پیوستن هند به پیمان پاسیفیک تلاش برای کنترل «بریکس» است
یک کارشناس مسائل شبه قاره گفت: پیشنهاد آمریکا برای پیوستن هند به پیمان تجارت آزاد پاسیفیک برا ی خنثی و تحت کنترل در آوردن بریکس و سایر پیمان های مقابل آن در منطقه است.
عصرخبر به نقل از مهر: در نشستی که با حضور «پیرمحمد ملازهی»، «سلیمان زارع » و «شبیر علی شهباز»، کارشناسان مسائل شبه قاره برگزار شد، مسائل منطقه و شبه قاره از جمله «روابط سه کشور هند-پاکستان-افغانستان»، «بررسی روند مذاکرات صلح افغانستان»، «روابط طالبان افغانستان و پاکستان»، «خط لوله صلح و خط لوله تاپی»، «تنش های هند و پاکستان برسر مسئله کشمیر و رو به بود رفتن روابط دو کشور» و همچنین «روابط هند و پاکستان با کشورهای آمریکا و روسیه و چین» مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش نخست این نشست «روابط هند و آمریکا و چین» بیان شده که در ادامه از نظر می گذرد.
*«اوباما» رئیس جمهوری آمریکا در سفری که چند ماه پیش به هند داشت روابط هند و آمریکا را رابطه قرن نامید. اهمیت هند برای آمریکا چیست؟
شبیر علی شهباز: بعد از مرگ «راجیو گاندی» که جز امیدهای نخست وزیری هند بود در واقع هند یک چرخش اساسی به سمت غرب داشت. در زمان «ایندیرا گاندی» نخست وزیر پیشین هند، یا در واقع همان حزب کنگره هند، دهلی رویکردش کاملا به سمت اتحاد جماهیر شوری بود، اما پس از مرگ ایندیرا گاندی و هم چنین فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، هند یک چرخش اساسی به سمت غرب داشت.
ایندیرا گاندی، در زمان نخست وزیری خود مانع شد در برابر اجناسی که عمدتا از غرب وارد می شدند و بیان داشت: اگر نتوانیم چیزی را تولید کنیم پس وارد هم نمی کنیم. به خاطر همین است که هند به بسیاری از تکنولوژی های روز دیرتر از سایر کشورها دست یافت. اما از دیگر سو همگرایی بیشتری به روسیه پیدا کرد تا بتواند از لحاظ سیاسی و نظامی منافع کشورش را تامین کند.
اما بعد از مرگ ایندیرا گاندی که در آن حتی سازمان سیا و بعضی از نیروهای امنیتی هم دست داشتند هند رویکرد جدیدی اتخاذ کرد و بیش از روسیه به سمت غرب و کشورهای غربی متمایل شد و این روند در زمان نخست وزیری «من موهان سینگ» تکمیل شد و شکل جدی تری به خود گرفت.
به طوری که شاهد هستیم که در دوران نخست وزیری من موهان سینگ روابط هند و آمریکا تا حدی پیش می رود که هند حتی حاضر می شود در بسیاری از موارد منافع ملی کشورش را زیر پا بگذارد. مثلا در مورد تولید سوخت هسته ای، در دوران رئیس جمهوری «جرج بوش» و زمانی که «رایس» به هند سفر کرد و در این سفر طی مذاکراتی که با دهلی نو داشت آمریکا و هند توافقاتی را مبنی بر اینکه هند تولید سوخت هسته ای نداشته باشد و این سوخت را از آمریکا دریافت کند داشتند؛ توافقی که در واقع ما امروز شاهد زیان ها و خسارت گسترده ناشی از آن هستیم.
هم اکنون ۵ نیروگاه هسته ای در ایالت «راجستان» هند به دلیل نداشتن سوخت کافی تعطیل شده اند. در واقع آمریکا به دنبال این بود تا بتواند دست و پای هند را ببندد و در واقع دست و پای رقابت هسته ای در منطقه را ببندد. چرا که اگر هند در زمینه هسته ای پیشرفت کند و به موفقیتی در این زمینه دست یابد، پاکستان نیز در رقابت با هند درصدد کسب آن برخواهد آمد و در نتیجه رقابت هسته ای سنگینی در منطقه به وجود خواهد آمد.
