صدا و سیما دیگر تعیین کننده نیست
انتشار اخبار و پیامهای مشارکت جویانه که از وظایف رسانههاست در رسانههای اجتماعی به نحو چشمگیر و تاثیرگذاری انجام شد. در خبرهای مشارکت جویانه اعتبار منبع و پیام و سرعت در اطلاع رسانی اهمیت زیادی دارد و رسانههای اجتماعی که از اعتبار مقبول تری برخوردارند پیامهایی را منتشر کردند و از مردم خواستند ساعت 10صبح فردا به زلزله زدگان خون اهدا کنند و کمکهای خود را به فلان موسسات یا حسابها ارسال کنند و افراد بیشماری ساعت 10صبح یکشنبه برای اهدای خون صف کشیدند و کمتر کسی هم به اعتبار موسسات غیر دولتی که برای دریافت کمکها در این رسانهها معرفی شدند، تردید کرد.
خبر آنلاین : ساعت 10 صبح روز پس از زلزله وقتی تجمع بسیاری از مردم را
دیدم که فارغ از کار و غم نان و مرغ برای اهدای خون به آسیب دیدگان زلزله
آمدهاند بیآنکه شبکههای صدا و سیما و رسانههای رسمی لحظه به لحظه مردم
شریف و آگاه و همیشه در صحنه را برای کمک و اهدای خون دعوت و ترغیب کرده
باشند_ اقداماتی که در مناسبتهای فراوانی دیدهایم و با آنها بزرگ شده
ایم- به قدرت و تاثیر رسانههای اجتماعی در جامعهام که بیشتر افراد به
اینترنت دسترسی ندارند یا دسترسی دارند و استفاده نمیکنند و فقط بخشی از
استفاده کنندگان اینترنت موفق میشوند از سد فیلتر عبور کنند و به رسانهها
و شبکههای اجتماعی بپیوندند، بیش از پیش پی بردم. با خودم گفتم اگر
مدیران رسانهها آگاه بودند و با اصول و اخلاق حرفهای رسانه آشنایی داشتند
یا بر آن پایبند بودند، چنین خبط و اشتباهی را مرتکب نمیشدند و یا دست کم
حالا درس میگیرند و این اشتباه را تکرار نمیکنند.
عصر و
شامگاه 21مردادماه وقتی لحظه به لحظه خبرها و تصاویری از زلزله در
رسانههای اجتماعی قرار میگرفت و به اشترک گذاشتته میشد، صداو سیما با
ارزشهای خبری مورد نظر خود، خبرهایی را اولویت میداد و پخش میکرد که
زلزله در بین آنها جایی نداشت یا در ردیف آخر بود. حدود ساعت 22 یکی از
دوستانم که متخصص ارتباطات و رسانه هم نیست در صفحهاش نوشت: «یعنی زلزله
آذربایجان با 180 کشته و بیش از 1600 مجروح ارزش خبری ندارد؟» جالب بود که
فردی مثل همین دوست که به لحاظ تخصص رسانهای و روزنامه نگاری ارزشهای
خبری را نمیشناسد و نمیداند که خبرنگار بر اساس کدام ارزشهای خبری خبر
مینویسد و دبیر و سردبیر با اولویت خبری، خبرها را انتخاب میکنند و
برجسته میکنند یا حذف میکنند، واقف بود که وقوع این زلزله در همین کشور
کنار گوش ما که تعداد قابل توجهی از هموطنان را کشته، مجروح و بیخانمان
کرده است، ارزش خبری دارد و میبایست صدر اخبار نه چندان تازه اعتراض در
بحرین و حمایت مردم سوریه از رییس جمهورشان و کشته شدن چند نفر در
افغانستان قرار گیرد، اما صداو سیما ترجیح داد باز هم تیشه به ریشه اعتبار
ناچیزش بزند.
اقدام صدا و سیما و دیگر رسانههای رسمی در اطلاع
رسلانی زلزله آذربایجان سبب شد نقش و تاثیر رسانههای اجتماعی و ویژگیهای
متمایز آنها پررنگتر شود و این نقش بیشتر و بهتر دیده شود. سرعت از
مشخصههایی است که در خبررسانی رسانههای اجتماعی در ساعتهای اولیه پس از
وقوع زلزله به خوبی مشهود بود و هر لحظه خبر یا تصویری به اشتراک گذاشته
میشد.
