ظریف: کسانی که می خواهند در مذاکره فقط امتیاز بگیرند الفبای مذاکره را نمی دانند/ چاره کار، مذاکرات مستقیم و چندوجهی ایران و آمریکا درباره اختلافات است
ظریف معتقد است که در شرایط کنونی جمهوری اسلامی راهبرد مذاکره مستقیم ، چندوجهی و معطوف به نتیجه را در پیش بگیرد

به گزارش خبرگزاری عصر خبر مصاحبه محمدجواد ظریف، معاون سابق راهبردی رئیس جمهوری، در گفت و گو با روزنامه النهار لبنان چاپ بیروت منتشر شد.
بنابر روایت آوش، متن مصاحبه به شرح ذیل است:
ایران از دوره قاجار به این سو و در ۱۵۰ سال اخیر ۶۷ وزیر امور خارجه داشته است که فقط تعدادی از انها بواسطه سطح دانش و عملکرد تاثیر گذار خود ٬ از مقام کارگزاردولتی بالاتر رفته و بعنوان یک رجل سیاسی اثرگذار در تاریخ ایران نام دار شده اند. افرادی مانند مشیرالدوله پیرنیا٬ میرزا حسن مستوفی الممالک٬ محمد مصدق ٬احمد قوام السلطنه ٬محمد علی فروغی ٬علی اصغر حکمت ٬ علی اکبر سیاسی٬حسین فاطمی و…. در بین وزیران خارجه ایران پس از انقلاب هم تقریبا این اجماع نظر وجود دارد که محمد جواد ظریف ۶۶ ساله در سالهای وزارت خود از سال ۲۰۱۳تا ۲۰۲۱ از همه وزیران خارجه ایران مشهور تر وفعال تر واثرگذارتر بود
مذاکرات (پیش از جنگ) با وجود نقدهایی که به شیوه و فرایند آن دارم باعث شد مردم با حفظ انسجام و وحدت خود بطور یکپارچه در برابر دشمن صهیونیست ایستادند و نقشه انها مبنی بر فروپاشی نظآم ناکام ماند در حالی که اگر ما میز مذاکره را ترک کرده بودیم مورد سوال مردم قرار می گرفتیم که دولت با ترک مذاکره زمینه حمله دشمن متجاوز را فراهم کرده است.
*(درباره احتمال حمله مجدداسراییل به ایران) اینها همه حدس و گمان است و نمی توان قطعی تحولات پیشرو را پیش بینی کرد. مهم این است که کشور باید با تقویت بنیه دفاعی و حفظ انسجام داخلی و ابتکار عمل در مذاکره واقعی از موضع قدرت با مسایل مواجه شود و برای هر احتمالی آمادگی داشته باشد.
*در شرایط کنونی جمهوری اسلامی راهبرد مذاکره مستقیم ، چند وجهی و معطوف به نتیجه را در پیش بگیرد.
*مذاکره واقعی یعنی از زندان گذشته بیرون آمدن و از همه امکانها و ظرفیتهای قدرت ملی استفاده کردن. در جنگ ۱۲ روزه ایران نشان داده تنها کشوری است که جرات و امکان ضربه زدن به اسراییل را دارد. همچنین این واقعیت که ترامپ قبل از ضربه زدن به ایران پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه را خالی میکند و پیام میدهد که پاسخ ایران را میپذیرد، بیانگر پذیرش اراده و توانمندی ایران حتی برای رویارویی با آمریکاست. این واقعیت پنجره محدودی برای ورود به مذاکره از موضع قدرت را برای ایران باز کرده است تا درباره مسایل مورد اختلاف با غرب و امریکا وارد مذاکرات جدی شود.
*من با ۴ دهه سابقه دیپلماسی عرض می کنم مذاکرات مستقیم و چندوجهی درباره مسایل مورد اختلاف ایران و امریکا چاره کار است.
*ایران در مذاکرات برجام به خواستههای طرف مقابل تن نداد و توانست بسیاری از خواستههای خود را به طرف مقابل بقبولاند. در مذاکرات آتی هم همین است و بده بستان امری طبیعی است. آنهایی که در ایران یا امریکا می خواهند در مذاکره فقط امتیاز بگیرند و امتیاز ندهند الفبای مذاکره را نمی دانند. همانطور که دست بالا گرفتن بیش از اندازه در مذاکره هم خطای بزرگی است و کشور را سرانجام به ورطه امتیاز دادن می کشاند. ازاین رو من برخلاف کسانی که می گویند نظام در این مقطع مجبور است جام زهر را مانند سال ۱۳۶۸ بنوشد معتقدم این کار نه امکان پذیر است نه ضروری و نه به مصلحت. بلکه الان می توانیم با اتکای به مردم و به توان و اراده ملی با اعتماد به نفس وارد مذاکره شویم و از حقوق مان در مذاکرات دفاع کنیم.
