هدیه دادن کفن؛ نشان از بنبست ایدهپردازی در تلویزیون؟
«من فکر میکنم تلویزیون در یک بنبست ایدهپردازی گرفتار شده و میخواهد به هر شکلی که هست مخاطب خود را حفظ کند و برای حفظ آن از هر ترفندی استفاده میکند. به نظر من چنین ایدهپردازیهایی که حاشیهساز هم هستند میتوانند به عمد و آگاهانه انتخاب شوند تا از همین طریق برنامهها هم مورد توجه قرار بگیرند و افراد دستاندکار این برنامهها بتوانند جایگاه خود را با همین ترفند مورد توجه قرار گرفتن حفظ کنند و همچنان برنامه بسازند.»
شهرام خرازیها با انتقاد از ایدهپردازیهای اشتباه برنامه «جعبه سیاه» در پرداختن به موضوع مرگ تأکید کرد که هر برنامه برای پرداختن به این موضوع و موضوعاتی اینچنین باید حساسیتهای بسیاری را در نظر بگیرد.
به گزارش ایلنا، شهرام خرازیها کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، کارشناس مدیریت رسانه، منتقد سینما و تلویزیون، درباره برنامه پرحاشیه «جعبه سیاه» که اهدای کفن و آگهی ترحیم به مهمانان این برنامه در یک روز گذشته خبرساز شده است، اظهار کرد: به رغم گستردگی و توسعه فضای مجازی و اقبال عمومی جامعه نسبت به آن، همچنان تلویزیون یکی از قدرتمندترین رسانهها در دنیا است و این رسانه در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران قدرت بیشتری هم دارد. با توجه به این جمعیت قابل پوششِ برنامههای تلویزیون حساسیت خاصی روی این رسانه وجود دارد و باید قبل از پخش هر برنامه بررسی و ارزیابی دقیقی درباره تأثیر آن بر مخاطبان صورت بگیرد.
خرازیها خاطرنشان کرد: به طور خلاصه باید بگویم که با توجه به جمعیت بالایی که برنامههای تلویزیون را میبینند هر اقدامی که سلامت روان مخاطب را هدف قرار دهد قطعاً تأثیر چشمگیری در جامعه خواهد داشت و با توجه به این تأثیر زیاد باید ناظران پخش به محتوای برنامهها توجه داشته باشند و بیتوجه به مسائل حائز اهمیت مربوط به سلامت روان جامعه هیچ برنامهای را روی آنتن نفرستند. در کشور ما به رغم ارتقای فرهنگ و دانش عمومی، گستردهتر شدن فضای آکادمیک، دانشگاهها و تخصصیتر شدن رشتههای تحصیلی همچنان سیاست بر سلامت غلبه دارد و در تلویزیون هم بالطبع همینطور است.
وی افزود: هدیه دادن کفن و آگهی ترحیم در یک برنامه تلویزیون، در ساعات پر بیننده و بدون ردهبندی سنی سلامت ذهن و روان مخاطب و به خصوص قشر نوجوان را هدف قرار میدهد. طرح موضوع مرگ در یک برنامه تلویزیونی حساسیتهای خاصی را میطلبد که اگر تولیدکنندگان و پخشکنندگان برنامه خطایی مرتکب شوند وظیفه ناظر پخش است که جلوی روی آنتن رفتن این برنامهها را بگیرد. در برنامه «جعبه سیاه» که یک برنامه ضبط شده است به نظر میرسد که هم ایدهپرداز، هم کارگردان هنری و هم ناظر پخش هیچکدام متوجه حساسیت موضوع نبودند و همه این افراد، به خصوص ناظر پخش در این اتفاق مقصر هستند.
این کارشناس رسانه تأکید کرد: حضرت امام خمینی (ره) فرمودهاند که صداوسیما حکم دانشگاه را دارد. پرسش من از مسئولان مربوطه این است که این چه دانشگاهی است که مجری و متولی آن به مهمان خود بدون هیچ ملاحظهای کفن هدیه میدهد؟ متأسفانه در تلویزیون ما طی سالهای اخیر شاهد بودیم که مجریها و خبرنگارهای این رسانه تلاشهای وسیعی میکنند تا از مهمانان خود اشک و گریه بگیرند و تمام تلاششان این است که اشک مخاطب را در بیاورند.
به عنوان مثال در برنامه «بدون تعارف» شاهد هستیم که مجری به عمد تصاویری را به مهمان خود نشان میدهد و مسائلی را مطرح میکند که هر طور شده او گریه کند و وقتی مهمان بالاخره اشکش جاری میشود، کارگردان تلویزیونی و تصویربردار در نمایی بسته چشم مهمان را نشان میدهند تا مبادا قطره اشکی بریزد و آن را از دست بدهند؛ در واقع علاوه بر مجری کاملاً مشخص است که حتی تصویربردار هم منتظر است که اشکی ریخته شود تا آن را شکار کند و در نتیجه همه تولیدکنندگان برنامه هدفشان همین است.
