چرا مردم «شفرونی» را دوست دارند؟

عصرخبر؛ سعید اصلانی – سوال اصلی و قبل از شروع هر نظر و نوشتهای این است؛ آیا ساخت برنامه یا رئالیتیشو با هدف سرگرمی اشکالی دارد؟ آیا برنامههایی که با هدف -صرفاً- ایجاد لحظاتی شاد و مفرح است، مبتذل نامیده میشود؟
به محض انتشار قسمت اول شفرونی، موجی از واکنشهای منفی از سوی برخی رسانهها و منتقدان شکل گرفت. آنها این برنامه را «سبک»، «ساده» و فاقد ارزشهای فرهنگی عمیق دانستند و حتی برچسب سنگین «ابتذال» را بر پیشانی آن زدند. استدلال آنها این است که تولید محتوا در بستر نمایش خانگی باید فراتر از صرفاً خنداندن و سرگرم کردن باشد و رسالت سنگینتری را بر دوش بکشد.
تناقض اصلی ماجرا دقیقاً در همین نقطه است: اختلاف بین دیدگاه منتقدان و استقبال عمومی مخاطبان. در حالی که منتقدان از «سبکی» محتوا میگویند، طبق کامنتها و بازخوردها، «شفرونی» از همان قسمت اول با استقبال نسبی از سوی مخاطبان مواجه شده است. مردم با آن ارتباط برقرار کردهاند، از آن لذت بردهاند و احتمالاً آن را پاسخی به نیاز خود برای دوری موقت از جدیّت و تلخیهای روزمره دیدهاند. پس، مشکل کجاست؟ آیا برنامهای که صرفاً برای سرگرمی ساخته شده، ذاتاً «بد» است؟
پاسخ ساده و قاطعانه این است: خیر. ساختن یک برنامه یا رئالیتی شو با هدف اصلی سرگرمی، نه تنها اشکالی ندارد، بلکه یک ضرورت و یک بخش طبیعی از صنعت رسانه در تمام دنیاست. رسانه، در کنار نقش آموزشی، اطلاعرسانی و حتی آگاهیبخش، یک وظیفه تفریحی دارد.
اگر به نمونههای بینالمللی نگاه کنیم، متوجه میشویم که تولید محتوا (چه نمایشی و چه در قالب شوهای تلویزیونی) با هدف سرگرمی، تصمیمی پرسابقه و عادی است. بزرگترین شبکههای دنیا پر از برنامههایی هستند که هدفشان فقط و فقط پر کردن اوقات فراغت مردم با خنده، موسیقی، هیجان و فضای شاد است.
مسابقات استعدادیابی (مانند Got Talent)، شوهای کمدی آخر شب (مانند The Tonight Show)، رئالیتیشوهای آشپزی با چاشنی طنز و رقابت (مانند MasterChef در استرالیا و بریتانیا یا Top Chef در آمریکا)، و انواع تاکشوهای سلبریتیمحور، همگی با هدف اصلی «سرگرمی محض» تولید میشوند و صرفاً بهانهای برای دورهمیاند که با چاشنی رقابت و خنده جذابتر میشوند. همین محتواها میلیونها مخاطب دارند و سالهاست که در صدر پربینندهترین برنامههای تلویزیونی قرار میگیرند.
پس، این تصور که یک محتوای سرگرمکننده، لزوماً سطحی یا بیکیفیت است، یک خطای تحلیلی آشکار است. مهم این است که این سرگرمی چگونه ساخته شود. «شفرونی» و امثال آن، اگر از لحاظ فنی و کیفی (دکور، تصویربرداری، تدوین، موسیقی و اجرای مجری و مهمانان) در سطح استاندارد و حرفهای باشند، نه تنها خلاف تولید مناسب در نمایش خانگی نیستند، بلکه اتفاقاً به تنوع و کامل شدن سبد محتوایی پلتفرمها کمک میکنند. وقتی در جهان، سرگرمی به عنوان یک ارزش فرهنگی پذیرفته شده است، چرا باید اینجا برچسب «ابتذال» بخورد؟
این نکته مهم را فراموش نکنیم؛ تماشاگر خود قاضی اصلی است. استقبال مخاطبان از «شفرونی» در قسمت اول حکم به برتری و موفقیت این مجموعه نمیدهد ولی مردمپسندی هم نشاندهنده ابتذال نیست. انگ زدن «ابتذال» به هر محتوای ساده و شادیآور، در واقع نادیده گرفتن نیازهای طبیعی مخاطب عام و تلاش برای تحمیل یک سلیقه و نگاه خاص به اوست. در دنیای رسانه، حق انتخاب با تماشاچی است؛ اگر شفرونی بر مسیر علاقه مخاطب حرکت کند و کیفیت داشته باشد، موفق خواهد بود و اگر سهلگیر باشد، خودبهخود توسط مخاطب حذف میشود.