مصاحبه با شاهدان موجودات فضایی
عصر خبر:دانشمندانی که در آژانسهای فضایی کشورهای مختلف درباره بشقاب پرنده و موجودات فضایی تحقیق میکنند، طی سالیان به تحقیق از افرادی پرداختهاند که مدعی هستند شاهد فرود سفینههایی ناشناخته بودهاند و با موجودات فضایی روبهرو شدهاند.
به گزارش ایران، در این بخش به چند گزارش از یک مؤسسه کانادایی اشاره میشود.
زنی به نام فلوریدا مالبوف اهل کِبِک کانادا ساعت یک شب دچار بی خوابی شده بود. از تخت پایین آمد و از پنجره بیرون را نگاه کرد. ناگهان شیء عجیبی را دید که بالای خانه آن طرف خیابان قرار داشت. این شیء که ظاهراً به طرف او میآمد به قطر 20 متر و به شکل صدفی بود که بالایش گنبدی تعبیه شده بود، گرد حلقه مرکزی خود میچرخید و نورهای خیرهکنندهای از آن ساطع میشد. شیء ارتفاع گرفت و پشت ساختمان ناپدید شد. چند لحظه بعد خانم مالبوف دو سایه را لبه بام ساختمان مشاهده کرد که قدشان حدود 2 متر و اندامیباریک و دست و پایی دراز داشتند. در تاریکی شب جزئیات زیادی نمیشد دید اما این زن احساس کرد که روی سر آنها چیزی شبیه کلاه مخصوص حمام وجود دارد. آن دو موجود بیاطلاع از حضور خانم مالبوف ابتدا به خیابان و سپس به آسمان نگریسته و چند دقیقه بعد ناپدید شدند. لحظاتی بعد شیء پرنده به پرواز درآمد و به سمت جنوب به راه افتاد.
فردای آن روز به دنبال وضع روحی متشنج خانم مالبوف پسر وی در صدد تحقیق برآمد اما هیچکدام از همسایهها چیزی ندیده بودند. ناچار به پشت بام رفت و کشف عجیبی کرد. برفی که دیروز سطح بام را پوشانده بود بر اثر حرارت آب شده و مجدداً یخ بسته بود و یک دایره بزرگ یخی روی برف ایجاد شده بود. مراتب به مقامات مسئول هوایی و فضایی گزارش شد و آنها گفتند که در همان شب چند گزارش دیگر با این مشخصات دریافت کردهاند. سیل خبرنگاران و کارشناسان به خانه مالبوف سرازیر شد و در بازدید از پشت بام کشف عجیب دیگری شد و آن چهار جای پای غیرعادی روی برف بود. این جای پاها غیرانسانی بود و در قسمت پاشنه خمیدگی بسیاری به سمت راست داشت به اضافه آن که اندازه پای یک کودک 7 ساله مینمود اما امکان نداشت دو کودک با آن شکل عجیب پاها در آن شب برفی به پشت بامیکه صعود به آن بسیار سخت بود رفته باشند. ذوب برفها هم نشان از این میداد که حرارتی از بالا برای دقایقی بر آن اثر گذاشته است.
نوری در شب مهتابی
زن خانهداری به نام کلاپیسون ساکن ایالت نفتخیز آلبرتا شبی مهتابی در خانه خود نشسته بود که نور شدیدی توجهش را جلب کرد. چون از پنجره چیزی ندید همراه با سگش از خانه خارج شد. در مزرعه جلوی خانهاش شیء عجیبی به شکل مکعب مستطیل و نورانی دید که در کنار جاده قرار داشت. ظاهراً یک سطح آن جعبه باز بود و داخل نورانی آن به خوبی دیده میشد. ناگهان دو سایه شبیه انسان در داخل جعبه جابجا شدند. همه ظواهر نشان میداد که آنها انسانهایی از دنیای ما نیستند. پس از اندکی متوجه موجود سومیشد که آن سمت جاده خم شده و در حال بررسی سنگ و گیاهان است.
آنها لباسهایی چسبان به رنگ سبز تیره به تن داشتند و چهرههایشان انگار با جوراب نایلونی پوشیده شده بود. دستهای آن موجودات هم انگار با دستکش اسکی پوشیده بود یک شست جدا و بقیه انگشتان به هم چسبیده بود. یکی از آنها گویا متوجه وی شد و فوراً جلوی سفینه ایستاد تا او نتواند داخل آن را ببیند و مرتب هم پشت سرش را نگاه میکرد تا از پوشیده بودن دستگاهها و علائم مطمئن شود. شخصی که بیرون بود سومی را که در حال جمعآوری نمونه سنگ بود صدا کرد. زن خانهدار خواست جلوتر برود اما سگش که بسیار ترسیده بود نگذاشت. او به خانه برگشت تا برادرش را صدا کند اما در برگشت آن شیء به پرواز درآمد و بسرعت به آسمان رفت.
