احمد دهقان:جنگ خالق آدمهای خودش است
احمد دهقان گفت: گاهی در دوران دفاع مقدس چیزهایی مینوشتم، اما هیچ موقع فكر نمیكردم نویسنده شوم.
عصرخبر به نقل از مهر: احمد دهقان نویسنده در نشست ادبی «لذت داستان» كه سهشنبه ۷ مهرماه با همكاری موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب در فرهنگسرای سرو برگزار شد، با بیان اینكه همه نویسندگان دوره ای طلایی در زندگی دارند، اظهار كرد: برخی كودكی، برخی نوجوانی و برخی جوانی را دوره طلایی خود میدانند. من دوره نوجوانیام را دوره طلایی زندگیام میدانم. در دوره كودكیام خیلی قصه ندارم. همنسلانم هم همینگونه هستند. انتهای كودكی ما به جایی رسید كه اتفاقات بزرگ در كشور روی داد.
وی ادامه داد: در ابتدای نوجوانی ناگهان مجبور شدیم مرد شویم. هنوز ۱۶ سالم نشده بود كه به جبهه رفتم و در دو عملیات بزرگ شركت كردم و خیلی زود مجبور شدیم كه بزرگ شویم. اما دلیل نمی شود كه بخواهیم به خود نسل سوخته بگوییم. من همیشه می گویم من و همنسلانم چیزهایی را دیدیم كه خیلی ها حسرت دیدن آن ها را دارند.
جنگ خیلی بزرگتر از ما آدمهاست
دهقان با تاكید بر اینكه جنگ رویداد خیلی بزرگی است و خیلی بزرگتر از ما آدم هاست، عنوان كرد: ما آدم ها نمیتوانیم بزرگی جنگ را لمس كنیم و به همین خاطر است كه هر كس از منظری به جنگ نگاه میكند. اما گاه یك منظر جمعی به جنگ پیش میآید كه ممكن است خیلی هم درست نباشد. مانند منظر تبلیغاتی به جنگ.
وی در ادامه خاطرهای از حضورش در عملیات بیت المقدس و مواجههاش با اسیری عراقی را بیان كرد و گفت: تصور میكنم نگاه انسانی به جنگ، نكته فراموش شده ادبیات دفاع مقدس ماست. این نویسنده همچنین گفت: گاهی در دوران دفاع مقدس چیزهایی مینوشتم، اما هیچ موقع فكر نمیكردم نویسنده شوم. یادداشتهایی از عملیاتها مینوشتم. اما برای این نبود كه نویسنده شوم و بعدها هم در داستانهایم از این یادداشتها استفاده نكردم.
دهقان درباره كتاب «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» نیز گفت: موافقم كه این اثر به خاطره نویسی نزدیك شده است. من راوی این ظرفیت را دارد كه اثر را به خاطره نزدیك می كند. میدانستم چه میخواهم بنویسم و میخواستم یك رمان درباره جنگ بنویسم كه اگر كسی آن را خواند و جنگ را هم دیده بود، بگوید جنگ ما همین بود.
این نویسنده با اشاره به اینكه میشود درباره رمان و قصه جنگ تعبیرسازی كرد و آن را به ضدجنگ معنا كرد، گفت: این را بارها گفتهام، قصه ضد جنگ باید در فضای مناسب خود شكل بگیرد. در ادبیات اروپا تمامی سبكهای ادبی معمولا در جامعهای اتفاق می افتد كه سبك زندگی تغییر میكند و درونمایه اجتماعی دارد و به همین دلیل است كه در ادبیات آلمان ادبیات ضدجنگ بسیار زیاد است. یكی از دلایلی كه امروز آلمان پناهجویان را میپذیرد به این دلیل است كه گذشته خود را بازسازی می كند. چرا كه كشوری است كه متجاوز بوده است.
در كشور ما ادبیات ضد جنگ به وجود نمی آید
وی خاطرنشان كرد: اما در كشور ما ادبیات ضد جنگ به وجود نمی آید. چرا كه دفاع هیچ گاه در كنار جنگ قرار نمی گیرد و دفاع زیباترین تابلوی هر كشوری است. هر كشوری دفاع كرده است این تابلو را تا ابد به میدان شهر خود زده است. البته تلخ هست، اما ضد جنگ نیست.
دهقان همچنین برای نوجوان ها نوشتن را یكی از لذت بخش ترین دوران نویسندگی هر فردی دانست و افزود: نویسنده كودك و نوجوان سعی می كند از تمامی تلخی هایی كه نمی پسندد دوری كند و اثری سرشار از شادی بنویسد. وقتی رمان «بچه های كارون» را می نوشتم سعی می كردم طنز در آن حتما زیاد باشد. وقتی كه بچهها در مورد یك حادثه هولناك مثل جنگ میخوانند باید آن را حس كنند، اما در عین حال لحظات شاد آن را هم ببینند.
جنگ آدمهای خود را میآفریند
این نویسنده اظهار داشت: جنگ آدمهای خود را میآفریند. همچنان كه سیل و ویرانی ها آدمهای خود را میآفریند. در جنگ، بچه ها مرد میشوند و مجبورند كارهایی كنند كه در شرایط عادی انجام نمی دهند. در جنگ، كودك ۱۳ ساله مجبور است بار یك خانواده را بر دوش بكشد. به بیان دیگر جنگ مردان خود را می آفریند، همچنان كه انقلاب مردان خود را می آفریند و همچنان كه انقلاب و جنگ نویسنده خود را می آفرینند. جنگ زندگی را متحول می كند و به همین خاطر است كه روابط بزرگترها و كوچكترها در جنگ متفاوت است و این موضوع را در كتاب «بچه های كارون» به نمایش گذاشته ام.
وی با بیان اینكه نویسندگی مانند كشف و شهود است، گفت: در نویسندگی گاه انسان میماند، گاه بار را بر روی زمین می گذارد و گاه تند می رود. «بچه های كارون» را خیلی راحت نوشتم. «سفر به گرای ۲۷۰ درجه» را نوشتم و به پایان رساندم، اما وقتی تمام شد احساس كردم قصه ام كامل نیست. بعد از چند ماه متوجه شدم كه طنز كم دارد و شخصیت میرزا را به قصه اضافه كردم و آن را بازنویسی كردم.
وی درباره عادتهای نویسندگیاش نیز گفت: پیشترها عادت داشتم كه شب ها می نوشتم و خیلی دوست داشتم كه شب نویسی كنم. بعد از مدتی به این نتیجه رسیدم كه با شب نویسی زندگی را خراب می كنم و حالا اگر بخواهم بنویسم مانند یك كارگر صبح بیدار می شوم و از ۷ صبح شروع میكنم به نوشتن و تا ظهر مینویسم و بعد از ظهرها هم مطالعه می كنم.
این نویسنده ادامه داد: قبلا دوست داشتم روی كاغذ كاهی بنویسم و با مداد هم بنویسم. به تدریج این عادت خود را عوض كردم و الان تایپ میكنم و خیلی وقت است كه از كاغذ استفاده نمی كنم.
ابوذر هدایتی، داستان نویس جوان، نیز در پایان این مراسم داستانی با عنوان «عباس سمندری» خواند.