ویژگی دیگر در اطلاع رسانی رسانههای اجتماعی که امتیاز ویژهای
برای آنها محسوب میشود، چند منبعی بودن پیامها و اخبار و اعتبار پیامها
و منابع است، مشخصهای که صدا و سیما هر روز با اقدمی مانند نحوه اطلاع
رسانی این زلزله آن را از دست میدهد و از اعتبارش میکاهد اما رسانههای
اجتماعی از تعدد و تکثر منابع و اعتبار آنها بهره میگیرد. اعضای
رسانههای اجتماعی که خود هم فرستنده پیام و خبرنگارند و هم گیرنده پیام و
مخاطب از هر گوشه ایران یا جهان اخبار و پیامهایی را به اشتراک گذاشتند و
این منابع متعدد باعث شد که طیف گستردهای از اخبار و مطالب که متنوع و
متکثر هستند از منابع مختلف ارائه شود. گزارش یکی از شبکههای نروژ و سه
سایت خبری ترکیه درباره زلزله به سرعت در کنار اخبار و تصاویری که افراد از
مشاهدههای عینی یا از دوستان و رسانههای دیگر به دست میآوردند، روی
صفحههای شبکههای اجتماعی قرار گرفت. ارتباط شبکهای و دوستانه افراد در
رسانههای اجتماعی اعتبار و اعتماد بیشتری به این رسانهها داده است و در
جریان اطلاع رسانی این زلزله افراد بدون اینکه سودای هدف سیاسی یا منفعت
اقتصادی داشته باشند اطلاع رسانی کردند و همین اعتبار بود که تجمع فراوانی
از هموطنان را در مراکز انتقال خون رقم زد.
انتشار اخبار و
پیامهای مشارکت جویانه که از وظایف رسانههاست در رسانههای اجتماعی به
نحو چشمگیر و تاثیرگذاری انجام شد. در خبرهای مشارکت جویانه اعتبار منبع و
پیام و سرعت در اطلاع رسانی اهمیت زیادی دارد و رسانههای اجتماعی که از
اعتبار مقبول تری برخوردارند پیامهایی را منتشر کردند و از مردم خواستند
ساعت 10صبح فردا به زلزله زدگان خون اهدا کنند و کمکهای خود را به فلان
موسسات یا حسابها ارسال کنند و افراد بیشماری ساعت 10صبح یکشنبه برای
اهدای خون صف کشیدند و کمتر کسی هم به اعتبار موسسات غیر دولتی که برای
دریافت کمکها در این رسانهها معرفی شدند، تردید کرد.
نحوه
برخورد رسانههای ملی و رسمی با زلزله نیز به سرعت در رسانههای اجتماعی
نقد شد و اعضای این شبکهها که هر کدام خود یک خبرنگارند با نوشتهها و
تصاویری به کوتاهی و بیتوجهی رسانه ملی و برخی دیگر از رسانهها منتقد و
معترض شدند. به سرعت کاریکاتورها و طرحهایی در رسانههای اجتماعی رویکرد
صدا و سیما را در گزینش و اولویت اخبار با نگاه طنز به نقد کشید و یا
تصاویری از نیم صفحه نخست بعضی از روزنامههای فردای زلزله و برنامههای
صدا وسیما که هیچ خبر و تصویری از وقوع زلزله در آنها نبود اما مطالب و
اخباری که ارزشهای خبری کمتری داشتند تیتر یک شده بود، در شبکههای اجتماعی
قرار گرفت.
بیتردید بخشی از مردم ما که هنوز از تلویزیون
خبرها را میگیرند در ساعتهای نخست وقوع زلزله یا از این فاجعه کاملا
بیخبر بودند یا اطلاعات کلی و اندکی از آن کسب کردند اما مخاطبان و
خبرنگارن فعال رسانههای اجتماعی با اشتراک پیامها و تصاویر از همه
ظرفیتهای این رسانهها بهره بردند و درباه زلزله زدگان، آسیبها و
نیازهایشان اطلاع رسانی کردند و مشارکت مردم را جلب کردند، بر اعتبار خود
افزودند و رسانههایی مثل صدا و سیما هم اعتبار رو به افول خود را باز هم
کاهش دادند.
برای من ایرانی اهل ارتباطات و رسانه جریان اطلاع
رسانی زلزله آذربایجان تلخ است چون که رسانهای مثل صداوسیما و برخی دیگر
از رسانهها که وامدار همه مردم هستند درباره این اتفاق کوتاهی غیر قابل
بخششی کردند، اما از آنجا که رسانههای اجتماعی و اعضای فعال این رسانهها
تا نیمههای شب پیامها و تصاویری از زلزله به اشتراک گذاشتند و تاثیر آن
هم به خوبی مشهود بود، اطلاع رسانی این اتفاق خاطرهای شیرین و امید بخش
است که دیگر صدا و سیما یکه تاز و تعیین کننده نحوه اطلاع رسانی نخواهد
بود.