کوروش تهامی:«قهوه تلخ» به کام حاتمی کیا شیرین آمد
حضور در «قهوه تلخ» به کام ابراهیم حاتمیکیا شیرین آمد تا من را به پروژه «به رنگ ارغوان» دعوت کرد.
عصرخبر به نقل از باشگاه خبرنگاران: بازیگر، نوازنده و گاهی خواننده است. از همان دوران نوجوانی و جوانی خط سیر زندگی خود را با تلفیق ریتم و تصویر انتخاب کرده است؛ او سالهاست توانسته به خوبی در قاب تصویر و پرده نقرهای سینما ظاهر شود و هنر و هنرپیشگی خود را بر روی صحنه تئاتر به اجرا در بیاورد.
این بار کوروش تهامی از دیگر بازیگران نامآشنای عرصه هنر از همخوانی ریتم و ملودی میگوید که تا ابد در همه عرصههای فرهنگی هنری جاودان است.
از چه زمانی قدم بر عرصه هنر و هنرپیشگی گذاشتید؟
من از همان دوران دبیرستان شروع به خواندن رشته گرافیک کردم و علت انتخاب و تحصیل در این رشته هم تنها راهی برای ورود بر صحنه تئاتر و رشته هنر در دانشگاه میدانستم که به پیشنهاد یکی از دوستانم وارد رشته هنر و یا گرافیک شدم.
از همان ابتدا وارد حرفه بازیگری شدید؟
نخیر، از بدو تحصیل در دبیرستان، موسیقی کلاسیک ایرانی را شروع و در کلاسهای آزاد برای فراگیری انواع سازها، یادگیری آواز و دستگاههای آوازی ایرانی شرکت کردم.
چرا موسیقی؟
در واقع موسیقی اولین هنری بود که به صورت کاملاً جدی پیگیرش بودم و همچنان هم جزو دغدغههای زندگیام محسوب میشود و بسیار ارزش و احترام خاصی برای انتخاب و گوش دادن آن قائل هستم، من پیشتر از آنکه وارد بازیگری شوم، موسیقی و نوازندگی را از سر گرفتم.
سین: چرا حالا حرفه بازیگری آن هم بر پرده نقرهای سینما؟
جیم: همانطور که ابتدای صحبتهایم اشاره کردم، من گرافیک خواندم برای ورود تحصیلات آکادمیک تئاتر در دانشگاه و این که به هر حال در آن دوران از زندگی و دوران نوجوانی و جوانی هر کسی به دنبال یک راه و هدف ثابت در زندگی است و برای من همیشه موسیقی و بازیگری جزو علاقهمندیهایم بوده و همچنان برایم ادامه دارند.
ارتباط این دو عرصه هنری را در چه میبینید؟
موسیقی و بازیگری را جدای از هم نمیبینم. به شکلی این هنرها مکمل هم هستند و برای هر هنری اصول و قواعدی در همه وجود دارد اما به شکل و شمایل خاص خودش ارائه میشود و متفاوت است. این یک اصل کلی است که در همه هنرها صدق میکند، به طور مثال همانطور که «ریتم» در موسیقی حرف اول را میزند، در تمامی عرصههای هنری دیگر مانند خوشنویسی، هنرهای نمایشی، هنرهای تجسمی، هم اصل و قانون اول است و به شدت خودنمایی میکند.
موسیقی توانسته در عرصه بازیگری شما نمود پیدا کند؟
چون سازهای تخصصی من سازهای ریتمیک هستند، به شدت در اجرا و نحوه بازیهایم در تئاتر و سینما کمک کرد. به نظر من دو عرصه موسیقی و بازیگری به هم پیوسته است و هر کسی که دوست دارد در این دو هنر به موفقیت برسد، به عقیده من باید سر رشته از تمامی این هنرها داشته باشد. شاید آنها را به صورت تخصصی دنبال نکند اما باید بداند و حوزههای دیگر را بشناسند
در کدام عرصه بیشتر موفق بودید یا هستید؟
قرار نیست من در همه هنرها موفق باشم اما سعی خودم را کردهام با نگاه مثبت و خوشبینانه به جلو حرکت کنم، خداروشکر به اندازه تلاش و وقتی که صرف کردهام، ثمری که باید اتفاق بیفتد گرفتهام و راضی هستم. باید بگویم که هنر هیچ وقت تمام شدنی نیست و اگر خود انسان طالب و تشنه هنر باشد، همیشه جایی را دارد که بخواهد به جلو حرکت کند و با کمک خدا به موفقیتهای روزافزون دست پیدا کند.
