خاطرات شجونی از مجلس اول
بازرگان گفت، مگر ما اسلامی شده ایم که مجلسمان مجلس شورای اسلامی باشد؟ من هم گفتم پدر خدابیامرزت که اسم تو را مهدی گذاشت تا وقتی بزرگ شدی راه مهدی (عج) را بروی. او هم این جواب را داد که آقای شجونی است دیگر، کاری نمی شود کرد؛ به هر حال باید گفت اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی همیشه از روحانیت استفاده کرده اند و بعد از آن این قشر را شکستند. همه می دانند که آنها با آیت الله طالقانی چه کردند یا مثلا مصدق که از نواب صفوی بهره برداری کرد و بعدش او را ۲۶ ماه زندانی کرد.
عصر خبر: شیخ جعفر شجونی خاطره های جالبی از مجلس اول دارد. روزی که معین فر کتک خورد و به گفته اش با تلاش بهزاد نبوی گروگانهای آمریکایی آزاد شدند و همچنین طبق عادتش گریزی هم به هاشمی رفسنجانی زد و اینطور گفت که رییس مجلس در اقدامی غیر عرف! در دفاع از نبوی صحبت کرد تا 3 رای او به یکباره 183 رای شود و به عضویت کابینه درآید.به گزارش شبکه مجازی آستان ، نماینده مردم کرج در مجلس اول که اصرار به طرح اظهارات آنچنانی دارد، در گفت و گویی با “شبکه مجازی آستان ” هم نحوه انتخاب شدنش و همچنین از جدلهایش با چهره های نهضت آزادی می گوید:*چطور شد که شهر کرج به مجلس شورای اسلامی رفتید؟من در روزهای مبارزات انقلابی در این شهر فعالیت زیادی داشتم. به طوریکه سخنرانی های من مسجد جامع کرج را مملو از جمعیت می کرد و حتی مردم در حیات و پیاده روها هم کیپ تا کیپ نشسته بودند و من علیه رژیم مفاسد رژیم و ساواک حرفهای تند و تیزی می زدم. حتی من در امام زاده محمد کرج که قبرستان شهدا است با خواندن این شعر که ؛سحر میشه، سحر میشه – سیاهی ها به در میشه / مسلمانان به پا خیزید، که خون حق هدر میشه؛ کاری کردم که شور عجیبی در مردم به وجود آمد. این کارها بود که بعد از پیروزی انقلاب بومی ها از من تقاضا کردند که رییس کمیته کرج شوم که دعوت آنها را لبیک گفتم. به همین دلیل از محل ساختمان ایران ناسیونال تا آخر طالقان که نزدیک قزوین است، تحت ریاست بنده بود.*چه کارهایی می کردید؟ کمیته چه وظیفه هایی داشت؟من ۵۰۰ نفر پاسدار داشتم و رتق و فتق امور کرج را انجام می دادم.*چه اموری؟مثلا وقتی بانک ملی را زدند، از من کمک خواستند. من هم با ۲ گروه ضربتی دست به کار شدم و دزدها را در حالی که در حال تقسیم پولهای دزدی شده از بانک، دستگیر کردم. به هر حال توفیقاتی داشتم و با اخلاق اسلامی بین مردم قضاوت می کردم و در شرایط نابسامان ادارات، با اخلاق و رفتار اسلامی امنیت حوزه کرج که اتفاقا یکی از شهرهای مهم بود و الان هم هست را تامین کردم.*پس این شرایط موجب شد تا برای کاندیداتوری در انتخابات مجلس اول مطرح شوید.خب! مردم وقتی دیدند چه کارهایی برای خودشان و شهرشان انجام داده ام، از من خواستند تا در انتخابات ثبت نام کنم و نماینده شهرشان در مجلس شورای اسلامی شوم که با رای خوبی به همراه آقای دکتر هنجری به عنوان نماینده حوزه انتخابیه کرج، هشتگرد و طالقان انتخاب شدیم.*برسیم به آنچه در مجلس اول گذشت. همنشینی چهره های نهضت آزادی، نیروهای مذهبی و انقلابی و همچنین فعالین جبهه ملی و …. چطور بود؟ درد سر نداشت؟همکاری و همنشینی بی حاشیه ای نداشتیم. آنهایی که زیر لوای جبهه ملی و نهضت آزادی فعالیت می کردند، زیاد با روحانیت سر و کار نداشتتند و می گفتند به جای روحانی باید بگوییم عالم دینی. مرحوم بازرگان می گفت، صنف شما مثل جگرکی ها است. البته منظورش این نبود که کار ما با کار جگر فروشها شبیه به هم است، منظورش این بود که ما روحانی نیستیم و صنفی هستیم که با حضور عالمان دینی فعالیت می کنیم.