تلويزيون با کودک چه مي کند؟
تلويزيون براي کودک دريچه اي است به دنياهاي رنگي و جذابي که هرگز نديده و تجربه نکرده است. تماشاي برنامه هاي مناسب تلويزيون به صورت معقول و متعادل، تاثيرات مثبتي مثل تفريح و سرگرمي، آموزش مهارت هاي ارتباطي و هنجارهاي اجتماعي و غني کردن گنجينه لغات کودک دارد. از طرفي، تماشاي بي رويه و بدون نظارتِ برنامه هاي نامناسب تلويزيون، علاوه بر مختل کردن فعاليت هاي اصلي کودک، سبب آموزشِ زودتر از موعدِ برخي اطلاعات غيرضروري مي شود و پيامدهايي مثل بي توجهي، حواس پرتي و پرخاشگريِ او را به همراه دارد. در ادامه، به بررسي مختصر برخي از اين تاثيرات مثبت و منفي مي پردازيم.
عصرخبر به نقل از روزنامه خراسان: کودکان زير شش سال که هنوز به مدرسه نمي روند، عمده فعاليت روزانه شان بازي است. مهم ترين فعاليت روزانه کودکانِ دبستاني هم، درس و رسيدگي به تکاليف مدرسه است. براي هر دو گروه از اين کودکان، تماشاي متعادل برنامه هاي مناسب تلويزيون، تفريح و سرگرميِ خوبي براي ايجاد تنوع در برنامه هاي معمول روزانه است.
آموزش و يادگيري
تلويزيون يکى از ابزارهاى مؤثر در آموزش، افزايش شناخت و ايجاد آگاهى در کودک است. کودک از طريق تلويزيون، از مسايل بي شماري مثل خودش، همسن و سالانش، خانواده، زندگي، دين، طبيعت، بايدها و نبايدها و آداب اجتماعي، جنسيت، مشاغل، وطن و… آگاه مي شود و آموزش مي بيند. درست است که پدر و مادر، مهم ترين نقش آموزشي و تربيتي را در زندگي کودک دارند اما به لحاظ روانشناسي، آموزه هاي تلويزيون به دليلِ بي طرف و غيرمستقيم بودن، نافذتر است.
تکميل چرخه اجتماعي شدن
بسياري از کودکانِ امروز، تک فرزنداني هستند که خواهر و برادر و معاشري ندارند و به دليل مشغله هاي گوناگونِ بزرگ ترها، فقط سالي يکي دو بار فاميل را ملاقات مي کنند. تلويزيون، فرصتِ مناسبي براي اجتماعي کردنِ کودکانِ تنهاي امروزي است. درک نقش هاي گوناگونِ خانوادگي مثل همسري، پدري، مادري، خواهري و برادري و وظايفِ هر کدام در برابر هم؛ درک نقش هاي گوناگون اجتماعي مثل شاگرد، استاد، رئيس، مرئوس، کاسب، کارمند، کارگر، سرباز و… و وظايف اجتماعيِ هر کدام؛ شناختِ اماکن عمومي مختلف مثل مسجد، دانشگاه، بيمارستان، پاسگاه و کارکرد هر يک و… قدم هاي موثري براي افزايش هوش هيجاني، مهارت بين فردي و تکميلِ چرخه اجتماعي شدنِ کودک از تأثيرات مثبت تلويزيون است.
اختلال در فعاليت هاي اصلي کودک
به گفته روانشناسان، همه کودکان، چه مدرسه اي و چه غير مدرسه اي، به اصطلاح در سنِ دانشمند شدن هستند. به اين معنا که بايد بخش زيادي از روزشان، صرفِ کشفِ دنياي پيرامونشان شود. به دل طبيعت بروند، برگ و سنگ و قطرات باران را ببينند و لمس کنند و بو بکشند؛ به سفر، سينما، تئاتر، پارک، بازي و ورزشگاه بروند؛ مطالعه کنند، بسازند، خراب کنند، بپزند و بچشند، تجربه کنند و با استفاده از ابزارهايي مثل ميکروسکوپ، دوربين يا تلسکوپ، درک بهتري از پديده هاي پيرامونشان به دست آورند. منتها متاسفانه اين روزها در زندگي اغلب کودکان، تماشاي تلويزيون جاي تمامِ اين فعاليت ها را گرفته است.