چه کسی و یا چه کاری باعث پررنگشدن حضور شما در عرصه هنر شد؟
نمایش بود که من نقش یک «مطرب دورهگرد» را بازی میکردم و خوب به یاد دارم که همان سال خیلی مورد توجه تماشاگرها و سینماگران قرار گرفتم، من همیشه به خاطر کارهایی که انجام دادهام، انتخاب میشوم و خوشبختانه این امر یکی از افتخاراتی است که به دوش میکشم و همیشه دلیل انتخاب و حضور من در ساخته آقای دری بود و بعد بازی در نمایش «قهوه تلخ» که از سوی ابراهیم حاتمیکیا دعوت به بازی در فیلم سینمایی «به رنگ ارغوان» شدم. همیشه و همهجا گفتهام، اگر تا امروز به جایی رسیدهام و کسی شدهام به خاطر پارتی بازی و زد و بند نبوده و نیست و تنها نوع کار و سابقه بوده که من را تا به امروز همراهی کرده است.
و اولین کار رسمی شما در قاب تصویر؟
«سینما، سینما است» اولین کار رسمی من در قاب تصویر و سینما بود که به پیشنهاد وحید موسویان، یکی از دوستان عزیزم که در دانشگاه همکلاسی بودیم و حالا او یکی از کارگردانهای خوب این روزهاست، دعوت به پروژه «سینما، سینما است» ساخته آقای دری شدم. گویا در همان سال 74 که برای نقش یک «مطرب دوره گرد» جایزه گرفتم، بازی من را دیده و مورد تأییدشان قرار گرفته بود و همکاری بین من با آقای دری شکل گرفت.
کدام یک از کارهایتان بیشتر برایتان دلنشین بود؟
دستهبندی و یا یکی کردن، آنها برایم سخت است، اما از طرفی هم نمیخواهم جمله کلیشهای «همه آثارم مثل بچههایم است» را بگویم، نه! در واقع تمام فیلمها و صحنههایی که بازی کردم به دلیل اینکه نهایت تلاش و انرژیام را صرف کردم و از هیچ پلان و سکانسی به سادگی رد نشدم، برایم بسیار ارزشمند و با اهمیت است، اهمیت دارد چون سعی کردم کارهایی را که انجام میدهم شبیه هم نباشد و شخصیتهایی را انتخاب کنم که تک بعدی نباشد و به اندازه بضاعتی که در آموزههای درونم، انگیزه و ایمانم است انجام بدهم.
اکثراً شما را در قالبهای متفاوت دیدهایم، این تعدد ژانرها و سبکها چگونه است؟ انتخاب خودتان کدام است؟
ژانرهای روز و اجتماعی تفاوتی با سبکهای تاریخی برای من ندارد، بلکه مهم اتفاقاتی است که قرار است انجام و دیده شود، نکته مهم و حائز اهمیت برای من فیلمنامه، نقش و گروه کارگردانی است که با او همکاری میکنم، هیچ ژانر و سبکی برای من در اولویت نیست، البته اینکه ایفای نقش در کارهای تاریخی به مراتب سختتر از کارهای روز است، که آن هم نقش اصلی، نوع بازی، حفظ گریم سنگین و دیالوگهای متفاوت و ثقیل آن را سختتر میکند. در پروژهای مانند «تبریز در مه» که نقش عباس میرزا را ایفا کردم، حفظ گریم به آن حجم و سنگینی کار دشواری بود و همچنین خود نقش عباس میرزا که بسیار حساس و سخت بود، اما با تمام این سختیها شخصیت عباس میرزا، فیلمنامه خوب و همچنین گروه کارگردانی عالی من را به سمت نقش کشاند. ژانر و سبک بازی برای من ملاک نیست، معیار و خطکشی من نقش و فیلمنامه قوی یک پروژه است.
