نفوذ در استانداری گيلان؟!
از جزییات نشست مشایی با دولتمردان احمدینژاد خبری به بیرون درز پیدا نکرده است اما بیشتر رسانههای محلی گیلان بر فردی تاکید دارند که اکنون نیز از معاونین ارشد استانداری است. با شنیدن این خبر بود که اذهان به سمت خیابان فاطمی تهران و ساختمان وزارت کشور رفت همان ساختمانی که استانداران را تعیین و تاکید دارد باید مشی آنها همسو با مشی رئیسجمهور باشد. البته حضور یک مدیرکل نمیتواند نشان از بیتوجهی استاندار در تعیین مجموعه زیردستانش داشته باشد اما چنین اخباری باید به منزله هشدار برای استاندارایها در زمانی باشد که فرصت زیادی تا برگزاری دو انتخابات مهم مجلس شورای اسلامی و خبرگان باقی است.
عصر خبر: بازکیاگوراب، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان لاهیجان در استان گیلان ایران است. این روستا در دهستان بازکیاگوراب قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن 4۲۱۳ نفر (1220 خانوار ) بوده است. روستایی خوش آب و هوا که مردمی سادهدل دارد و مهربان. دغدغه آنها در سالهای سال ساخت پل غیرهمسطح بود که در سال89 یعنی در دولت احمدینژاد وعده آن داده شد و دولت روحانی یک سال پس از آغاز فعالیتش آن را راه اندازی کرد و درخواستشان؛ اختصاص بودجه عمرانی به روستاست.
به گزارش آرمان، آنها هیچگاه از کاندیدایی سهمخواهی نکردند و هیچگاه خود را متولی پیروزیها در کشور معرفی نکردند اما همواره در وقایع انقلاب حضور پرشور داشتند و شعارشان دفاع از انقلاب و آرمانهای امام(ره) است. مردم این خطه از کشورمان همواره با روی خوش از مهمانانشان استقبال میکنند و آنها را در طی اقامتشان در آن روستا در بهترین مکان سکنا میدهند. اکنون شنیده میشود این منطقه از سوی برخی سیاسیون به پایگاهی برای برنامهریزی انتخاباتی تبدیل شده است. چنانکه خرزآنلاین از سایتهای پوششدهنده اخبار استانهای شمالی خبر داد که «چندی پیش اسفندیار رحیم مشایی در بازکیاگوراب لاهیجان اقدام به برگزاری نشستی با حضور برخی دولتمردان سابق کرد! گویا در این نشست برخی استانداران اسبق گیلان نیز حضور داشتند. در این راستا، شنیده شده است یکی از معاونین ارشد حال حاضر استان نیز در این نشست حاضر بوده است! با توجه به سوابق اقتصادی این معاون، گویا حرف و حدیثها در خصوص عزم جدی رئیس جمهور سابق برای حضور در دور آینده انتخابات و تلاش برای جلب حمایتهای مالی و اقتصادی رنگ و بوی حقیقی به خود گرفته است.»
نفوذ در استانداری؟!
از جزییات نشست مشایی با دولتمردان احمدینژاد خبری به بیرون درز پیدا نکرده است اما بیشتر رسانههای محلی گیلان بر فردی تاکید دارند که اکنون نیز از معاونین ارشد استانداری است. با شنیدن این خبر بود که اذهان به سمت خیابان فاطمی تهران و ساختمان وزارت کشور رفت همان ساختمانی که استانداران را تعیین و تاکید دارد باید مشی آنها همسو با مشی رئیسجمهور باشد. البته حضور یک مدیرکل نمیتواند نشان از بیتوجهی استاندار در تعیین مجموعه زیردستانش داشته باشد اما چنین اخباری باید به منزله هشدار برای استاندارایها در زمانی باشد که فرصت زیادی تا برگزاری دو انتخابات مهم مجلس شورای اسلامی و خبرگان باقی است.
شهرهای شمالی و مشایی
مشایی اهل خطه مازندران و شهر رامسر است. گیلانیها و مازندرانیها نیز همانند خیلی از مردم دنیا هرچند همسایه و در برخی مسائل مشترکند اما تفاوتهایی نیز در برخی نکات با هم دارند که البته این موضوع یک روایت قدیمی است که بعید است به نسل جدید منتقل شده باشد. اما برخی هستند که ریشه مازندرانی دارند و در این استان بسیار شناخته شده هستند! یعنی حضورشان در اماکن عمومی به نحوی است که بلافاصله خبرش در رسانهها منتشر میشود. حالا شاید تا قبل از سال86 حساسیتی در مورد این فرد وجود نداشت و مانند شهروندان عادی رامسر در این شهر تردد داشت اما پس از آن بود که وقتی شخصی او را میدید به بغل دستیاش میگفت: «این اسفندیار رحیم مشایی نیست؟» یا میگفتند «این اسفندیار خودمان نیست که در یک مراسم حرفی زده بود و خیلیها شاکی شده بودند؟»
او چند صباحی هم بود در شهر زادگاهش آفتابی نشده بود چنانکه وقتی اوایل شهریور به رامسر رفت اخبار دیدارهای او رسانهای شد. اسفندیار رحیممشایی چهره خبرساز دولتهای نهم و دهم در مراسم سومین روز درگذشت علی مصباح شهرستانی خبرنگار پیشکسوت رامسری و استاد حسن رحیمیان نخستین مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استانهای مازندران و گیلان حضور پیدا کرد و با امام جمعه رامسر هم دیدار داشت. در سایر شهرهای استان مازندران هم او شناخته شده بود و در استانهای دیگر کمتر کسی پیدا میشد که او را نشناسد. سه سالی است که البته اسفندیار شهر رامسر کمتر در تهران است و بیش از همه در همین شهرهای شمالی حضور پیدا میکند. جالب اینکه او چند صباحی است که به استان گیلان علاقه پیدا کرده و قابل تامل آنجاست که در اردیبهشت سال92 جمعی از مسئولان بسیج دانشجویی و دانشجویان دانشگاههای گیلان در نامهای خطاب به رئیسجمهور، خواستار همراهی نکردن مشایی با وی در سفر به گیلان شدند.
در این نامه سرگشاده آمده بود: «نظر به اینکه در سفر اخیر استانی دولت در استان اصفهان و خوزستان حضور مشایی با حواشی خاصی همراه بود، از شما مقام محترم تقاضامندیم که در سفر پیشروی خود به این استان از به همراه آوردن مشایی خودداری فرمایید.» مشایی به همراه احمدینژاد به گیلان رفت اما استاندار گیلان که از سوی وزیر کشور احمدینژاد منصوب شده بود به استقبال او نیامد و دختران و پسران دانشآموز و اقشاری که کمتر با سیاست و اداره کشور نزدیک هستند در مراسم «حماسه حضور» حاضر شدند. به نظر میرسد مردم گیلان هنوز همان رویکر سابق را به مشایی دارند و نظرشان درباره مرد نزدیک دولت احمدینژاد تغییر نکرده است. به همین دلیل تا مشایی یک روستای کوچک پیدا کرد که به سایر مردان احمدینژاد خبر دهد برای نشستی دور از چشم اصحاب رسانه و سیاسیون میتوانند درباره آینده برنامهریزی کنند همه خبردار شدند. شاید مشایی و یارانش در این تصور هستند که استانهای شمالی برای انتخابات شگون ویژهای دارد که اگر چنین نبود تعدادی از اعضای کابینه یازدهم از شمال کشور انتخاب نمی شدند!