آینده مبهم 10 میلیون ایرانی حاشیه نشین
قشر حاشیه نشین در همه جای جهان، قشریست محروم از همه خدمات دولتی و شهری، قشری که نه رنگ آب آشامیدنی سالم را دیده نه فاضلاب شهری را میداند چیست، برق اگر باشد در اکثر مواقع دزدی است و هر از گاهی ماموران اداره برق، برای قطع دوباره آن سر می رسند
شهر: چند روز گذشته قائممقام وزیر کشور در امور فرهنگی و اجتماعی با بیان اینکه 10 میلیون حاشیهنشین در 900 منطقه کشور ساکن هستند، گفت: ستاد ساماندهی در این زمینه تشکیل شد که مسئولیت جامع آن بر عهده وزارت مسکن و شهرسازی است.
این در حالی است که در دی ماه گذشته، جهانگیر رییس سازمان زندانهای کشور در آماری باور نکردنی اعلام کرد که هفتاد و پنج درصد از زندانیان کشور از جمعیت حاشیه نشین شهرها هستند.
در کنار یکدیگر قراردادن دوگذاره فوق، نشان از بحران اجتماعی بزرگی دارد که کشور با آن گریبانگیر است. از سویی حاشیه نشینی در شهرها به سمتی سوق پیدا کرده که هفتاد و پنج درصد زندانیان کشور را تشکیل می دهد و این یعنی حاشیه نشینی شهرها تبدیل به مراکز جرم خیز بزرگی شده است که نه تنها امنیت مردم شریف ساکن در آن مناطق بلکه امنیت شهرهای پیرامون را نیز تهدید می کنند.
البته قائم مقام وزیر کشور از تشکیل ستاد ساماندهی برای حاشیه نشینی خبر داد که معلوم نیست چرا مسولیت آن بر عهده وزارت مسکن است و توسط یک مقام وزارت کشور گزارش می شود. آیا این ستاد خواهد توانست ده میلیون ایرانی را که به سبک خاصی از زندگی خو گرفته اند؛ از مسیر خود خارج سازد؟
هرچند این سخنان به مذاق عده ای خوش نیاید باید تاکید کرد که یکی از اهداف انقلاب اسلامی در سال 1357 حمایت از پابرهنه ها بود و بی خانمان ها و دفاع از حقوق کسانی که به زاغه نشینی در اطراف شهرها کشیده شده بودند.
چنانکه اندکی پس از انقلاب نیز کمیته امداد، بنیاد مسکن و حساب 100 امام (ره) برای جلوگیری از ادامه این روند شکل گرفتند.
اما چگونه است که امروز پس از گذشت قریب به چهار دهه تلاش با چنین آمار تکان دهنده ای از جمعیت ده میلیونی حاشیه نشینان در جمهوری اسلامی مواجه می گردیم.
این دیگر مسئله سیاسی و سلیقه ای نیست که اصلاح طلبان مسئولیت کوتاهی را به دوش اصولگرایان بیاندازند و آنان نیز اصلاح طلبان را متهم کنند. در بروز چنین فاجعه ای قطعا همه دولتهای گذشته سهیم اند و دیگر فرقی بین سازندگی، اصلاحات و عدالت و تدبیر و امید وجود ندارد.
قشر حاشیه نشین در همه جای جهان، قشریست محروم از همه خدمات دولتی و شهری، قشری که نه رنگ آب آشامیدنی سالم را دیده نه فاضلاب شهری را میداند چیست، برق اگر باشد در اکثر مواقع دزدی است و هر از گاهی ماموران اداره برق، برای قطع دوباره آن سر می رسند؛مگر نه این است که اینان هم شهروند همین جامعه اند.
طبیعی است کودکی که در چنین فضایی بزرگ شده و جوانی را تجربه می کند، از قانون و جامعه چیزی جز برخورد خشن پلیسی ندیده است و قشری که تنها سهمشان از حقوق شهروندی برخورد قهری باشد؛ باید هم بیشترین مجرمین و زندانیان را تحویل اجتماع بدهند.
امروز که مسئولین، تازه عطف توجه کرده اند و قرار است ستاد ساماندهی حاشیه نشینی را تازه ساماندهی کنند این جمعیت به ده میلیون نفر رسیده است.
ده ملیون نفر را چگونه می توان ساماندهی کرد؟ ده میلیون نفری که در حاشیه چند صد شهر سکونت دارند و جامعه مخفی اجتماعی این شهرها را شکل می دهند. جرایم را باز تولید می کنند و شبکه های توزیع قاچاق و مواد مخدر و فحشا و سایر درآمد های غیر قانونی را در بستر خود سازمان دهی و هدایت می کنند.
برای بازگرداندن یک نفر مجرم به اجتماع چقدر هزینه و وقت لازم است؟ اکنون ما باقشری ده میلیون نفری مواجه ایم. قشری که قرار بود دولتهای گذشته در کاهش آنها طی سی و اند سال تلاش کنند. آنها را خانه دار کنند و شغل سالم به ایشان بدهند. یا به روستا ها برشان گردانند و یا در فضاهای سالم شهری درگیرشان کنند با شغل مناسب و محل زندگی برخوردار از خدمات شهری، بهداشت و ایمنی.
دولتها کوتاهی کردند و نادیده گرفتند و دعوای سیاسی را ترجیح دادند بر اهداف عالی امام امت (ره) که همین پابرهنه ها بودند و حالا برخی از این قشر با انقلاب که سهل است با اجتماع نیز بیگانه اند و سالانه هفتاد و پنج درصد زندانیان کشور را تامین می کنند.
به همین سادگی و ما تازه تصمیم داریم ستاد ساماندهی را ساماندهی می کنیم.