یک اتفاق شیرین؟
گاهی اوقات مشکلات و اتفاقات جذاب و جالب در پروژههای تصویری، خاطرات شیرینی را برایمان میسازد و گفتن از این خاطرات لذت بخش است.
به نظر خودتان این تفاوت کارها سخت و دشوار نیست؟
من کوروش تهامی هیچ وقت به دنبال کارها و یا بهتر بگویم نقشهای آسان نبودم، از بین کارهایی که به من پیشنهاد میشوند همیشه به دنبال راحتترین نیستم و سعی کردم کارهایی را انتخاب کنم که بعد از تمام شدن، پایش بایستم و از آن تمام قد دفاع کنم.
اکثر نقشهای شما متفاوت است و در یک ژانر و تیپ خاصی نیست، به عقیده خودتان این متفاوت کار کردن ضربهای به مخاطبان و نوع بازیتان نمیزند؟
هدفم در این است که کارها و نقشهای متفاوت را تجربه و بازی کنم، اینکه بتوانم از پس نقشها به خوبی بر بیایم، خیلی برایم اهمیت دارد. در واقع باید با خودم صادق باشم، تمام انتخابهایم فکر شده است و تلاشم را میکنم که از لحاظ اجرای خود نقش و زمانی را که برای پیش تولید وجود دارد را با طراح لباس، گریم و دیگر عوامل صحبت کنم و حتی وقتی که فیلمنامه به دستم میرسد، بعد از یک دور روخوانی، آن را در ذهنم بازسازی کنم. تمرین کنم و متفاوتتر از قبل آن را به معرفی عموم بگذارم.
کوروش تهامی دوباره به سینما بر میگردد؟
من همیشه در سینما بودم اما کمی بدشانس هستم (با خنده) به خاطر اینکه پروژههایی که من بازی کردم به دلیل نوع و مضمون کارهایی که داشتند، سر وقت به اکران نرسیدند، پروژهای مانند فیلم سینمایی «به رنگ ارغوان» ساخته ابراهیم حاتمیکیا بعد از 7 سال در سال 89 به اکران رسید. به هر صورت من در سینما هستم اما در قاب تلویزیون و رسانه ملی بیشتر حضور دارم.
پس این را قبول دارید که مردم و یا مخاطب عام شما را بیشتر در مدیوم تلویزیون میبیند و میشناسند؟
بله. اما این را باید بدانیم که کارهایم که در تلویزیون انجام دادم، به شکل روتین و ثابت در زمانهای مختلف به پخش رسیده است و اینکه تلویزیون نظر جمع کثیری از مردم را به سمت خود جلب میکند و تماشاگر بیشتری دارد. همچنین یک بازیگر به طور مداوم در قاب حضور دارد و دیده میشود. همیشه با برنامه ریزی که دارم هیچوقت منتظر سرنوشت سریال و یا فیلم سینمایی نماندم و عقل سلیم به من این اجازه را نمیدهد که بخواهم خود را محدود کنم، بنابراین این حرف شما صحیح است و تماشاگر من را کوروش تهامی تلویزیونی بیشتر میداند تا سینما.
تفاوتی بین کارهای سینمایی و تلویزیونی قائل هستید؟
جالب است که در طول این سالها که کارهای سینمایی انجام دادم، بیشتر در نقشهای مکمل و خاکستری دیده شدم. مانند کار «گناهکاران» به کارگردانی فرامرز قریبیان. یا فیلم سیمایی «برف روی شیروانی داغ» که نقش کاملا منفی داشتم. در سینما برعکس تلویزیون که نقشهای مثبت و سفید را دارم، منفی و خاکستری هستم و (باخنده) مردم این متفاوت بودن را دوست دارند و خودم از این بابت لذت میبرم.
آخرین کار شما در عرصه بازیگری؟
اخیراً فیلم سینمایی «آشوب» را به کارگردانی آقای راست گفتار به اتمام رساندم، به جرأت میگویم که «آشوب» یکی از سختترین کارهای من در ژانر تاریخی دوران معاصر است که برهه تاریخی ایران را از سال 1320 تا 1340 به نمایش گذاشته.
