ضربه‌های وزارت‌ورزش برپیکره کاروان‌المپیکی

ایران در المپیک 2012 لندن درخشان ترین نتایج تاریخ ورزش خود را گرفت. حتی به قول افشارزاده می توان این المپیک را رنسانس ورزش ایران دانست. اما این رنسانسی است که توسط کارگران رقم خورده، نه کارفرمایان!

خبر آنلاین : هنوز دو روز از پایان المپیک نگذشته، وزارت ورزش و کمیته ملی
المپیک به جان هم افتاده‌اند تا افتخارات ورزشکاران المپیکی را به نام خود
بزنند. عجیب نیست. شاید هر کسی جای محمد عباسی بود همین کار را می‌کرد.
دنبال این می‌رفت که نقش خودش را در افتخارآفرینی ورزشکاران پررنگ کند؛
البته اگر نقشی داشته باشد! اصلا عجیب نیست. این میدان تبلیغاتی بزرگی است.
حتی اگر بحث حضور در انتخابات خاصی هم نباشد، به هر حال این شهرت است که
می‌ماند. شهرتی یک شبه؛ به اندازه شهرت یک عمر کار سیاسی.

معلوم
نیست چه اتفاقی افتاده که محمد عباسی فکر می‌کند در موفقیت ورزشکاران
المپیکی نقش داشته. او که هنوز هم مصاحبه‌هایش بیشتر رنگ و بوی سیاست
می‌دهد تا ورزش، به عنوان وزیر ورزش کشوری که هفدهم المپیک شده، شاید نقشی
در پیشرفت ورزشکاران ایران نداشته باشد، اما قطعا نقش موثری در تک رقمی
نشدن جایگاه کشورش در المپیک داشته. او که در آستانه المپیک با تغییرات
گسترده در سطح فدراسیون‌ها، ورزش ایران را بسیار تضعیف کرد، ضربه‌ای به
کاروان المپیکی ایران زد که سرسخت‌ترین رقیبان ورزش ایران هم نمی‌توانستند
بزنند؛ ضربه‌ای کاری.

1- تغییرات در فدراسیون قایقرانی، محسن شادی،
قهرمان دو دوره مسابقات جهانی را به رتبه بیست و دوم المپیک رساند؛ بیست و
دوم! این یک یک مدال که از دست رفت.
2- تغییرات در کادر فنی تیم ملی
تکواندو، گرچه از جانب مسئولان این فدراسیون انجام شد، اما هیچ واکنشی از
سوی وزارت ورزش نداشت. تنها جایی که وزارت ورزش می‌توانست دخالت درست و
اصولی داشته باشد و نداشت، همین یک مورد بود که نتیجه‌اش از دست رفتن دو
طلای المپیک بود؛ دو طلایی که جایگاه ایران را حداقل دو پله در رده‌بندی
المپیک ارتقا می‌داد.

3- کشتی هم می‌توانست مثل تکواندو، از عرش به
فرش برسد و ناکامی بزرگی را تجربه کند، اما محمد بنا آن‌قدر محکم ایستاده
بود که تغییرات فدراسیون هم نتوانست او و تیمش را تکان بدهد. در کشتی آزاد
هم گرچه شاید بهتر بود که غلام محمدی به المپیک می‌رفت، اما رسول خادم بد
کار نکرد. با این حال وزارت ورزش تمام انرژی‌اش را صرف کرد که کشتی هم مثل
تکواندو، در آستانه المپیک متحول شود اما به هدفش نرسید!

4- اوج
شاهکارهای وزارت ورزش جایی بود که 100 سکه طلا را به عنوان پاداش طلایی‌های
المپیک عنوان کرد. وزارت ورزش اگر چرتکه می‌انداخت و با حساب نرخ تورم،
پاداش دوره‌های قبل را افزایش می‌داد، حداقل باید 200 – 300 میلیون تومان
پول نقد برای طلایی‌های المپیک در نظر می‌گرفت، اما مشخص نشد آن‌ها با چه
متری حساب کرده بودند که پاداش یک طلای المپیک می‌شد 100 سکه طلا؛ کمتر از
80 میلیون تومان. البته در روزهای اول المپیک، این پاداش به 200 سکه طلا هم
رسید، اما باز هم چیزی نبود که چشم ورزشکاران را بگیرد و مورد اعتراض
المپیکی‌ها قرار گرفت. وزارت ورزش، ورزشکاران المپیکی را با چنین روحیه‌ای
به لندن فرستاد.

5- امید نوروزی یکی از طلایی‌های ایران بود؛ کسی که
وزیر ورزش و تمام مدیران و مسئولان ورزش ایران، می‌دویدند تا به عنوان
اولین نفر به او برسند و تبریکی عرض کنند. نوروزی آذرماه پارسال داشت از
کشتی خداحافظی می‌کرد. فقط به دلیل بدقولی‌ها و وعده‌های توخالی مسئولان.
عزمش را جزم کرده بود که شغلش را عوض کند و دیگر در تیم ملی نماند. در همان
روزها، وزارت ورزش سرگرم برکناری یزدانی‌خرم از ریاست فدراسیون کشتی بود و
اصلا توجهی به کناره‌گیری نوروزی نداشت. در اوج بی‌توجهی‌های مسئولان
وزارت ورزش، محمد بنا با دردسرهای فراوان توانست نوروزی را به تیم ملی
برگرداند تا همین ورزشکار در المپیک طلا بگیرد و مسئولان برای به نام زدن
افتخارش، با هم دعوا کنند.

6- سعید عبدولی مدال نگرفت و با ناداوری
از رقابت‌ها حذف شد. او هم یکی از امیدهای مدال‌آوری ایران بود. اما کمتر
کسی می‌داند که این کشتی‌گیر با چه شرایطی به المپیک رسیده. وزیر ورزش و
آن‌هایی که می‌خواهند افتخارات المپیک را به نام خود بزنند، می‌دانند که
عبدولی در خوزستان، روی یک چرخ دستی، فلافل فروشی می‌کرد تا خرج زندگی‌اش
را درآورد؟ بعید است بدانند.

7- احسان حدادی ارزشمندترین مدال را
برای کاروان ورزش ایران گرفت؛ اولین مدال دوومیدانی ایران در المپیک. او هم
در شرایطی سخت به المپیک رسید. چند ماه مربی نداشت و به شدت رکوردهایش
پایین آمده بود. فدراسیون پول سفرهایش را نمی‌داد و مجبور بود با هزینه
شخصی به اردو برود. با این حال او خودش را آماده نگه داشت تا در المپیک
بدرخشد. برای او هم خیلی سخت است که کسی بخواهد مدالش را به نام بزند.

ایران
در المپیک 2012 لندن درخشان ترین نتایج تاریخ ورزش خود را گرفت. حتی به
قول افشارزاده می توان این المپیک را رنسانس ورزش ایران دانست. اما این
رنسانسی است که توسط کارگران رقم خورده، نه کارفرمایان!

عضویت در تلگرام عصر خبر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
طراحی سایت و بهینه‌سازی: نیکان‌تک