*اینکه در پسوند مجلس شورا، اسلامی باشد یا ملی هم باعث حاشیه هایی شده بود. یادتان است آن روز چه اتفاقی افتاد؟بله. بازرگان و رفقایش کوشش داشتند تا مجلس، مجلس شورای ملی نامگذاری شود و خودشان را به آب و آتش زدند. بعد از آن هم که قرار شد مجلس، مجلس شورای اسلامی شناخته شود جلسه را ترک کردند. یادم است که به بازرگان گفتم چرا با اسم اسلامی برای مجلس مشکل دارید که جواب عجیب و غریبی داد.*عجیب و غریب! چه جوابی؟بازرگان گفت، مگر ما اسلامی شده ایم که مجلسمان مجلس شورای اسلامی باشد؟ من هم گفتم پدر خدابیامرزت که اسم تو را مهدی گذاشت تا وقتی بزرگ شدی راه مهدی (عج) را بروی. او هم این جواب را داد که آقای شجونی است دیگر، کاری نمی شود کرد؛ به هر حال باید گفت اعضای جبهه ملی و نهضت آزادی همیشه از روحانیت استفاده کرده اند و بعد از آن این قشر را شکستند. همه می دانند که آنها با آیت الله طالقانی چه کردند یا مثلا مصدق که از نواب صفوی بهره برداری کرد و بعدش او را ۲۶ ماه زندانی کرد.*فضای انتخاباتی مجلس اول چطور بود؟به هر حال اولین باری بود که مردم نمایندگانشان را انتخاب می کردند.مردم در آن روزها بصیر بودند و برایشان مهم بود که چه جور آدم هایی را برای نمایندگی شهرشان به مجلس بفرستند. برایشان مهم بود که انتخابشان آٔدمهایی باشد که مبارزره کرده اند و به همین دلیل نیروهای انقلابی بدون تبلیغ کردن و بدون پلو و چلو رای آوردند و نماینده شدند. خب! مردم وقتی می دیدند که ما همیشه زندانی می شویم و بعد از آزادی هم پا پس نمی کشیم و بازهم زندانی می شدیم، تصمیم گرفتند اکثریت مجلس را در اختیار چنین چهره هایی قرار بدهند. اما روال بعدها تغییر کرد و در مجالس بعدی فضا تغییر کرد و افراد با عنوان هایی چون «برادر دادگر»، «برادر پاسدار» ، «برادر شهید» و…. تلاش کردند تا تحت هر شرایطی مجلس نشین شوند. به همین دلیل تاکید می کنم که مجلس اول مجلسی در راستای اهداف کشور و نظام بود و حاشیه های الکی نداشت.*اما در آن دوره هم مسایل عجیبی مشاهده شد. مثل کتک خوردن علی اکبر معین فر.یادم است که صباغیان در سخنرانی خود اعتراضهایی را نسبت به شرایط آن روزها ، انجام داد که دقیقا خاطرم است که هادی غفاری با چه حالتی به او حمله کرد که معین فر در دفاع از صباغیان به سمت غفاری رفت که البته از او کتک شدیدی خورد.*البته هادی غفاری این مساله را ساختگی می داند.هر کس که به این خاطره شک دارد، فیلم آن روز را از اداره قوانین مجلس بگیرد و نگاه کند. من نمی دانم چطور است که هادی غفاری اتفاق به این واضحی را تکذیب می کند.*این درگیری در همان روزی بود که لایحه قصاص توسط شهید بهشتی به مجلس آمده بود؟دقیقا. یادم است که یکی از آقایان جلوی میز من آمد و در حالیکه که به شکمش می کوبید به من گفت: «تو ولایت فقیه را قبول داری، اما من ندارم» بعد گفت سید محمد حسینی را می شناسی؛ که من گفتم نه، گفت خب! همینی که بهش می گویند بهشتی و شروع کرد به بدگویی علیه آیت الله. در کل نهضت آزادی ها، چهره های مذهبی را به این متهم می کردند که مردم را چشم بسته و دست بریده و یک چشم کور می خواهند و به همین دلیل دنبال قانون قصاص هستند. البته آنها نماز می خواندند و قرآن تلاوت می کردند و مشکل شان فقط با روحانیت بود و اسلام بدون روحانی را می طلبیدند که امام خمینی (ره) اسلام بدون روحانیت را بیمارستان بدون دکتر، دانست. در کل باید بگویم که مجلس اول مجلسی بود که اعضایش امام و خواسته های امام را اولویت اصلی خود می دانستند.