پیراهن پارهای که با آن پُز میدادم
برادرم، پیراهن ترکش خوردهاش را هم با خودش آورده بود؛ من هم کلاس اول دبیرستان بودم و با افتخار که برادرم جبهه رفته و ترکش خورده، پیراهنش را توی مدرسه میپوشیدم و به همراه بچهها جاهای ترکش خورده پیراهن را میشمردیم که یادم میآید 13 تا سوراخ بود.
برادر
شهید «علی اصغر خنکدار» میگوید: برادرم که برای استراحت به خانه آمده
بود، پیراهن ترکشخوردهاش را هم آورده بود و من با آن به مدرسه میرفتم.
به گزارش توانا، حاج اکبر خنکدار
برادر شهید «علی اصغر خنکدار» فرمانده گردان امام محمد باقر (ع) لشکر 25
کربلا، روایت میکند: با شروع جنگ، اصغرآقا با 20 تا از بچههای قائمشهر
عضو گروه شهید چمران میشوند و در جنگهای ایذایی شرکت میکنند.
اصغرآقا در پل کرخه مجروح شده بود. پدرم به جنوب نزد شهید چمران رفت و با موافقت او، بعد از دو هفته اصغر را به خانه آورد.
برادرم، پیراهن ترکش خوردهاش را هم با خودش آورده بود؛ من هم کلاس اول
دبیرستان بودم و با افتخار که برادرم جبهه رفته و ترکش خورده، پیراهنش را
توی مدرسه میپوشیدم و به همراه بچهها جاهای ترکش خورده پیراهن را
میشمردیم که یادم میآید 13 تا سوراخ بود.
به گزارش توانا، شهید علی اصغر خنکدار در سال 1341 در روستای «کلاگر
محله» شهرستان قائمشهر به دنیا آمد و فرزند دوم خانواده بود. شهید خنکدار
در عملیات والفجر 8 در حالی که فرمانده گردان امام محمد باقر (ع) لشکر 25
کربلا را برعهده داشت، به شهادت رسید.