وی افزود: تلاش برای به گریه در آوردن افراد با ترفندهای مختلف از هر نظر امری قبیح است و این کار هم به لحاظ اعتقادی و هم از منظر علم روانشناسی اقدامی نادرست است. وقتی یک نفر به عنوان مهمان در یک برنامه حاضر میشود، مجری حق ندارد او را با هر ترفندی که شده ناراحت کند و تلاش برای ناراحت کردن و به گریه انداختن مهمان تهاجم به سلامت روان این فرد است که به هیچ وجه امری پسندیده نیست.
البته باید به این نکته اشاره کنم که گریه کردن مهمان یا به گریه انداختن مخاطب توسط یک برنامه همیشه امری نادرست نیست؛ در همین برنامهای که مثال زدم برخی مواقع موضوعی مطرح میشود که به خودی خود میتواند موجب غلیان احساسات مخاطب شود؛ به عنوان مثال مهمان از آزاد کردن زندانیها صحبت میکند یا شخصی از شهادت پسر یا یکی از نزدیکانش حرف میزند و اساس و پایه این مسائل مورد قبول جامعه هستند و مفاهیمی چون ایثار، فداکاری و… را منتقل میکنند و به گریه افتادن مخاطب یا مهمان در این موارد امری منفی نیست، اما وقتی مجری تمام تلاش خود را برای به گریه انداختن مهمان و مخاطب به کار میبرد قطعاً در آن برنامه اتفاقی نامطلوب رخ داده که هیچ کارکرد مثبتی هم برای جامعه ندارد چرا که مخاطب هم میتواند متوجه فضاسازی مجری و تلاشهای او برای ناراحت کردن مهمان شود.
خرازیها تصریح کرد: حتی میتوان در یک برنامه به مهمان کفن یا آگهی ترحیم هدیه داد اما این برنامهها باید درجهبندی سنی داشته باشند، شوراهای لازم از مناظر مختلف برنامه را تأیید کرده باشند، برنامه در زمانهای پرمخاطب تلویزیون پخش نشود، هشدارهای لازم به مخاطب درباره حساس بودن موضوع برنامه داده شود، روانشناسان و روحانیان از منظر تخصصی خود برنامه را تأیید کرده باشند و بعد برنامه روی آنتن برود. اگر چنین برنامهای بدون هشدارهای لازم پخش شود قطعاً باعث تخریب سلامت روان گروه زیادی از بینندگان خواهد شد که بدبینی جامعه نسبت به تلویزیون و صداوسیما را به همراه دارد و تلویزیون را که امروز با ریزش شدید مخاطب روبرو است بیشتر در معرض این خطر قرار میدهد.
متأسفانه تلویزیون فقط مدعیست که مخاطبان بسیاری دارد و میزان مخاطبان این رسانه هم رو به افزایش هستند که نمیدانم این آمارها بر چه اساسی به دست میآیند اما پخش برنامههایی اینچنین که در آن بیملاحظه موضوع مرگ مطرح میشود نوعی نقض غرض است که گویی تلویزیون هم بالا بودن میزان مخاطبانش را قبول ندارد و با هر ترفندی که شده میخواهد توجهات را به خود جلب کند.
این منتقد در ادامه اظهاراتش گفت: مطمئناً هیچکس منکر مرگ نیست، ما مسلمانان مرگ را حق میدانیم و در قرآن و احادیث هم به تکرار موضوع مرگ مطرح شده است و اگر ادعا این است که میخواهند به موضوعی قرآنی و دینی بپردازند باید این اتفاق با همان ملاحظاتی که مطرح کردم به شکلی درست و علمی مطرح شوند تا موجب حیرت بیننده نشوند و دافعهبرانگیز نباشند.
خوشبختانه مهمانان برنامه «جعبه سیاه» تحت تأثیر فضاسازی مجری قرار نگرفتند و در برابر آن مقاومت کردند و متوجه اقدام اشتباه این برنامه بودند اما متأسفانه در بسیاری موارد شاهد بودیم که مهمانان به اهداف مجری در نهایت تن میدهند و گریه میکنند و همانطور که گفتم دوربین به برجستهترین شکل ممکن اشک مهمان را شکار میکند و برنامه هم سعی میکند از همین طریق مورد توجه قرار بگیرد.
باید تأکید کنم که این اقدامات تنها موجب تخریب وجهه تلویزیون نمیشود، بلکه وجهه نظام جمهوری اسلامی را هم هدف قرار میدهند چراکه امروز این اقدامات انعکاس جهانی دارند و اسباب تمسخر جهانیان میشوند و رسانههای مختلف درباره این اقدامات اظهار نظر میکنند.
خرازیها در پایان تصریح کرد: من فکر میکنم تلویزیون در یک بنبست ایدهپردازی گرفتار شده و میخواهد به هر شکلی که هست مخاطب خود را حفظ کند و برای حفظ آن از هر ترفندی استفاده میکند. به نظر من چنین ایدهپردازیهایی که حاشیهساز هم هستند میتوانند به عمد و آگاهانه انتخاب شوند تا از همین طریق برنامهها هم مورد توجه قرار بگیرند و افراد دستاندکار این برنامهها بتوانند جایگاه خود را با همین ترفند مورد توجه قرار گرفتن حفظ کنند و همچنان برنامه بسازند.