تشکلهای غیر صنفی؛ شریکی برای دولت، سدی برای بازنشستگان تامین اجتماعی
بر جامعه بازنشستگان و مستمری بگیران سراسر کشور لازم و واجب است با هوشیاری و ظرافت و دقت نظر و تفکر و تأمل و تدقق بیشتر مواضع این جریان « معامله گر و تاجر و کاسب مشکلات بازنشستگان » را رصد و در حافظه خود ثبت نموده و گول وعده های فریبنده شان را نخورند.

یوسف بهروز نایب رییس کانون کارگران بازنشسته تامین اجتماعی تبریز در یادداشتی نوشت:
یکی بود می گفت در حیاط استانداری در تبریز به رییس جمهور گفتم « دستور بدهد معوقات مابه التفاوت حقوق فروردین ماه سال جاری بازنشستگان تامین اجتماعی را پرداخت کنند» ؛طرفداران چشم و گوش بسته و ساده لوح او فریب حرفهایش را خوردند ؛ اما مع الاسف روز سه شنبه ( ۱۴۰۴/۵/۲۸ ) رئیس سازمان تامین اجتماعی پس از کلی پیگیری ساعت به ساعت مطالبه گران وعده « پرداخت مابه التفاوت افزایش حقوق بازنشستگان در اواسط شهریور برای حداقل بگیران و اواخر شهریور و اوائل مهر » برای سایر سطوح را داد.
مهره خانه کارفرما که مغزش مثل نوار کاست از تهران پر می شود و با روی کارآمدن دولت جدید با اخذ امتیازات تشکیلاتی فراوان در بدنه دولت مخصوصا وزارت تعاون و کار و رفاه اجتماعی ؛ سازمان تامین اجتماعی و شرکتهای شستا حق خود را گرفته و آرام شدند دیگر نه تنها در تهران و شهرستانها از « اردو کشی خیابانی برای اعتراض علیه تاخیر در عدم پرداخت معوقات مابه التفاوت فروردین ماه حقوق بازنشستگان و مستمری بگیران لهیده در زیر بار تورم و گرانی با توجیهات آبکی » قِسِر در رفتند بلکه « با ماله کشی و آماده سازی افکار عمومی زمینه را برای دیرتر پرداخت نمودن معوقات فراهم نمودند.»
بر جامعه بازنشستگان و مستمری بگیران سراسر کشور لازم و واجب است با هوشیاری و ظرافت و دقت نظر و تفکر و تأمل و تدقق بیشتر مواضع این جریان « معامله گر و تاجر و کاسب مشکلات بازنشستگان » را رصد و در حافظه خود ثبت نموده و گول وعده های فریبنده شان را نخورند.
این « معترضان تقلبی » و « تشکلات دوزیست و دوگانه سوز » که اتفاقا در اکثر « کانونها هم مهره های خود را رسوخ و نفوذ » داده اند ؛ دردشان نه درد بازنشسته و کارگر بلکه معامله « حق و حقوق کارگر و بازنشسته » برای « گسترش ضریب نفوذ خود در شریانهای مدیریتی و اقتصادی وزارت تعاون و سازمان تامین اجتماعی و شرکتهای شستا » دنبال می نمایند . و نیم نگاهی نیز به حوزه سیاست داشته و با اوج و فرود ها در عالم سیاست موج سواری می نمایند تا به منافع تشکیلاتی و حزبی خویش نائل گردند.
چه کسی هست که نداند و در تاریخ جریانهای کارگری و بازنشستگی بعد انقلاب « عقب ماندگی بالای ۱۵۰ درصد و ۲۰۰ درصد و حتی بالاتر حقوق بازنشستگان و مستمری بگیران و کارگران » محصول « معاملات و مماشات و مسامحه های « تشکلات زرد و خاکستری دولت ساخته نیست » ؛ دل باختن و نگاه نجات دهنده داشتن بازنشستگان به این معامله گران قهار و دل بستن به اینان مانند « دویدن در صحرای سوزان به امید رسیدن به آب است که در نهایت سرابی بیش نبوده و همچنان عطش کشنده در وجود جوینده آب باقی خواهد ماند » .
با وجود این « تشکلات زرد و خاکستری هر سال دریغ از پارسال » چرا که بر اساس آمارهای عالمان حوزه بازنشستگی و کارگری حقوق خط فقر الان نزدیک ۵۰ میلیون است اما یک کارگر زیر ۱۵ میلیون حقوق می گیرد.
این شکاف و دره فاصله دستمزد کارگری و حقوق بازنشستگی حاصل پیوند نامبارک بازرگانان ؛ کارفرمایان و دولت است که هر روز و هر ساعت و هر لحظه پای خود را بدتر و زشت تر بر گردن بازنشسته و کارگر در این بیداد تورم و گرانی فشار داده و عرصه زندگی را بر بیش از نصف جمعیت ایران تنگ و تنگ تر می کنند.