تازهترین مرثیه عاشورایی علی معلم
علی محمد دامغانی در آستانه ماه محرم تازهترین مرثیه عاشورایی سروده شده توسط خود را منتشر کرد.
عصرخبر به نقل از مهر: علی معلم دامغانی شاعر و رئیس فرهنگستان هنر در تازهترین سروده خود، مدیحهای را درباره حادثه عاشورا سروده است.
كربلایی است هر كجای زميناز تو فرياد اي خدای زمين
چشمه و چشم و شبنم و بارانگريه كرديم ما برای زمين
خاك میريخت باد بر سر خودمیدويد آب پا به پای زمين
سينه میزد به دست غم درياخسته میسوخت تب به جای زمين
با شباهنگ غصه شب هنگامقصه میگفت از صفای زمين
بلبل بينوای عاشق گلنغمه میخواند در وفای زمين
آسمان كريم بخشندهحرفها داشت در عطای زمين
رعد میگفت لذتی داردوای طوفان و هایهای زمين
طاب عليك علي الصبوح سحرشام شد طال علي البلای زمين
آتش انگيخت برق و باديه سوختسبز پوشيد بيشههای زمين
ماه و مهری برون شدند از ابرخانه عشق شد سرای زمين
مهر میگفت من فدای فضاماه میگفت تن فدای زمین
من و تن ناگهان شدند عشقهبلعجب رست گندنای زمين
در شَمَر ريخت بوی سير و پيازدرد سر گشت كوچههاي زمين
من به تن زد سري ز تن افتادغرق خون گشت روستای زمين
سال خونين كه قريه ابری شدپدرم بود كدخدای زمين
سال نفرين مادرم تا حشرگشته چون سايه در قفای زمين
پدرم مُرد و مادرم دق كردپسري گشت پيشوای زمين
خاك كرد آن دو كشته غم رادر زمين رسم شد عزای زمين
پسر پير رفته شاعر بودشعرها گفت در رثای زمين
آسمان سوگوار شد چون خواندتنگ دل گفت مرحبای زمين
با سلامش فرشته باران شدآسمان صيحه زد صلای زمين
صبحدم آسمانيان بودندمير مهمانی سرای زمين
چشم در راه آفتاب كمالسيد قوم مصطفای زمين
آدم روح نوح ابراهيماسحق و اسم ايليای زمين
انبيا جملگی شده يك تنگشته مرآت اوليای زمين
هور و دريا و ماه و بيشه و باغاز علی تا علی رضای زمين
وز علی تا محمد اند از پیبهر پيكار با شقای زمين
تا بر آرند شرك را ريشهكفر را هم زجا به جای زمين
گرچه باور نمیكنی پدرم؟!گفت هشدار كاسيای زمين
گندم و جو ز هم نمیداندآرد انگيزد از نوای زمين
گاهی از چوب میكند ماریتا بچربد به اژدهای زمين
چوبها چرب كرده میبينمبه سزا محض ناسزای زمين
ابتلای است كار و بار جهانتا نباشيد مبتلای زمين
نينوايی است در زمين هر روزتا بفهميد نينوای زمين
بسكه بيرون شدند و برجا مانددر زمين بهر خون رجای زمين
ديده خون گشت و خون نمیخسبد؟كه زمين است خونبهای زمين
يا حسين علی، فدای سرتاي سر سربريدههای زمين
خوار و زار است خصم خاطی توكه تويی عزت و علای زمين
خصم خون ريخت خون پاك خداای خدا كيست ناخدای زمين
داو ما را به دستخون انداخترخصتی ده به مرتضای زمين
تا از او رم كنند اين ددگانگو به پا خيز مقتدای زمين
اي خدا، ای خدای ارض و سمابشنو بانگ نينوای زمين
همه روزهاست عاشوراكربلای است هر كجاي زمين