«تاسیان» و عاشقانههایش زیر سایه سیاست!/ این رفاقت دیگر «سعید» نیست!

به گزارش عصرخبر، هنوز تنشها و بحرانها به اوج خود نرسیده است و هنوز امیر، سر پرسودای خود را به نقشههای عاشقانه گرم نگه داشته، اما نشانههای سرانجام حسرتبار این ماجرا، کمکم در حال عیان شدن است. قصه «تاسیان» در حالی به قسمت یازدهم رسید که اصلیترین اتفاق در قسمتهای اخیر، نزدیک شدن بیش از پیش امیر، به شیرین، در غیاب جمشید نجات است. حالا نه فقط مریم، که عمه هما هم در جریان رابطه پراحساس و دوطرفه میان خسرو(امیر) و شیرین قرار دارند و گویی تمام اعضای خانواده نجات، با آغوش باز پذیرای مهر و معرفت جوان ساواکی شدهاند.
جمشید اما در بند ساواک است و فارغ از اتهامات سنگینی که متوجه او کردهاند، تمام دغدغهاش انتقام از خسروی فرضی درون ذهنش است؛ خسرویی که جمشید تصور میکند برای به دست آوردن دخترش، با جاسازی اعلامیهها در کارخانه، برای او پاپوش دوخته تا تنها مانع را کنار بزند! درست همزمان با نزدیک شدن خسرو به حریم خانواده نجات، کینهای عمیق نسبت به او در دل جمشید شعلهور است و این احتمالا قرار است در ادامه داستان به یک تقابل تراژیک منتهی شود.
اما این داستان سویه دیگری هم دارد. امیر، همزمان با فاصله گرفتن از خانواده و در اوج تنهایی، به تنها رفیق خود تکیه کرد تا عاشقانههایش را به سرانجام برساند؛ سعید در قسمتهای پخش شده از «تاسیان» حکم تکیهگاه اصلی امیر را داشت اما در قسمت یازده شاهد موقعیتهایی بودیم که در ادامه میتواند به خراب شدن همین ستون و تکیهگاه، بر سر امیر منجر شود. سعید هزینه بسیاری بابت شیطنتها و سربههواییهای عاشقانه امیر پرداخته و در این قسمت شاهد بودیم که بالاخره این هزینهها به توبیخ اداری و تبعید او به بایگانی ساواک انجامید.
وجه تراژیکتر ماجرا اینکه، جمشید نجات، تصور میکند خسرویی که همچون یک بلا بر سر خانوادهاش هوار شده، کسی نیست جز سعید! تمام تلاشهای سعید برای سرپوش گذاشتن بر خرابکاریهای امیر در ساختار ساواک، حالا به جایی رسیده که او خود در معرض اتهام قرار گرفته و باید تاوان اشتباهاتی را بپردازد که سهمی درآنها نداشته است. همین نشانههاست که مخاطب را نسبت به آینده رفاقت میان امیر و سعید، کنجکاو میکند. بهخصوص که همزمان شاهد تلاشهای امید (برادر امیر) و پدرش، برای هشدار دادن و دور کردن امیر از سعید هستیم.
قطعات پازلی که تینا پاکروان برای تکمیل تراژدی «تاسیان» در ذهن خود دارد، در حال تکمیل است و حالا و در پایان قسمت یازدهم، میتوان جدیتر از قبل نگران سرانجام رفاقتها، برادریها و از همه مهمتر عاشقانههایی باشیم که زیر سایه سنگین سیاست، قرار است فرو بپاشد و به حسرت ختم شود.