*در حال حاضر گذشت زمان لزوما به نفع ما نیست و شاید ماههای اینده برای مذاکره بهتر از امروز نباشد.
در ابتدای دولت اقای رییسی ٬ همه چیز برای بازگشت امریکا به برجام فراهم بود. حتی قبل از تصویب قانون راهبردی در مجلس شورای اسلامی، قرار بود همزمان با تحلیف بایدن این تصمیم اعلام شود. حتی پس از تصویب قانون، در مذاکرات ایران و اعضای باقیمانده برجام با حضور غیر مستقیم آمریکا، توافق برای بازگشت آمریکا به برجام در پایان دولت روحانی آماده بود، اما با این تفکر در ایران که مذاکرات فرسایشی به نفع ایران است از یک سو و زیادهخواهی اروپا و آمریکا از سوی دیگر فرصت خوب برای ایران و جهان از بین رفت و همان دولت هم نتوانست از این فرصت برای موفقیت خود استفاده کند .
*رهبری بارها به من گفتند که کارشناسان می توانند و باید نظرات خود را درباره مسایل بدون ملاحظه مطرح کنند. از این رو من معتقدم دلسوزان کشور نباید نظام و رهبری را از دیدگاهها و راهکارهای منطقی خود به تصور اینکه این پیشنهاد مخالف دیدگاه رهبری است محروم کنند. البته کشور سازو کارهای تصمیم گیری قانونی دارد و تجمیع نظرات مورد توجه قرار می گیرد.
*تمامی شواهد در ۴۰ سال گذشته نشان میدهد که ایران هیچگاه نیروی نیابتی در منطقه نداشته است. یعنی هیچ گروه غیر ایرانی اهداف ایران در منطقه را اجرا نمیکرده است. رابطه ایران با مقاومت کاملا بر عکس بوده و این ایران بوده است که برای اهداف مقاومت که مورد احترام نه تنها ایران بلکه کل منطقه و جهان است به آنها کمک میکرده و برای این کمک هزینه سنگینی پرداخت کرده است. لذا حتی اگر مقاومت ضعیف شده باشد که خود موضوعی قابل مناقشه است، تاثیری بر توان ایران ندارد چون در ۴۰ سال گذشته مقاومت برای اهداف خود مبارزه کرده است و نه از سوی ایران و برای اهداف ایران.
*در شرایط امروز بین سیاست امریکا و اسراییل و کشورهای همسایه عرب در قبال ایران تفاوت وجود دارد و باید از این اختلاف سیاست ها به نفع ایران استفاده کنیم. برای مثال اسراییل به دنبال سرنگونی جمهوری اسلامی و حتی فروپاشی ایران است قبل از انقلاب هم اسراییل ایران قدرتمند را مانعی برای رسیدن به هدف سلطه اقتصادی و تکنولوژیک خود در منطقه میدانست و میداند. امریکا به دلیل اولویتهای راهبردی خود به دنبال فروپاشی ایران نیست چرا که چنین وضعیتی بلاشک آمریکا را برای آینده قابل پیش بینی در باتلاق غرب آسیا گرفتار کرده و آن را از پیگیری اهداف راهبردیش در برابر چین و نظم در حال شکلگیری جهانی باز میدارد. آمریکا به دنبال تضعیف ایران از طریق ادامه فشار سیاسی و اقتصادی است در حالی که کشورهای همسایه بویژه اعراب با اتفاقات اخیر و جنگ طلبی های اسراییل متوجه شدند بدون حضور ایران قدرتمند اسراییل منطقه را خواهد بلعید. از این رو مایل به بهبود روابط راهبردی خود را با ایران هستند و ما نیز باید این مساله را جدی گرفته و برای استفاده از این فرصت ٬دیپلماسی فعالی داشته باشیم.