3 موجود آسمانی
زن و شوهر که با حرف «ل» معرفی شدهاند در یک خانه متحرک کاروانی در سن سیریل در 45 کیلومتری مونترال زندگی میکردند که ساعت یک و 15 دقیقه صبح مرد «ل» از بیرون خانه صدای افتادن چیزی روی زمین را شنید. گوشهای از پرده را کنار زد و شیء مدور قرمز رنگی را دید که بر فراز مزرعه نزدیک خانه آنها در هوا ایستاده است و از سطح زیرین آن نورهای زرد رنگی به زمین میتابید. او همسرش را بیدار کرد. در این هنگام صدای دیگری توجهش را جلب کرد و متوجه شد سایهای از آن شیء خارج شده و در حالت شناور به سمت خانه آنها حرکت کرد.
از پنجره دیگر، آنها سه موجود به شکل آدم آهنی دیدند که در حال بررسی چرخهای کاروان آنها هستند. این موجودات ماشینی 2 متر قد داشتند و از بدنشان نورهای مختلفی میتابید. زن و شوهر که سخت ترسیده بودند جرأت نکردند از کاروان بیرون بیایند فقط هر از چند گاهی از پنجره نگاهی میانداختند تا ببینند آنها هنوز هستند یا نه. بعد از سه ساعت که تعداد آدم ماشینیها به 15 عدد هم رسیده بود آنها در کنار جوی آبی ایستادند سپس مثل آن که فرمانی صادر شده باشد به جنب و جوش افتادند. در ساعت 4 و 20 دقیقه وقتی شوهر به بیرون نگاه کرد آنها رفته بودند. مشاهده این موجودات همان شب توسط چند نفر دیگر در نقاط اطراف نیز به پلیس گزارش شده بود. محققان در علفهای اطراف (مکانی که شوهر نشان داد) چند محل بیضی شکل و چند شیار به سمت خانه وی کشف کردند.
برخورد نزدیک از نوع سوم: ونزوئلا – 28 نوامبر 1984
گوستاو گونزالس و همکارش خوزه پونسه 20 دقیقهای بود که کاراکاس را به قصد پتار ترک کرده بودند، نیمی از راه را طی کرده بودند، که بر سر پیچی در جاده متوجه شدند راهشان به وسیله یک جسم درخشان نیم کروی که یک متر در بالای جاده شناور بود مسدود شده است. هر دو پیاده شدند تا این وسیله نقلیه عجیب را بهتر ببینند، سه موجود انسان نمای کوچک در اطراف آن بودند.گونزالس سعی کرد یکی از آنها را که به طرف او میدوید بگیرد اما از وزن کم او که در حدود 17-16 کیلو تخمین زده بود شگفت زده شد. آن موجود چیزی شبیه یک نوع لنگ درخشان به تن داشت. رنگ پوستش تیره بود و پوستش با موهای کوتاه و زبری پوشیده شده بود. حریف نیرومندتر از آن بود که میاندیشید! گونزالس ناگهان به 5 متر آن طرفتر پرتاب شد! همکارش پونسه وحشتزده به سمت کلانتری که مسافت کمی از آن محل داشت دوید. همانطور که میدوید دو موجود دیگر را دید که در حالی که گیاهی را از ریشه کنده و در دست داشتند به سوی وسیله درخشان خود میدویدند. گونزالس بر اثر سقوط خونآلود و گیج بود ولی وقتی همان موجود کوچک دوباره به سویش آمد چاقوی خود را بیرون کشید و بر شانه آن موجود فرود آورد ولی ظاهراً چاقو هیچ اثری نکرد! گونزالس شوکه شد و تصمیم به فرار گرفت و اتفاقاً در مسیر کلانتری گریخت. وقتی این دو مرد داستان خود را بازگو کردند ابتدا تصور شد مست کردهاند ولی آزمایشهای پزشکی نشان داد آنها نه تنها کاملاً هشیار بلکه شوکه شده بودند. به آنها قرصهای مسکن داده شد و پیش از امضای اعترافات به آنها اجازه استراحت دادند. روز بعد دو تن از پزشکان معاینه کننده آن دو نیز اتفاق روی داده را تأیید کردند و گزارش دادند که آن شیء را در مسیر کلانتری مشاهده کردند.