کنایه صریح سخنگوی سپاه به شهرداری تهران/ باور نمی کردم روزی برسد از من بخواهند درباره جنگ نرم صحبت نکنم/ امروز نیز دو ایران داریم
سخنگوی سپاه گفت: باور نمیکردم روزی برسد که در جایگاه قائممقام حوزه اجتماعی شهرداری تهران، از من بخواهند درباره جنگ نرم صحبت نکنم. اما این اتفاق افتاد. یکی از مسئولان ارشد شهرداری صریحاً به من گفت که پذیرش این ادبیات در شهرداری وجود ندارد

به گزارش خبرگزاری عصر خبر، سردار علیمحمد نائینی، استاد دانشگاه امام حسین (ع) و سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تحلیلی مبسوط در هشتمین سلسله نشستهای حکمرانی فرهنگی شهر تهران در ستاد سمنها با اشاره به ابعاد پیچیده جنگ شناختی، تأکید کرد: قدرت امروز تنها در سلاح و تجهیزات خلاصه نمیشود؛ بلکه جنگ روایتها، ذهنها و ادراکها را هدف گرفته و دشمن بهدنبال تصرف سرزمینها از مسیر فروپاشی درونی است.
بنابر گزارش فارس، وی با اشاره به کتاب «جنگ سرد فرهنگی» نوشته فرانسیس ساندرز، گفت: غرب از دههها پیش با بهرهگیری از رسانه، هنر و روایت، بهویژه از طریق رادیوهایی در مرزهای شرقی اروپا، تلاش کرد تصویری خاص از واقعیت بسازد؛ چرا که جوامع با «تصویر» زندگی میکنند، نه «واقعیت» و این تصویر، حاصل روایت است.
اهم اظهارات وی را در ادامه می خوانید؛
* جنگ شناختی مرحله تکاملیافته جنگ نرم است، در دوره جدید، با ورود رسانههای نوین، هوش مصنوعی و علوم مختلف شکل جنگ بهصورت چشمگیری تغییر کرده است. دشمن اکنون با روایتسازیهای هدفمند، ذهن تصمیمگیران و مردم را هدف قرار داده است.
* عملیاتهای مرصاد، موصل، و حتی تحولات سوریه، نشان میدهد که بسیاری از شکستها در میدان، ریشه در روایتسازی و عملیات روانی دارند، نه لزوماً برتری نظامی دشمن.
* جنگ شناختی، حاصل پیوند جنگ اطلاعاتی، عملیات روانی، و نفوذ در ادراک جامعه است؛ هدف آن نه تسخیر سرزمین، بلکه تغییر ذهن و همراهسازی افکار عمومی است. روایتهایی که علیه مقاومت و پیشرفتهای ایران ساخته میشوند، با چرخش مفهومی به ضد خود تبدیل میشوند.
*{ با اشاره به عملیات «وعده صادق ۲»}: با وجود عبور موفق موشکهای ایرانی از سامانههای چندلایه دفاعی دشمن، روایتسازی غرب بهگونهای بود که ضعف بهپای ما و اقتدار بهپای آنها نوشته شود. این همان مهندسی ادراک است که میتواند حتی شکست را پیروزی جلوه دهد.
*{ با اشاره به دو تصویر متناقض از ایران}: تصویر اول، ایران واقعی است؛ مقتدر، مستقل، دارای قدرت بازدارندگی و نقشآفرین منطقهای. اما تصویر دوم، همان ایران روایتشده در رسانههای غربی است؛ کشوری منزوی، متهم به نقض حقوق بشر و دچار شکاف نسلی. این تصویرسازی هدفمند، تلاش دارد امید، اعتماد و انسجام ملی را تضعیف کند.
* سردار بزرگ اسلام شهید سلیمانی در بحران سوریه، بهروشنی این تضاد را توضیح داد: دو سوریه وجود دارد، یکی سوریه واقعی در میدان و دیگری سوریهای که رسانهها میسازند. امروز نیز دو ایران داریم: یکی ایران موجود و دیگری ایران جعلی ساختهشده در جنگ روایتها.
