جهنمی که «مالک» در آن دست‌وپا می‌زند
عصرخبر – در ادامه کندوکاو گذشته‌های دور کاراکترهای اصلی «زخم‌کاری» بالاخره نوبت به مالک رسید. قسمت هفتم از فصل چهارم سریال «زخم‌کاری» در حالی این هفته منتشر شد که در روایت فلاش‌بک ابتدایی که در قسمت‌های قبلی شاهد ناگفته‌هایی از گذشته شخصیت‌هایی چون پانی، هادی و سمیرا در آن بودیم، این‌بار بخشی از دوران نوجوانی مالک، به تصویر درآمد. قصه بازهم از یک گورستان آغاز شد و جماعتی که در حال عزاداری برای خاکسپاری یک متوفی بودند. مادری از دنیا رفته و حالا همه می‌خواهند برای آرامش روح او را با رضایت به خانه ابدی بدرقه کنند که ناگهان فرزندش به خروش می‌آید. نوجوانی از میان جمع جدا می‌شود و سر به بیابان می‌گذارد تا بار سنگین مرگ مادر را با خودکشی، التیام ببخشد! این نوجوان عاصی و یتیم‌شده، کسی نیست جز مالک. مالکی که هنوز سایه پدرش یعنی اسماعیل چرخ‌چی را بر سر دارد اما احساس می‌کند در نبود مادر، دیگر پشتوانه‌ای ندارد. درست در لحظه‌ای که او می‌خواهد خود را از بالای صخره‌ای پرتاب کند، سروکله دختربچه‌ای آشنا پیدا می‌شود. او همان فرشته‌ای است که از فصل ابتدایی «زخم‌کاری» شاهد ملاقات‌های گاه‌به‌گاهش با مالک بوده‌ایم. همان کاراکتر آینده‌بینی که برای هشدار و انذار مقابل مالک ظاهر می‌شود و هر بار هم درباره آنچه قرار است به‌وقوع بپیوندد به او هشدار می‌دهد. این‌بار این فرشته بی‌نام‌ونشان، جلوی خودکشی مالک جوان را می‌گیرد و به او می‌گوید «برای رسیدن به بهشتی که می‌خواهی، باید از دل جهنم عبور کنی!». این شناسنامه‌ای است که حالا تصویر روشن‌ترین از شرایط امروز مالک پیش روی ما می‌گذارد. در همین قسمت مالک باردیگر ملاقات با یکی از کشته‌شدگان فصل‌های گذشته را هم تجربه کرد. این‌بار پای نجفی به میان آمد. همان کاراکتری که از همکاران و نزدیکان مالک در هلدینگ ریزآبادی بود و وقتی برای زیاده‌خواهی، لو داد که در شب قتل خان‌عمو، شاهد ماجرا بوده، مالک چاره‌ای جز زمینه‌چینی برای قتل او ندید. در این قسمت، باردیگر سروکله نجفی در خلوت مالک پیدا شد تا با زبان پرنیش و کنایه‌اش، درباره وضعیت سیما و احتمال خیانت‌کاری او، به مالک هشدار بدهد. تمهید مهدویان برای رفت‌وبرگشت میان دنیای ذهنی مالک و دنیای واقعی، تصویری پیچیده‌تر از این شخصیت در فصل پایانی خلق کرده و حالا باید دید در این مسیر چگونه قرار است مقدمات مجازات او فراهم شود. مجازاتی که بخش زیادی از آن گویی از جنس همان جهنمی است که فرشته پیشگو، پیش‌تر درباره‌اش به مالک هشدار داده بود. مالک هنوز به بهشتی که می‌خواسته نرسیده اما با تمام وجود دارد، زندگی در جهنم را تجربه می‌کند.