*تحولات اخیر در غزه بسیار مهم است که باید با دقت و آینده نگری از یک سو و همبستگی کشورهای اسلامی از سوی دیگر مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
*(درباره اتهامات به ظریف پیرامون مکانیسم ماشه و بازگشت تحریم ها) بسیاری از این تخریب ها و حملات علیه من و برجام سازماندهی شده است و اصالت ندارد. اما درباره علت پایان برجام و بازگشت مکانیسم ماشه غیر از بدعهدی امریکا و اروپا حرفهای زیادی می توان زد که طرح انها را الان به مصلحت نمی دانم اما برای مثال این پرسش را مطرح می کنم اگر مجموعه اتفاقاتی که از زمان انعقاد برجام در تیرماه ۱۳۹۴ تا زمان اجرایی شدن آن در دی ماه ۱۳۹۴ رخ داد را دقیقا بررسی کنید بسیاری از واقعیات معلوم می شود.
*آمریکا با توافق برجام در صدد زمینه سازی برای اجرای سیاست گردش به آسیا و چین و حضور کمتر در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس بود زیرا با کاهش تنش با ایران ضرورتی برای گرفتار ماندن در منطقهای که دیگر برای آمریکا اهمیت راهبردی گذشته را ندارد نداشت و میتوانست به اولویت راهبردی خود در رقابت با چین متمرکز شود. اما اسرائیل و دیگر مخالفان خارجی برجام همراه با اشتباهات تحلیلی و ندانم کاریهای گروهی در داخل عملا و به مرور با اقدامات تخریبی خود، راهکار اجرای استراتژی گردش به آسیای امریکا را از کاهش تنش با ایران به واسپاری امنیت منطقه به اسرائیل از طریق پیمانهای ابراهیم منحرف کردند و اسراییل و واشنگتن را به تصمیمات تند و رادیکال مانند ترور دانشمندان هسته ای و فرماندهان ایرانی سوق دادند.
*با تشدید تنش میان اروپا و ایران به ویژه در پی بحران اوکراین، نتیجه این شد که ۱۳ کشور موافق ایران در شورای امنیت که آمریکا را با تنها ۲ رای موافق با یک شکست مفتضحانه در سال ۱۳۹۹ مواجه کردند به تنها ۴ کشور موافق برجام در برابر ۹ مخالف در مهر ۱۴۰۴ تقلیل پیدا کرد.
*سه کشور اروپایی پس از خروج آمریکا تمامی تعهدات خود در برجام را نقض کردند و حتی در جنگ ۱۲ روزه با حمایت از اسرائیل، از راهکار نظامی برای پایان دادن به برنامه هستهای ایران استقبال کردند. ولی وقتی تجاوز نظامی در رسیدن به این هدف با شکست مواجه شد با پررویی و ریاکاری دوباره به سوءاستفاده از سازوکارهای سیاسی متوسل شدند.
*رفتار اروپا در ماجرای برجام و کلا در چند سال گدشته منجر به کاهش شدید نقش اروپا در مسایل جهانی و حتی در مسائل مربوط به قاره اروپا همچون بحران اوکراین شده و در میان مدت در کنار پیشتازی آمریکا و چین در رقابت تکنولوژیک به ویژه در حوزه هوش مصنوعی، باعث خواهد شد که اروپا جایگاه قابل توجهی در نظم آتی جهانی نداشته باشد.
*(در واکنش به تحریمهای آمریکا و بازگشت تحریمهای شورای امنیت و اروپا) حاکمیت ایران به عنوان نخستین اولویت مهمترین عامل قدرت کشور یعنی همبستگی اجتماعی را تقویت کند. اولویت بعدی بازسازی و تقویت توان دفاعی و پدافندی و نیز گسترش روابط با منطقه است. مرحله بعدی مذاکرات چندوجهی با ایالات متحده برای مدیریت اختلافات است چرا که روابط دوستانه واقعبینانه نیست.
*بهبود شرایط اقتصادی مهمترین عامل برای تقویت انسجام داخلی است که با توجه به تحریمهای آمریکا و بازگشت تحریمهای اتحادیه اروپا و شورای امنیت فعلا صرفا با اتکا به بهرهبرداری مولد از سرمایه عظیم ایرانیان در داخل و خارج از ایران میسر است.
*هیچ سرمایه گذاری با وجود فساد و رانت حاضر به سرمایه گذاری نیست و برای رفع این مانع باید حاکمیت در عالیترین سطح تضمین امنیت سرمایهگذاری داخلی از طریق احترام به حقوق و خواستههای ایرانیان و مقابله با فساد و رانت را به عنوان مهمترین اولویت امنیت ملی دنبال کند.