چنین گفته بود برای مردم بمان :
« در انتخابات اخیر ریاست جمهوری که کشور به بنبست رسیده بود و اصولگرایان به پیروزی خود در ادامه راه احمدینژاد مطمئن بودند…. من موج عظیم مردمی را پشت سر دکتر روحانی قرار دادم که پیروز شد و دولت از دست تندروها نجات یافت، اعتدال و امید حاکم شد؛ ولی تندروها میدان را خالی نکردند و مانع حل مشکل تحریمها میشدند.»
یاسر هاشمی
۱۴۰۳/ مرداد ماه