*روز عزل بنی صدر را یادتان است؟بنده یکی از اولین نفرهایی بودم که علیه رییس جمهور خطاکار صحبت کردم که نیمی از نماینده ها، به به، کردند و نیمی دیگر، چپ چپ، نگاهم کردند. چهار نفر بعدها به من گفتند که در موقع نطق من، پیش امام با رادیو به مذاکرات مجلس گوش می دادند که وقت حرف زدن من، امام گفته بودند که شجونی شروع کرده و شما هم باید اینطور صحبت کنید. این چهار نفر، مقام معظم رهبری، عبایی خراسانی، جعفری لنگرودی و معادیخواه بودند که سه نفرشان زنده هستند و می توانند شهادت بدهند. در کل باید بگویم که خلع بنی صدر یکی از کارهای بسیار بزرگی بود که در اولین دوره مجلس به انجام شد.*رای مثبت به آزاد سازی گروگانهای آمریکایی هم یکی از روزهای مهم است. مجلس اولی ها در این مساله چقدر همرای بودند؟قبل از جواب دادن به پرسش باید بگویم که افراد نهضت آزادی و طرفداران ملی گرایی می خواستند که آمریکایی ها و حتی هویدا هم آزاد شود. نشان به این نشان که دولت موقت در اعتراض به آزاد نشدن گروگانهای آمریکایی استعفا کرد.*پس چطور شد مجلس رای مثبت داد؟بالاخره دخالتهای خارجی و داخلی دست به دست هم داد و البته بهزاد نبوی هم باعث شد که آمریکایی ها آزاد شوند.*برسیم به چهره ای که همیشه منتقدش هستید. ریاست هاشمی رفسنجانی در مجلس، چطور بود؟هاشمی در اصل تابع بهزاد نبوی و میر حسین موسوی بود. حتی در روزی که قرار بود برای وزیر شدن نبوی رای گیری شود، معقتد بودم که او سه رای هم ندارد، چون همه به عنوان مخالف، حرف زدند. اما هاشمی گفت من یک وقتی برای خودم گذاشته ام و از بهزاد نبوی آنچنان دفاع کرد که به جای ۳ رای ۱۸۳ رای آورد. من بعد از رای گیری به رییس مجلس گفتم که آقای هاشمی! شما چرا به عنوان موافق صحبت کردید، آن هم در حالیکه بهزاد نبوی منافق است و در عین حال باید به دلیل معرفی کشمیری به شهید رجایی، محاکمه شود، که هاشمی گفت این مملکت را باید بهزاد نبودی و میر حسین موسوی اداره کنند نه عسگر اولادی و بازاری ها.*چطور شد که در مجلس دوم رای نیاوردید؟در انتخابات مجلس دوم، شهید بهشتی به من گفت از حوزه تهران شرکت کنم، اما از آنجایی که مردم کرج به من علاقه زیادی داشتم دوباره از آنجا کاندیدا شدم که البته پشیمان شدم یا بهتره بگویم که پشیمانم کردند.*چطور؟عده ای از جوانهای بی تجربه که بسیجی و سپاهی بودند اعلامیه های من را پاره می کردند و با بی حیایی نگذاشتند تا بتوانم فعالیت درست انتخاباتی داشته باشم و به همین دلیل، رای کمی آوردم و مجلس را از دست دادم.*امکانش هست درباره مسایلی که در خصوص کاخ شمس شنیده شد، صحبت کنیم؟روزنامه آیندگان که صهیونیستی بود به دروغ نوشت که تابلوها و اقلام قیمتی کاخ شمس را غارت کرده ایم. این در حالی بود که من با دست خط امام به کاخ رفتم که قبل از داخل شدن ما، کاخ ۲ بار غارت شده بود. مردم می گفتند که کاخ شمس هفت باغبان داشت و دزدی ها هم کار آنها بود.*اما وزیر وقت کشور هم اتهام هایی را به شما وارد کرده بود.آقای صباغیان به شخص من اتهام نزده بود و فقط گفته بود که ؛یک مشت تابلوهای نفیس را دزد زده است؛ که دوباره می گویم هیچ تابلو و لباس نفیسی مانده بود. فقط ۱۳ سگ آنجا بود که به دلیل اینکه پول نداشتیم غذای سگها را بدهیم، آنها را به امانت به مومنین دادیم تا به موقع اش بفرشیم که در نهایت ۱۳ سگ را به قیمت ۶۵ هزار تومان فروختیم، آنهم در حالیکه کارشناسها قیمت ۱۶ هزار تومان را پیشنهاد داده بودند. بنده در آن مساله حتی هزار تومان هم در جیبم نگذاشتم.