در واقع سیاست آمریکا بدین شکل بود که در سال های ۲۰۰۶ – ۲۰۰۸ دست و پای هند را ببندد تا از سویی روابط هند و روسیه کمتر شود و از دیگر سو هند همگرایی بیشتری به سمت آمریکا پیدا کند، چرا که هند اقتصادی بسیار قدرتمند دارد. در واقع می توان گفت که به خاطر جمعیت بسیار بالایی که هند دارد، هر کالایی و با هر حجمی که باشد براحتی در بازارهای این کشور هضم خواهد شد.
اما در واقع هند به دلیل گسترده بودن جمعیتش نمی تواند صرفا به میزان تولیدات خود چه در بخش نفت و گاز و انرژی و چه در سایر بخش ها کفایت کند و لذا ناچار است که رویکردهای دیگری را اتخاذ کند که یکی از این رویکردها همین بحث انرژی و گاز است. در واقع هند جز مصرف کنندگان بزرگ گاز است و به خاطر همین نیاز شدید به گاز و انرژی است که قرارداد خط لوله صلح را با ایران امضا می کند که متاسفانه با فشارهای آمریکا به هند و پاکستان عملا اجرای این پروژه غیرممکن شده و در نتیجه هند مجبور می شود که به خط لوله تاپی (ترکمنستان، پاکستان، افغانستان، هند) روی آورد، خط لوله ای که گاز را از «دولت آباد» ترکمنستان به سمت هند هدایت می کند و بخشی از نیازهای هند را تامین می کند و بنابراین در این معامله بهترین گزینه برای هند نزدیکی به آمریکاست تا بتواند به نحوی اقتصادش را حفظ کند.
*به نظر شما آیا یکی از دلایل نزدیکی آمریکا به هند، فشار به چین و مهار اقتصاد رو به گسترش چین نیست؟
شبیر علی شهباز: چین از لحاظ اقتصادی و نظامی در جنوب شرق آسیا، رقیب بزرگی برای آمریکا به حساب می آید و از طرفی ما شاهد این امر هستیم که چین، در دریای چین جنوبی برای آمریکا چالش های فراوانی به وجود آورده و در واقع با فشار بر آمریکا مقابل این کشور ایستاده و اجازه نمی دهد که «واشنگتن» از خط قرمزهای «پکن» عبور کند. لذا آمریکا مجبور است که کشور دیگری را علیه چین علم کند و در این راستا بهترین گزینه هند است. چرا که با نزدیکی به هند این کشور از لحاظ اقتصادی و سیاسی وابسته به آمریکا می شود و در واقع بدین شکل استقلال خودش را در سطح نظامی و سیاسی و اقتصادی به صورت نسبی از دست خواهد داد و از دیگر سو مهره ای برا ی چین ایجاد می کند که بتواند به راحتی این کشور راتحت کنترل خود درآورد.
اما باید گفت که سفر اخیر «نارندرای مودی» به روسیه و مذاکره برای افزایش همکاری های دو جانبه نظامی و طی آن گفتگو در مورد خرید سامانه موشکی اس ۴۰۰ هند از روسیه که در سفر «مانوهار پاریکار» وزیر دفاع هند به روسیه و مذاکراتش با همتای روسی خود قطعی شده بود و هم چنین خرید پهپادهای ارزان قیمت (سوخو) از روسیه و علاوه بر این درخواست کمک هند برای گسترش و هم چنین ساخت فاز ۵ و ۶ نیروگاه اتمی «کلم کدن» واقع در ایالت «آندرا پرادش» از روسیه، همه و همه مسائلی است که قابل تامل است.
*اوباما در یادداشتی که به مناسبت انعقاد پیمان ترانس پاسیفیک منتشر کرد اعلام کرد که نظم اقتصادی آسیا در قرن ۲۱ را باید آمریکا تعیین کند و گرنه رقبای این کشور از جمله چین دست به کار خواهند شد. رویکرد هند به این سیاست چیست؟
شبیر علی شهباز: اقتصاد هند به اقتصاد آمریکا وابسته می شود و در واقع این وابستگی عملا رویکرد آمریکا را مطرح خواهد کرد. هند زمانی در دوران نخست وزیری ایندیرا گاندی و به دستور وی به آمریکایی ها فرصت داد که ظرف ۴۸ الی ۷۲ ساعت، خانه های فرهنگ هند را ترک کنند. اما اکنون می بینیم که قضیه کاملا برعکس شده و آمریکا در اکثر شهرهای هند کنسولگری های خود را برقرار کرده و شروع به فعالیت کرده است که نشان دهنده این است که هند در حال پیشروی به سمت غرب و آمریکا ست.
