تایید صلاحیت با معتمد محل؟
واقعیت این است که «محله» در زندگی های مدرن مفهوم گذشته خود را از دست داده و بسیاری از ساکنین یک منطقه اساسا همدیگر را نمی شناسند...
عصر ایران؛ مهرداد خدیر– صبح امروز و هنگامی که مسافر کناردستی در تاکسی با سلامی گرم و قدری خوش وبش، آشنایی میداد اما نشناختمش و واکنش مرا که دید یادآور شد که همسایه طبقه پایین و ساکن یکی از واحدهاست، بیش از آن که شرمنده او شوم به یاد مصاحبه دیروز سخنگوی محترم شورای نگهبان افتادم که گفته بود:«منابع 4 گانه برای احراز صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس شورای اسلامی کافی نیست و به تحقیقات محلی هم نیاز دارند.»
واقعیت این است که «محله» در زندگی های مدرن مفهوم گذشته خود را از دست داده و بسیاری از ساکنین یک منطقه اساسا همدیگر را نمیشناسند و اگر آشنایی و شناختی هم باشد مثلا به خاطر مدرسه فرزندانشان یا نذری دادن در مناسبتهای مذهبی یا اتفاقات دیگر است و به صورت عادی شناخت چندانی از هم ندارند و نهایت، یک سلام علیک صبحگاهی است که گاه به لفظ هم نمیآید و به اشارت سر یا لبخند یا تکان دادن سری کفایت میکنند.
واقعا مسافر کنار دستی را نمیشناختم. چون صبح زود که از خانه بیرون میزنم او لابد هنوز نرفته و شبانگاهان که دیرتر از همه بازمی گردم باز او لابد زودتر به خانه بازگشته است. وقتی ساکنین با هم آمد و شدی نداشته باشند میماند شارژماهانه ساختمان که زودازود به مدیر میدهی تا اطلاعیه نصب نکند و زنگ واحد را به صدا درنیاورد.
پس مواجهه دیگری در کار نیست مگر اتفاق غیرمترقبهای رخ دهد. در روزگاری که اعضای خانواده ها نیز گاه گپ و گفت زیادی با هم ندارند و از طریق «تلگرام» با هم ارتباط برقرار میکنند «معتمد محلی» واقعا چقدر ما را میشناسد؟!
دوستی که در یکی از برجهای شمال تهران زندگی میکند تعریف میکرد تا مدت ها خیلی از ساکنین نمیدانستند که یکی از همسایگان، نماینده مجلس شورای اسلامی است. حتی روزی که نطق میان دستور کرده بود. تنها از ظاهر او حدس میزدند که در مقابل او باید در بیان برخی سخنان بیشتر مراعات کنند.
با این اوصاف چگونه میتوان به اضلاع چهارگانه (دادگستری، ثبت احوال، اطلاعات و نیروی انتظامی) ضلع پنجمی را هم اضافه کرد و تحقیقات محلی انجام داد که فلان شخص، صلاحیت کاندیداتوری دارد یا نه؟
ممکن است مرد خانواده کاندیدا شده و حجاب همسر یا دختر او مثلا با حجاب رسمی کمی فاصله داشته باشد. بر این پایه باید قضاوت شود؟
این روش، تحقیقات دانشگاهها در دهه 60 را به یاد میآورد که جوانانی به همین خاطر مجال ورود به دانشگاه ها را نیافتند بعضا البته شاکر و خرسندند چون سراغ کسب و کاری رفتند و به موفقیت مالی و اقتصادی رسیدند!
اگر این شیوه ها پاسخ گو بود نیاز به تحقیقات از فارغ التحصیلان دانشگاه ها برای استخدام در ادارت نبود چون یک بار گزینش شده بودند اما آیا به ترکیب دلخواه دست یافتند یا ناله ها از دانشگاه بلند است؟
این گفتار، سیاسی نیست و گرنه ارجاعات مکرری میشد داد به شیوهای که در همان دهه 60 انجام میشد و با همه سخت گیری ها در کنکور و استخدام، ساز و کار کاندیداتوری نمایندگی این سان نبود. بلکه از منظر اجتماعی میخواهد یادآوری کند مفهوم «معتمد محله» تغییر کرده و مشخص نیست چگونه میتوان از معتمد محله درباره سلوک شخصی فردی بر اساس ظواهر خانوادگی او قضاوت کرد و آیا این کار از مصادیق تفتیش عقاید به حساب نمیآید؟
این نویسنده البته نه میخواهد نامزد مجلس شود و نه در استخدام دستگاهی دولتی است و دغدغه خود را ندارد و می داند این بارهم داستان تایید و رد صلاحیت ها شنیدنی خواهد بود. اما چگونه میتوان مراجع چهار گانه را کافی ندانست و به گفته های یک یا چند نفر در محل هایی که مفهوم محله را نیز مانند قبل حمل نمی کنند استناد کرد؟
در قرآن کریم تصریح شده است که موسیع نه به عمد اما به هر حال مرتکب قتل شده بود اما نه این سابقه و نه اقامت در کاخ فرعون مانع انتخاب او به پیامبری نشد. نمایندگی مجلس امر شاقتری است یا پیامبری الهی؟ ( سوره طه-آیه 40: شخصی را کُشتی و تو را از اندوه رهانیدیم و بارها آزمودیم…)
شورای نگهبان، به عنوان نگهبان قانون اساسی و شرع شناخته میشود و هم در قانون اساسی و هم در شرع اصل بر برائت است. البته خوشبختانه مجموعه مواضع آقای ابراهیمیان در دوره جدید سخنگویی این نهاد بسیار اعتمادساز بوده و از برآیند اعضا نیز مثبتتر تلقی شده است و مورد اخیر را نیز با ضرس قاطع و در مقام دستورالعمل قطعی بیان نکردهاند بلکه ازباور به این موضوع در میان اعضا سخن گفتهاند.
اگر معتمد یا معتمدان محلی چنان وزن و وقری دارند که نظر آنان میتواند بر مراجع چهارگانه ارجح باشد چرا فهرستی از همین افراد به مردم ارایه نشود تا در هزینههای برگزاری انتخابات نیز صرفه جویی به عمل آید؟
در این حالت در واقع به جای معتمدِ «معتمد محل» خود معتمد محل در معرض رای قرار میگیرد. هر چند در شِقّ اخیر نیز میتوان شبهه وارد کرد که معتمدی که خود مرجع تایید صلاحیت دیگران است چرا باید به بوته رای کسانی گذاشته شود که شماری از آنان از نگاه او صلاحیت کاندیداتوری نداشتهاند؟ هر چند گفته خواهد شد صلاحیت انتخاب شدن با صلاحیت انتخاب کردن متفاوت است اما مگر انتخاب شونده نمیخواهد نماینده همین انتخابکنندهها باشد؟
تازه همه اینها که گفته شد با این فرض است که محل، معتمدِ موثّقی داشته باشد که بتوان به او رجوع کرد و اگر بخواهیم فرض را بر این بگذاریم که ممکن است سوء نیت و گزارش نادرست هم در کار باشد قضیه شکل دیگری به خود میگیرد.
در این باره هم سخنگوی محترم شورای نگهبان گفته است: «ممکن است بگویند در این بین کسی سوءنیتی به یک داوطلب داشته باشد و بخواهد با این فرآیند اذیت کند که این مسالهای بعدی است و این که چه کار باید کرد که جلوی سوء رفتارها را گرفت موضوع دیگری است و باید برای آن چاره اندیشی کرد تا به حداقل برسد.»