شواهد شکست جنگ نیابتی
زمانی که ائتلاف ضدّداعش تشکیل گردید، تحلیلگران معتقد بودند که این ائتلاف برای مقابله با تکفیریهای داعش در منطقه نیست بلکه نوعی از «هماهنگی منطقهای بین ارتشهای منطقه برای اهداف آینده آمریکا است.»
روزنامه«حمایت» در یادداشتی نوشت: آنچه که این روزها در منطقه با طراحی غرب در حال پیگیری است، کاهش توان جبهه مقاومت است. تجربه جنگ افغانستان و عراق که هزینه هنگفتی را بر روی دست آمریکا گذاشت، کافی بود تا درس عبرتی بگیرند و جنگهای طراحی شده نیابتی بهعلاوه هزینههای آن را بر گرده برخی کشورهای بیخرد منطقه تحمیل کنند. لذا برای زمینهسازی این جنگهای نیابتی، از اهرم اقتصادی با استفاده از کاهش قیمت نفت که در دهههای اخیر بیسابقه بوده است نیز کمک گرفتند. پیش از این توطئه نفتی، حتی اگر در تاسیسات نفتی کشوری مانند اکوادور و نیجریه اتفاق کوچکی روی میداد، سبب بالا رفتن قیمت نفت میگردید. همچنین قیمت نفت به هنگام وقوع جنگ در لیبی که سهم یک و نیم میلیون بشکه در روز در سبد نفتی اوپک را دارا بود، حدود 40 دلار افزایش پیدا کرد، اما در حالی که منطقه ملتهب است، قیمت آن از بشکهای 50 دلار تجاوز نکرده است. اگر به زمان کاهش بیسابقه قیمت نفت بازگردیم، در مییابیم که هیچ دلیل موجهی ورای آن وجود نداشت. عرضه و تقاضا به حالت گذشته و در شرایطی به نسبت متعادل در جریان بود و این افت 50 درصدی با برهان اقتصادی همراه نبود.
بنابر این، به نفت به عنوان ابزار سنجش سیاستهای غرب باید نظر داشت و یکی از نشانههای طراحی جنگ نیابتی در این منطقه، مواظبت بر ثابت نگهداشتن قیمت نفت در شرایط متشنج فعلی است. نشانه دیگر از هدف آنان برای فرسوده کردن توان جبهه مقاومت در منطقه، سخنان رئیس جمهور آمریکا و همپیمانان ایالات متحده به هنگام تشکیل ائتلاف به اصطلاح ضدّداعش است که از «جنگ دهها ساله» سخن به میان آوردند. این موارد علاوه بر موارد ذکر شده، نشانههایی است که گویای ناتوانی آنان در رویارویی مستقیم با ایران است. در تابستان دو سال پیش، زمانی که آمریکا در آستانه حمله به سوریه بود، آسیبپذیری رژیم صهیونیستی و توانمندی حزب الله لبنان باعث شد تا ایالات متحده از انداختن «جرقه در انبار باروت» صرفنظر کند. در واقع آنان به این نتیجه رسیدند که در برابر سدّ محکم مقاومت در منطقه نمیتوانند از قلدرمآبیهای گذشته سودببرند و باید در دراز مدت با استفاده از عناصر تکفیری برای ایجاد تحرکات ایذایی و فرسایشی به اهداف خود دست یابند. زمانی که ائتلاف ضدّداعش تشکیل گردید، تحلیلگران معتقد بودند که این ائتلاف برای مقابله با تکفیریهای داعش در منطقه نیست بلکه نوعی از «هماهنگی منطقهای بین ارتشهای منطقه برای اهداف آینده آمریکا است.» این پیشبینی درست بود و میبینیم که شباهتهای زیادی بین ائتلاف ضدداعش و ائتلاف ضدیمن وجود دارد؛ حال آنکه انقلابیون یمنی با عقاید تکفیری مخالف هستند. زمانی به دروغگویی آمریکا برای نابود کردن داعش پی میبریم که فعالیت آنان در موصل عراق و رقّه سوریه منحصر و محدود بود و به راحتی میتوانستند آنها را در همان روزها و هفتههای اول ریشه کن کنند.