کمی از فیلم سینمایی «آشوب» برایمان بگویید؟
«آشوب» در 5 مقطع زمانی تاریخ را ورق میزند و من در این کار 5 برهه زمانی متفاوت را با گریمهای سنگین و روزهای متوالی تصویربرداری آن پشت سر گذاشتم. کاراکتر من شخصیتی حقیقی نیست، اما همه ما آدمها یک بار این شخصیت و حس را تجربه کردهایم و در ما وجود داشته.
کوروش تهامی متولد چهارم اردیبهشت در سال 1350 متولد شد، از خانواده بگویید؟ از پدر و مادر و همسر عزیزتان؟
من فرزند اول خانواده تهامی بزرگ هستم و خوشبختانه بهترین جمع خانوادگی را دارم و با بهترینها زندگی میکنم.
خانواده با حضور شما در حوزههای هنری موسیقی و یا بازیگری مشکل نداشتند؟
خوشبختانه خانوادهام چه پدر و چه مادرم، مشکلی با فعالیتهای هنریام نداشتند، چه فعالیت در موسیقی و چه در تئاتر و سینما. البته به عقیده من اگر خانواده راضی باشد، خیلی خوب میتوانند همراه باشند و کمک کنند و بسیاری از مسیرهای فراز و نشیب عالم هنرو را برایمان باز و هموار کنند. در زندگی این روزهایم هم همسرم خودش یکی از هنرمندان چیرهدست عالم رنگ و نقاشی است و در کارها و انتخابهایم بسیار همراهم است. بدون همراهی این عزیزان برایم جلو رفتن در این عرصه بسیار سختتر میشد.
کوروش تهامی بازیگر است، خواننده و یا نوازنده؟
جیم:گرایشهایم است، خیلی مصرانه دنبالش میکنم و یکی از دغدغههایم است،. به نظر من آواز یکی از بیواسطهترین هنرهاست. خیلی نیازمند شرایط خاص و یا ابزارهای پیچیده نیست، شما میتوانید در هر جایی و در هر زمانی بر اساس فراخور جا و مکان آواز بخوانید و احساسات درونیتان را بروز دهید. البته هنر یکی از راههای بروز احساسات است که موسیقی بیواسطهترین است.
کوروش تهامی الان چه؟ خواننده است؟
نه، به هر حال من یک بازیگر هستم و تمام تلاشم را در این 22 سال هم در تئاتر و هم در تلویزیون و سینما نشان دادهام و سعی کردم به بهترین شکل انجام داده شود. در هیچ زمانی تفاوت بین سبکها چه در تئاتر و یا قالب تصویر قائل نشدم و در هر کدام بر فراخور نوع، موضوع و ساختار حاضر شدم و به طور یکسان وقت و انرژی صرف کردم.
به فکر آلبوم تک قطعه هستید؟
موسیقی اولین حوزه هنری بود که تشخیص دادم میتوانم کار کنم و به صورت حرفهای دنبالش کردم، خیلی اوقات شده که آواز بخوانم اما به فکر ضبط کردن قطعه موسیقی و توزیع آن نبودم. با این حال که تا به امروز پیشنهاد حضور در عرصه موسیقی هم بسیار داشتم، لازمه انتشار قطعه و یا آلبوم به بازار موسیقی فکر و ترانه خوب است. نمیشود سرسری و دمدستی کار کرد. اگر قرار باشد آلبومی به نام من روانه شود، باید با برنامه، فکر و کاری تأثیرگذار باشد.
این شما و این خوانندگان «سین جیم»:
امیدوارم کمی بیشتر به هر حیطهای توجه شود و هنر واقعی را ببینند. ما در هر زمینهای از هنر تعریف بخصوص داریم. هر اثر هنری با هر نوع و ساختار تعریف جدا دارد. در هر اثر بنا به زمان، انرژی و دقتی که صرف شده است، صاحب اثر، ارزشمند است و باید مورد توجه قرار بگیرد.