*{ با اشاره به نقش رسانهها در ساخت بازدارندگی ادراکی}: بازدارندگی فقط با قدرت نظامی حاصل نمیشود؛ بلکه سه مرحله دارد: تولید قدرت، انتقال قدرت، و تبدیل آن به درک ذهنی در مخاطب. دو مرحلهی پایانی کاملاً برعهده رسانهها و فعالان فرهنگی است. بدون انتقال مؤثر، بازدارندگی ناقص میماند.
* بر اساس نظرسنجیهای معتبر، حدود ۸۰ درصد مردم قدرت نظامی ایران را بازدارنده میدانند. این باور عمومی، یک سرمایه راهبردی است. در عین حال، فقط حدود ۲۰ درصد به پایبندی آمریکا به تعهداتش اعتماد دارند، که نشاندهنده عمق بیاعتمادی نسبت به دشمن و موفقیت روایتسازی داخلی است.
*{ با اشاره به رویدادهای سال ۱۳۸۸ و ۱۴۰۱}: تجربه نشان داده که دشمن با روایتسازی جعلی، تلاش میکند مشروعیت نظام را زیر سؤال ببرد. در بیش از ۲۰ کشور، با همین الگوی جنگ شناختی، نظامهای سیاسی سقوط کردهاند. تفاوت جمهوری اسلامی، در رهبری هوشمند و بصیرت مردم است.
* متأسفانه برخی روایتهای ناقص و تحریفشده، این وحدت را نادیده میگیرند و پیروزیها را به صورت بخشی روایت میکنند. حال آنکه در عملیات بیتالمقدس که منجر به فتح خرمشهر شد، قرارگاهها و یگانهای ارتش و سپاه با فرماندهی و سازماندهی مشترک عمل کردند.
* پیام هشت سال دفاع مقدس نیز همین بود. اینکه امکان براندازی نظام جمهوری اسلامی از طریق اقدام نظامی وجود ندارد. ما در دوران جنگ، حتی برای تأمین سلاح رزمنده مشکل داشتیم، اما امروز نهتنها به قدرت بازدارنده فعال دست یافتهایم، بلکه به سطحی از قدرت تهاجمی مؤثر نیز رسیدهایم. روایتهای رسانهای را کنار بگذارید؛ آنچه در اتاقهای فکر آمریکا مطرح است، این است که اگر آنها کوچکترین اطمینانی به نتیجهبخش بودن حمله نظامی داشتند، حتی یک روز هم تأخیر نمیکردند.
* باور نمیکردم روزی برسد که در جایگاه قائممقام حوزه اجتماعی شهرداری تهران، از من بخواهند درباره جنگ نرم صحبت نکنم. اما این اتفاق افتاد. یکی از مسئولان ارشد شهرداری صریحاً به من گفت که پذیرش این ادبیات در شهرداری وجود ندارد. این، فقط مخصوص شهرداری نبود؛ در بسیاری از نهادها و سازمانها چنین مشکلی را داریم.
* اصل ماجرا این است: اگر شناخت افراد جامعه تغییر کند، پیشروی در سایر ابعاد جنگ تسهیل میشود و مقاومتها در هم شکسته میشوند. شناخت یعنی باورها، ارزشها و هویت جامعه. وقتی نخبگان و بدنه جامعه نسبت به ارزشهایی مانند مقاومت، استقلال یا دستاوردهای علمی و امنیتی تردید پیدا کنند، عملاً فضا برای پذیرش خواستههای دشمن فراهم میشود.
*اگر باور شود که مقاومت بیفایده است، یا استقلال هزینهبر است، یا معیشت مردم وابسته به مذاکره و عقبنشینی در موضوع هستهای است، در این صورت، این تردیدها به باور تبدیل میشود. این همان کاری است که جنگ شناختی انجام میدهد؛ ایجاد تردید در ارزشها و فراهمکردن زمینه برای اقدام در حوزههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی. بنابراین، پیشنیاز موفقیت در جنگ ترکیبی، موفقیت در جنگ شناختی است