اما چنین کاری به صلاح نبود زیرا باید محملی برای حضور در قالب جنگ نیابتی، دست و پا میکردند. اکنون آنان هدف بزرگتری را در سر میپرورانند. تمام متحدین ایران در سوریه، عراق و یمن مورد حمله قرار گرفتهاند. تنها جایی که نتوانستهاند بدانجا رسوخ کند، ایران است و با این استدلال که دوستان ایران در یمن سرگرم دفاع و در سوریه و عراق به شدت مشغول دفع حملات تکفیریها هستند، به فکر واهی حمله به کشورمان افتادهاند. از نظر زمانی هم بهترین فرصت برای پیاده کردن این نقشه شوم به وجود آمده است. راهبرد هوشمندانه سیاسی، مشاورهای و تبلیغاتی ما دفاع از متحدین کشورمان در عراق و سوریه و یمن بوده و همیشه امنیت آنان را امنیت خود به شمار آوردهایم. آنچه سرگرم پیادهسازی آن در منطقه هستند، مبتنی بر ائتلاف ضدّداعش است که پیشتر، صفبندی سیاسی آن مشخص و معین گردیده بود. گرچه حضور کشورهایی مانند سودان و مغرب در ائتلاف ضدّ یمن را شاهدیم، اما ماهیت آن همان ائتلافی است که از نیروهای منطقه علیه منطقه بهرهکشی میکند. پیاده نظام تبلیغاتی این اقدام پیشتر، با کمکهای مالی حرام و فراوان عربستان سعودی به مناطق شرقی کشور ارسال شده است. دشمن در صدد بود در زمان خیزش طالبان در افغانستان، چنین حرکتی را صورت دهد اما نقشه آن تحقق پیدا نکرد. گواه این مدّعا، آتش پرحجم تبلیغات روزنامههای منطقه است، به نحوی که در صورت چندی پیش حمله احتمالی، افکار عمومی، پشتیبان آن باشند. چندی پیش در دیدار ستاد پیشمرگان کرد با رهبر انقلاب، ایشان تاکید کردند: «البته در ایران دشمن از تحریکات قومیتی در مورد کُردها نمیتواند استفاده کند، اما بهدنبال برانگیختن آتش تعصبات مذهبی و اختلاف شیعه و سنی علیه یکدیگر هستند.» تاکید معظم له بر تصمیم برخی حاکمان سفیه منطقه برای کشاندن جنگ نیابتی به مرزهای ما، با توجه به پیشینیه حساسیت مرزهای مورد نظر ایشان است. منطقهای که در سالهای اخیر بحرانساز بوده و ناآرامیهای تلخی از آن ناحیه متوجه کشور شده است، مرزهای شرقی کشور و شعلهور شدن اختلافات تفرقهافکنانه به بهانه حمایت از برادران اهل سنت در منطقه سیستان و بلوچستان است و احتمال میرود برخی حاکمان نادان با استفاده از گروههای تندرو در پاکستان و افغانستان، از این ناحیه در صدد شعلهور کردن آتش جنگ باشند و با توجه به آمادگیهای فوقالعاده نیروی دریایی سپاه و ارتش جمهوری اسلامی ایران، ورود دشمن از منطقه خلیج فارس یا مرزهای غربی بعید است.
برنامه ناموفق آمریکا برای حمله به ایران در سال 2006 به دلیل بازدارندگی بیش از حدّ نیروهای نظامی ما بود و تصریح رهبری به اینکه خیز آنان برای بازرسی از مراکز نظامی با هدف ارزیابی توان دفاعی برای طراحی همان جنگ نیابتی است، با توجه به قرائن موجود بسیار دقیق است. هشدار چند سال پیش ایشان مبنی بر اینکه دوران زدن و گریختن تمام شده، باعث شد تهدیدات از ایران دفع شود و تاکید قاطع ایشان بر مجاز نبودن بازجویی از دانشمندان و بازرسی از مراکز نظامی نیز اخطار لازم را به دشمنان داده و همین مقدار کافی است تا آنان در نقشههای خود تجدید نظر کنند.
سیدجعفر قنادباشی