گزارش سفر یک خبرنگار آمریکایی به مقبره حافظ(+عکس)
وقتی ما تازه با فیروزه در مقبره برخورد کردیم او مدتی توقف کرد و به ما نگریست ، گویی داشت از حافظ اجازه می خواست که آیا می تواند ما را هم به گفت و گویش دعوت کند.
“استیو اینسکیپ”خبرنگار رادیو ملی آمریکا (NPR) اخیرا سفری به شیراز و مقبره خواجه حافظ شیرازی داشته است.
این خبرنگار آمریکایی در مطلبی در وب سایت رادیو ملی آمریکا ، گزارش سفر خود به مقبره حافظ در شیراز را منتشر کرده است که در پی می آید:
درست چند روز پیش از ولنتاین (جشن روز عشاق در مغرب زمین) از آرامگاه شاعری دیدن کردیم که به سرودن شعر ” عاشقانه” معروف است.
آرامگاه “خواجه حافظ شیرازی” شاعر نامدار ایرانی قرن چهاردهم (میلادی) در شیراز است. این شهری است که حافظ 700 سال پیش در آن زیسته است. این شاعر با وجود گذشت 700 سال همچنان مورد احترام مردم ایران است، هر چند که او از عشق و برخی موضوعاتی سروده است که در جمهوری اسلامی ایران سخن گفتن آشکارا از آنها چندان مرسوم نیست.
یکی از سروده های او چنین است : ساقی به نور باده برافروز جام ما
ما نزدیک غروب آفتاب به مقبره حافظ رسیدیم. آفتاب نیمه جان هنوز در کوه های اطراف شهر دیده می شد. مقبره حافظ در مرکز شهر قرار دارد و آرامگاه حافظ با ستون هایی رویش بنا شده است.
مردم دست خود را روی سنگ قبر حک شده او می گذارند. یک زن با لباس سیاه و سفید و یک کلاه بافتنی بنفش و یک کوله پشتی با نام تجاری “برند ویلسون ” دستش را روی سنگ قبر حافظ گذاشته بود. او به مدت چند دقیقه دو دست خود را روی قبر حافظ گذاشته بود.
ما از او پرسیدیم چه کار می کند!
او پاسخ داد : این کاری است که از ته دل آن را انجام می دهم. به نظر من ما باید با حافظ ارتباط برقرار کنیم تا بفهمیم چه چیزی بین ما می گذرد.
“فیروزه محمد زمانی” وقتی دستانش روی سنگ قبر حافظ قرار داشت، چنین گفت. او انگار داشت با حافظ سخن می گفت ، آنها گویا زیاد صحبت کردند.
او گفت: من باید آنچه که او به من می گوید را بشنوم.
و او چه می شنید؟
” عشق” او با خنده پاسخ داد : همیشه عشق.
وقتی ما تازه با فیروزه در مقبره برخورد کردیم او مدتی توقف کرد و به ما نگریست ، گویی داشت از حافظ اجازه می خواست که آیا می تواند ما را هم به گفت و گویش دعوت کند.
خوشبختانه گویا حافظ با مشارکت ما در بحث موافقت کرده است.
فیروزه گفت: هر زمان که به اینجا می آیم اتفاقی جالب و عجیب برایم می افتد و این بار آن اتفاق حضور شما در اینجا بود.
فیروزه محمد زمانی گفت خانه او صدها مایل با مقبره حافظ فاصله دارد اما او غالبا بارها برای بازدید مقبره به این منطقه می آید. او به سمت یک شعر حک شده روی سنگ قبری نزدیک اشاره کرد.
او گفت: این یکی برای من بسیار خاص است. عمیق و به نظرم عمیق ترین شعر است. این شعر از من مراقبت می کند. شعر به عمق وجودم نفوذ می کند و من درک می کنم که باید در این لحظه چه کار کنم.
شعر حاوی توصیه هایی برای او درباره نحوه عملکرد در زندگی است.
محمد زمانی می گوید او بازیکن سابق گلف و عضو سابق تیم ملی گلف و مربی این رشته ورزشی است.
یکی از رسوم ایرانی ها با دیوان اشعار حافظ ” گرفتن فال” است ؛ آنها در مواقع سختی و یا گرفتن مشاوره کتاب دیوان او را می آورند ، نیت می کنند و به طور تصادفی آن را می گشایند و شعری از حافظ را برایشان آمده ، می خوانند و تلاش می کنند از آن توصیه هایی برای زندگی روزانه و مشکلشان پیدا کنند.
در حیاط دوم پشت مقبره حافظ دو بانوی جوان ایرانی را دیدم که روی سکو نشسته بودند. آنها در دهه سوم زندگی خود بودند. یکی از این دختران جوان که آتیه کریمی نام داشت مشغول گرفتن فال حافظ بود. اولین غزل از صفحه باز شده کتاب را خواند و در این موقع اشک از چشم دیگر دوست او جاری شد.
دوست او نیتی کرده بود. آنها دقیقا نمی گویند نیت چیست، چون نباید گفت و تنها در دل نیت کرد؛ اما ظاهرا موضوعی مرتبط با مسایل عاشقانه بوده است.
جواب حافظ برای نیت این دختر جوان چنین بود:
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
در فروشگاه خرید هدایای مقبره حافظ، کالاهایی تزیینی مرتبط با حافظ برای فروش چیده شده است.” امیلی” یکی از تهیه کننده های رادیو ملی آمریکا که مرا در این سفر همراهی می کرد یکی از آنها را برای نامزدش خرید.
با نگاه کردن به قفسه های این فروشگاه ما متوجه عمق جایگاه حافظ در فرهنگ ایرانی شدیم. یکی از مجموعه کتاب های دو جلدی برای فروش عرضه شده بود. مجموعه ای دو جلدی که یکی دیوان اشعار حافظ و دیگری کتاب قرآن بود.
روحانیون ایران مجبورند با وجودی که اشعار حافظ مملو از اشاراتی به “عشق و مِی ” است، با عمق نفوذ این شاعر در فرهنگ مردمی به نحوی کنار بیایند.
خوانندگان و مفسران محافظه کار تر و مذهبی حافظ، می گویند اشاره حافظ به عشق و شراب در واقع جام معرفت و کسب جذبه عشق الهی است. خوانندگان کمتر محافظه کار نیز اشاراتی سیاسی در اشعار او تفسیر می کنند.
به نظر نمی رسد هیچ حکمرانی در هیچ زمانی از تاریخ این کشور با این قبیل اشعار حافظ احساس راحتی کند:
شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است
کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمیارزد
اگر می خواهید پیش بینی درباره آینده خود داشته باشید می توانید این کار را با گرفتن فال به هنگام ترک مقبره حافظ انجام دهید.
ما مردی را دیدیم که در جلوی در ورودی آرامگاه ایستاده بود و در دستش جعبه حاوی اشعار فال حافظ داشت. او یک پرنده کوچک رنگارنگ به نام سارا تربیت کرده بود تا با نوک منقار کوچکش برای بازدید کنندگان فال حافظ در آورد.
مرد گفت : اول نیت کن.
او سپس جعبه فال ها را به سمت منقار پرنده برد و پرنده کوچک یک برگ از داخل جعبه برداشت. مرد فال را در دستش گرفت و خواند . من واقعا متوجه نشدم فال من چه بود و یادم نمی آید در آن شعر حافظ به چه نکته ای اشاره شده بود؛ اما متن شعر دیگری از حافظ را به یاد می آورم که گفته است:
بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر
کز آتش درونم دود از کفن برآید