وقتی که بازیگر خانم را دلقک تلویزیون میخوانند!
ریما رامین فر بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون در یادداشتی نوشت: همين امروز يكنفر از كنار من رد شد و گفت: «شما همان دلقك توي تلويزيون هستيد؟» خشكم زد، نميدانستم بايد چه كار كنم. ميتوانستم دعوا كنم و داد بزنم و شبيه خودش رفتاري ناخوشايند داشته باشم يا سكوت كنم و رد شوم.
اعتماد نوشت: ریما رامین فر بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون در یادداشتی نوشت: همين امروز يكنفر از كنار من رد شد و گفت: «شما همان دلقك توي تلويزيون هستيد؟» خشكم زد، نميدانستم بايد چه كار كنم. ميتوانستم دعوا كنم و داد بزنم و شبيه خودش رفتاري ناخوشايند داشته باشم يا سكوت كنم و رد شوم. دومي را انتخاب كردم، نميخواستم من هم جزو قشري باشم كه اين روزها بيادبي و بياحترامي و پرخاشگري را جايگزين رفتارهاي درست شهروندي كردهاند. حالا فكر ميكنم كه در گذشتههاي نه چندان دور ادب و نزاكت مردم ايران شهره جهانيان بود و اين فقط يكي از شايستگيهاي فارسيزبانان بهحساب ميآمد. اما اين روزها جامعه از ادب خالي شده و ما اين شايستگي را به بدترين شكل ممكن از دستداديم و بدون اينكه متوجه اشتباهات خود باشيم هر چه بيشتر جلو ميرويم، بيشتر از ادب نياكانمان فاصله ميگيريم. ادب در جامعه امروز بيمقدار شده و جاي آن را تحقير كردن و پرخاشگري گرفته است. كلمات و جملاتي در كوچه و خيابانهاي شهر شنيده ميشود كه پر از بيادبي است. در اين خيابان مردي را ميبيني كه سرش را از ماشين بيرون آورده و با صداي بلند ناسزا ميگويد، در خيابان بعدي مرد و زني را ميبيني كه در ترافيك يك خيابان شلوغ با چند واژه كوتاه يكديگر را تحقير ميكنند. اين صحنههاي مشابه را هر روز بارها ميبينيم و از كنار آنها ميگذريم، غافل از اينكه اين اتفاقات از چشم فرزندانمان پوشيده نميماند، آنها هستند كه با نگاه پرسشگر و كنجكاو بيادبيهاي جامعه را نظاره ميكنند و از رفتار ما تقليد ميكنند. گاهي فراموش ميكنيم، بچهها همهجا كنار ما هستند، كنار همان مردي كه سرش را از ماشين بيرون آورد و ناسزا ميگفت، يا كنار آن زن و مردي با هم مشاجره ميكردند. وقتي بچهها بزرگترها را در حال بيادبي و گستاخي ميبينند، چگونه ميتوان در گوش آنها زمزمه كرد كه با دوستانت مودب باش، در مدرسه بيادبي نكن و به بزرگتر احترام بگذار. بهقدري در رفتارهاي ناپسند خود غرق شدهايم كه گاهي فراموش ميكنيم بچهها هم در همين جامعه زندگي ميكنند و بايد مراقب تربيت آنها باشيم. ادب و احترام در جامعه از دست رفته و اين اتفاق ناراحتكنندهاي است چون نسلي كه براي آينده پرورش ميدهيم، قطعا از امروز ما گستاختر خواهد بود. شايد اين نوع بيادبيها به ظهور رسانههاي اجتماعي هم مربوط باشد. رسانههايي كه مردم خود را پشت آنها پنهان ميكنند و در آن فضا با هر ادبياتي كه دلشان ميخواهد باديگران حرف ميزنند و اين رفتار برايشان تبديل به عادت شده تا جايي كه بهخود اجازه ميدهند در كوچه و خيابان هم با همين لحن حرف بزنند. فضاي مجازي تعريف مشخصي دارد، اين فضا بايد با فضاي واقعي زندگي فرق داشتهباشد، اگر اجازه داريم در فضاي مجازي هر برخوردي با يكديگر كنيم در فضاي واقعي نميتوانيم چنين كاري كنيم. بايد ياد بگيريم فضاي مجازي را از زندگي واقعي تفكيك كنيم. زندگي امروز ما از فضاي مجازي تاثير گرفته و شبكههاي اجتماعي روي زندگي مردم امروز سايه انداخته است. اين دوري ما از يكديگر و مهمتر از آن دوري از هر آنچه روزي روزگاري در فرهنگ ما بوده و با آن بزرگ شدهايم، اتفاق خوشايندي نيست. ما روزبهروز تمام آن خوبيها، احترام و ادبي را كه در گذشته ايرانيان مثالزدني بوده از دست ميدهيم و به جاي آن پرخاشگري را جايگزين ميكنيم. اتفاقي كه سرانجام خوبي ندارد و هركسي در نقش شهروندي خود، بايد نسبت به اين موضوعات حساس باشد و براي بازگشت به آن فرهنگ غني و دوستداشتني تلاش كند.