از دیگر سو مطابق با اخبار ضد و نقیضی که درمورد انتخابات هند و صرف هزینه های سنگین برای برنده شدن «نارندرا مودی» در این انتخابات به عنوان نماینده حزب «بی جی پی» به گوش می رسید، می توان دریافت که در واقع به خاطر سرمایه گذاری و حمایت های گسترده آمریکا بود که «بی جی پی» توانست تبلیغات خود را با موفقیت به انجام برساند و طی آن حزب کنگره شکست بخورد.
از طرفی دیگر می بینیم که آمریکا و غرب به گونه ای غیر مستقیم برای افزایش محبوبیت مودی تبلیغ می کنند، و طی اقداماتی ابتدا به خاطر واقعه ۲۰۰۲ گجرات – کشتار بیش از ۲۰۰۰مسلمان در زمانی که نارندرا مودی سر وزیر ایالت گجرات بود- اول مودی رابه دادگاه می کشانند و بعد وی را تبرئه می کنند تا انعکاس خبری حاصل از آن محبوبیت مودی را باعث شود.
از طرفی دیگر می بینیم که برترین بلوک اقتصادی که هند هم اکنون عضو آن است همان پیمان بریکس است که با شرکت کشورهای برزیل، روسیه، چین، افریقای جنوبی و هند تشکیل شده است. باید دانست که منطقه بریکس از لحاظ بازار و نیروی کار ارزان ترین و از لحاظ جمعیت بیشترین جمعیت را دارد و در نتیجه یک وزنه سنگین اقتصادی در منطقه است. لذا اگر این رویکرد جدی باشد این پیمان در واقع وزنه ای سنگین در برابر پیمان های مقابلش درمنطقه خواهد بود. پیشنهاد آمریکا برای پیوستن هند، به بلوک اقتصادی جدید در واقع تلاشی است برا ی خنثی و یا تحت کنترل در آوردن بریکس و از دیگر سو استفاده از ظرفیت های هند در این راستا.
برای مثال اگر همکاری اقتصادی اکو را عنوان کنیم می بینیم که این سازمان در واقع متشکل از کشورهای تازه استقلال یافته آسیای مرکزی به اضافه ایران، پاکستان و ترکیه است. رویکرد این سازمان افزایش رشد اقتصادی در منطقه است و در واقع به دنبال اهداف اقتصادی جدید در منطقه می گردد.
ملحق شدن هفت کشور به سازمان همکاری اکو بعد از فروپاشی شوروی در واقع شانس جدیدی بود برای اکو تا بتواند به رشد اقتصادی مطلوب و اهداف بلندمدت مورد نظر خود برسند اما متاسفانه به خاطر نفوذ آمریکا و پاکستان این عملا امکان پذیر نیست.
از دیگر سو ترکیه وقتی می بیند که این همکاری جدی نیست، رغبت بیشتری به سمت اتحادیه اروپا پیدا می کند و پاکستان نیز بیشتر تحت سلطه آمریکا درمی آید و به خاطر وابستگی که دراین بین وجود دارد و هم چنین به خاطر فشار متحدین آمریکا مانند عربستان، وضعیت به گونه ای پیش خواهد رفت که منجر به شکست اکو خواهد شد.
اگر همین اتفاق نیز برای بریکس بیفتد، سامانه بریکس نیز کاملا از هم فروخواهد پاشید و آمریکا نیز به هدفش خواهد رسید. اگر خوب نگاه کنیم می بینیم که یکی از دلایل دعوت هند برای عضویت در این بلوک اقتصادی وابسته کردن و نزدیک کردن هند به این سو است که پیمان های دیگر موجود در منطقه ازجمله بریکس را به تضعیف بکشاند.