مقصر طولاني شدن مذاكرات كيست؟
در بسیاری از عکس ها کلافگی وزرای خارجه کشورهای اروپایی به وضوع قابل مشاهده است.
عصر خبر: مذاکرات هسته ای طولانی شده و خیلی ها از این طولانی شدن راضی نیستند. اما واقعا این طولانی شدن بد است؟
سعید جعفری پویا در خبرآنلاین نوشت: بسیار آسان است پا روی پا انداختن و از کیلومترها آن طرف تر، غر زدن که بالاخره کی این مذاکرات تمام می شود؟ این همه تمدید برای چه؟ همه را سر کار گذاشته اند، خودشان هم می دانند نتیجه ای در کار نیست و … از این قسم غرولند کردن ها.
مشابه چنین ادبیاتی بسیار دیده و شنیده شده است. فرقی هم نمی کند کجا باشید. مکالمه درون تاکسی، سر کلاس درس دانشگاه، در محیط کار یا یک مهمانی خانوادگی. اما واقعا چقدر از کسانی که این صحبت ها را مطرح می کنند از جزئیات یک مذاکره بین المللی آگاهی دارند. چقدر از آنها از فشاری که روی تیم مذاکره کننده وجود دارد مطلع هستند؟ چند درصد از این افراد نق زننده یا منتقد آگاه هستند که این گفتگوها در زمره مهمترین مذاکرات بین المللی قرن حاضر گنجانده می شود. آیا افکار عمومی که تنها نتیجه توافق را از مذاکرات می خواهند می دانند که ظریف و همراهانش تا چه اندازه مذاکرات سخت و نفسگیر و خسته کننده ای را پی می گیرند.
در حدود دو هفته اخیر کم دیده نشده اظهار نظرهایی که خبر می داد مذاکرات به نتیجه رسیده و ظریف و همراهان مشغول وین گردی هستند و به گشت و گذار و خرید وقت می گذرانند. اما برای این دوستان باید گفت که مذاکرات هسته ای ایران و ۵+۱ یکی از مهمترین گفتگوهای تاریخ ایران و قراردادی که بر سر آن بسته می شود یکی از مهمترین قراردادهای تاریخ معاصر ایران به شمار می رود. نشست و برخاست هایی پیچیده و درهم تنیده که دشواری های آن را در تصاویر منتشر شده از وزرای غربی می توان دریافت.
در بسیاری از عکس ها کلافگی وزرای خارجه کشورهای اروپایی به وضوع قابل مشاهده است.
حتما برای ظریف راحت بود که در میز مذاکره می نشست و مواضع ابلاغ می کرد و سرش را هم بالا نمی آورد تا با طرفین مذاکره کننده غربی چشم در چشم شود، ژستی که برای طرف مقابله مذاکره نامانوس، بعضا توهین آمیز و غیر قابل درک است. اما ظریف با مستقیم در چشم های مخاطب خود نگاه می کند، همانطور که می خندد، همانقدر نیز جدی و گاه پرخاشگر می شود و ارتباط را به قدری پیش می برد که بر سر تک تک کلمات توافق و قطعنامه شورای امنیت با کشورهای غربی کلنجار می رود که مبادا در فردای روزگار تاریخ از او به عنوان دیپلماتی نالایق یاد کند.
یک خبرنگار اروپایی درباره سخت گیری های ظریف به من می گوید: «ظریف به قدری بر سر تک تک کلمات متن توافق با وزرای غربی بحث و جدل دارد که تقریبا حوصله همه سررفته است. هموند و اشتاین مایر رسما خواهان اتمام هرچه سریعتر این مذاکرات و حصول توافق نهایی هستند، اما همه متفق القول بر این باورند آنچه مسیر مذاکرات را طولانی کرده سخت گیری های ظریف است.»
البته که تردیدی وجود ندارد آنچه ظریف پای میز مذاکره از طرف مقابل طلب می کند انتظار نامعقول و غیر معمولی نیست و دلیل اصلی طولانی شدن این گفتگوها دشوار بودن پذیرش تلاش های ظریف از سوی طرف های غربی است. وزرای غربی که سالها تلاش کرده اند با یاری سوءمدیریت های هشت ساله دولت پیشین این شرایط نامطلوب را بر ما تحمیل کنند حالا شنیدن صدای منطقی و حقوقی ایران و ظریف برایشان ثقیل است.
تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان نیک می داند تک تک کلماتی که در متون این توافقات به کار می رود بار حقوقی دارد و می تواند در آینده سیاسی ایران، زمین را به آسمان و آسمان را به زمین پیوند دهد. آنها همچنین تجربه توافقات سعدآباد و بروکسل را هم از سر گذرانده اند. آنجا که تیم مذاکره کننده با وجود حمایت های تمام و کمال مقام معظم رهبری و البته اطلاع ایشان از جزئیات توافقات، پای قراردادها را امضا کرد اما دیری نپایید که مخالفان بلوایی به پا کردند و روحانی و ظریف و تیم همراه را خائنان به وطن معرفی نمودند.
حالا ظریف با کوله باری از تجربه از سالها حضور در سازمان ملل مبانی امنیت ملی را به احساسات زودگذر و موقتی گره نزده است که اگر بنای این کار را داشت مدت ها قبل توافق روی میز بود. شاید بهتر باشد به جای ابراز نارضایتی کردن از روند طولانی شده مذاکرات هسته ای قدری از پیچیدگی های این فراگرد آگاهی یابیم تا بدانیم ظریف و یارانش چه مسیر پر پیچ و خمی را پشت سر گذاشته اند. هرچند تقدس نمایی های بی مورد و مقایسه کردن افراد با یکدیگر و روزی لباس امیرکبیر بر تن کسی کردن و فردا او را میرزا آقاخان نوری دانستن عادت دیرین ماست ولی ظریف نه مصدق است، نه فروغی و نه امیر کبیر. ظریف نه وزیر خارجه روحانی است و نه سفیر احمدی نژاد، ظریف دیپلماتی توانمند است که حیطه سیاست ورزی خود را نیک می شناسد و آگاه است وظیفه دیپلمات، سیاست گذاری نیست بلکه باید منویات و خواسته های سیستم را با هنر دیپلماسی تلفیق نماید تا خروجی مد نظر دستگاه سیاسی حاکم برآورده شود.
شاید لازم باشد به احترام این دیپلمات از جای برخیزیم