کاهش فعاليت مغز
بخش گسترده اي از مغز همه آدم ها از جمله کودکان، در هنگام تماشاي تلويزيون، غيرفعال است و اين منفعل بودن در بلند مدت، موجبِ تحليل رفتن و تنبل شدنِ مغز و کاهش هوش و قدرتِ تحليل مي شود.
ورود پيش از موعد به دنياي بزرگسالي
کودکان در دنياي شاد و پاک و ساده و خيال انگيز کودکي به سر مي برند و در حالت ايده آل، بايد تا پايانِ کودکي، در همين حال و هوا بمانند. منتها تماشاي تلويزيون، به خصوص برنامه هايي که ويژه بزرگسالان طراحي شده است، به شکل زودهنگام، اطلاعاتي غيرضروري به کودک مي دهد که ناخواسته بچه را از دنياي رنگارنگِ کودکي به دنياي خاکستريِ بلوغ زودرس و بزرگسالي پرت مي کند. اخبار تکان دهنده سياسي و اجتماعي، تصاويرِ ترسناک و هيجان انگيز يا آگاهي ها و اطلاعات جنسي، از همين دسته اند.
پرخاشگري و خشونت
بحث تلويزيون و تاثير خشونت شخصيت هاي کارتوني بر کودکان، يکى از دغدغه هاي جوامع مختلف است. وجود الگوهاي خشني که از طريق اعمال خشونت بار به پيروزي و قهرماني مي رسند مثل «بن تن»؛ وجود حادثه هاي خشونت بار و هيجان انگيز در سناريوي برخي فيلم ها و پويانمايي هايي مثل «لاک پشت هاي نينجا» و برانگيختنِ حسِ خشم و هيجانِ کودک با به چالش کشيدن قهرمانِ اصلي مثل «بتمن» يا «مرد عنکبوتي»، تاثير زيادي در پرخاشگري و تحريک پذيري کودکان دارد.
تاثير مخرب آگهي هاي تبليغاتي
اين روزها تماشاي تلويزيون مساوي است با تماشاي روزانه صدها آگهي تبليغاتي در زمينه هاي مختلف. هر روز تعداد بسيار زيادي آگهي تجاري از شبکه هاي مختلف رسانه ملي پخش مي شود و هر کس که به قصد ديدن هر برنامه اي گيرنده خود را روشن کند، بي آن که بخواهد در معرض پخش انبوه، مداوم و سريع آگهي هايي قرار مي گيرد که فقط روي مزيت ها و برتري هاي کالا مانور مي دهند. طبق آمار و تحقيقات، کودکان سالانه 40 هزار آگهي تبليغاتي مي بينند. پيام هاي بازرگانيِ مربوط به چيپس و پفک و اسباب بازي و وسيله هاي کمک آموزشي و… که بين کارتون هاي روزهاي هفته پخش يا حين برنامه ها ديده مي شود، افکار کودک را به شکل اساسي تحت تاثير قرار مي دهد. بد نيست بدانيم کودکان زير 6 سال، قدرت تشخيص بين آگهي هاي تبليغاتي با ساير برنامه ها را ندارند، به خصوص اگر در اين آگهي ها از شخصيت هاي محبوب تلويزيوني استفاده شود. کودکان زير 8 سال هم تصور درستي از تجارت و فروش کالا ندارند و حتي براي کودکان 10 تا 12 ساله هم بايد اهداف صاحبان اين آگهي ها را روشن کرد.
يک زنجيره به هم پيوسته
يادمان باشد تماشاي شخصيت هاي متنوعِ کارتوني و عروسکي، اولِ راه علاقه مند شدنِ کودک به اين کاراکترها و شروعِ خريد و استفاده از محصولات و توليدات جانبيِ اين کارتون هاست. کتاب، دفتر، پوستر، مجموعه عکس و برچسب، کيف و کفش و تي شرت، مداد و خودکار و تراش و… حالا گاهي اين شخصيت ها، عروسک هاي «شکرستان» است که به دليل هماهنگي با فرهنگ و باورهاي ما، حتي اگر تن به خريد اين محصولات بدهيم، تاثير منفي بر کودک ندارد؛ ولي گاهي شخصيت هاي خشن «انتقام جويان» هستند که هيچ سنخيتي با هيچ کدام از ابعاد زندگي ما ندارند. اينجاست که داد بزرگ ترها درمي آيد. در حالي که بايد پيش از اين ها، موقع تماشاي اين کارتون ها توسط کودک، فکرِ تبعات و دردسرهاي بعدي را مي کردند.