استفاده ابزاریِ مدیرعامل چادرملو از اعتصابات کارگری برای تسویه حساب؟!
كانال تلگرامي khabar_furei نوشت:
◾عدم توجه امیر علی طاهرزاده، مدیر عامل شرکت چادرملو به مناسبات حوزه کارگری و بی توجهی در خصوص برگزاری نشست با اعضای شورا و فعالان حوزه کارگری و کارگران معترض و شنیدن صدای اعتراض آنها
عدم حضور منظم، موثر و مستمر مدیرعامل این شرکت در محل کارخانه در طول دو سال تصدی این جایگاه، به گفته کارکنان مجتمع مدیرعامل به صورت میانگین 3 الی 4 روز در ماه در محل کارخانه حاضر بوده که این حضور حداقلی نهایتا منجر به ایجاد شکافی عمیق میان مدیران و کارگران خدوم و زحمت کش این مجموعه معظم معدنی و صنعتی شده است.
تسری و تشدید تفکر منسوخ نظام ارباب-رعیتی مدیرعامل و قائم مقام وی حامد عسکری زاده در طول این سالیان در شرکت چادرملو که تناقض غیر قابل انکاری با اندیشه رهبران انقلاب اسلامی، اصول مترقی قانون اساسی جمهوری اسلامی و استراتژی عدالت محورانه دولت وفاق ملی دارد.
برای مثال وجود تبعیض جدی در ساختار شرکت چادرملو منجر به ظهور یک نوع نظام پرداختی کاملا غیر عادلانه در میان نیروهای کم تعداد و خودی، به اصطلاح یقه سفید چادرملویی (که از امتیازات بی شمار و ویژه ای بر خوردارند) از یک طرف و سایر کارکنان و کارگران خدوم و زحمتکش که روز و شب، در گرما وسرما و شرایط نامناسب محیطی مشغول به کار می باشند از طرف دیگر، شده است.
شنیده ها و وجود برخی شواهد در روزهای اخیر حاکی از آن است که یکی از مدیران سابق کارخانه چادرملو که اخیرا به عنوان مدیر عامل در یکی از شرکت های استان خراسان منصوب شده است به منظور اثبات نقش موثر خود در ایجاد نظم و برقراری آرامش در دوران حضورش در این شرکت و در پی آن دستیابی به برخی اهداف مشخص در آینده، از طریق عوامل و ایادی خود در مجتمع بدون توجه به عواقب اجتماعی و اقتصادی این موضوع به دنبال شعله ور نمودن هرچه بیشتر آتش این التهابات است.
در خاتمه سوالی که به ذهن متبادر می شود این است که دلیل و انگیزه اصلی برخی چهره های هم قطار، نظیر وجیه اله جعفری، جمشید ملارحمان و جعفر سرقینی در خصوص تحمیل امیرعلی طاهرزاده به وزیرصمت برای تصدی ریاست ایمیدرو، آنهم علی رغم کارنامه ناموفق طاهرزاده در سمت های قبلی بویژه چادرملو و خاصه تبلور این حد از غفلت و بی کفایتی ناشی از عدم درک صحیح از شرایط داخلی و خارجی کشور در مدیرت اعتصابات اخیر کارگری که خود دال بر بی کفایتی وی در هدایت و راهبری سازمانی راهبردی و اثر گذار نظیر ایمیدرو هست، چه چیزی می تواند باشد؟