آمادهباش به انقلابیها
یکی از محورهای بیانات راهبردی رهبر معظم انقلاب اسلامی در دانشگاه افسری امام حسین(ع)، تاکید چند باره ایشان بر مسئله «انقلابیگری» بود. ایشان تاکید کردند؛ «شعارهای انقلاب را باید حفظ کرد؛ این یکی از هدفها است.
عصرخبر به نقل از روزنامه کیهان: یکی از محورهای بیانات راهبردی رهبر معظم انقلاب اسلامی در دانشگاه افسری امام حسین(ع)، تاکید چند باره ایشان بر مسئله «انقلابیگری» بود. ایشان تاکید کردند؛ «شعارهای انقلاب را باید حفظ کرد؛ این یکی از هدفها است. یکی از کارهای بزرگ و [یکی] از بخشهای بزرگ این جهاد عظیم – جهادبزرگ- عبارت است از حفظ شعارهای انقلاب. شعارها هدفها را نشان میدهند، شعارها راه را به ما نشان میدهند، شعارها مثل علامتهایی هستند که در راه میگذارند برای اینکه انسان راه را اشتباه نکند… به چپ و راست نغلتند، راه مستقیم و صراط مستقیم را بروند؛ هنر این شعارها این است، نقشش این است.»
مروری بر بیانات ایشان در سال جاری و پیش از آن، به روشنی نشان میدهد مسئله «انقلابی بودن» و حفظ این روحیه، یکی از دغدغهها و مطالبات جدی ایشان است. اما انقلابی بودن و ضرورت آن چیست؟ چه لوازم و مقدماتی دارد؟ چه چیز آن را تهدید میکند و آفتهایش چیست؟1- انقلابی بودن اگر برای همه مردم و اقشار یک خصوصیت لازم و البته تعالیبخش محسوب شود -که میشود- برای برخی افراد و اقشار یک ویژگی واجب است که نداشتن آن، نقص و ضعف محسوب میشود و در مواردی حتی میتواند خطرناک نیز باشد. تاکید مکرر رهبرمعظم انقلاب بر لزوم انقلابی بودن نهادها و مجموعههایی مانند مجلس خبرگان، سپاه پاسداران، حوزههای علمیه، دانشجویان و به طور عمومی جوانان از این منظر قابل ارزیابی است.
2- فرد و مجموعه انقلابی، نه تنها نسبت به خود احساس مسئولیت میکند، بلکه نسبت به اطرافیان و سایر مسائل پیرامونی خود نیز حساس است. اگر مشکلی در جای دیگری نیز ببیند، نمیگوید این قضیه در حوزه کاری و زندگی من نیست و بقول معروف «سری را که درد نمیکند دستمال نمیبندند»! انقلابی کمر همت خود را بسته است و هرجا نیاز باشد حاضر است. از زندگی و آسایش و آرامش مادی و ظاهری خود میگذرد تا هدف بزرگتری را محقق سازد. نمونه امروزی و حاضر این روحیه را میتوان به عیان در سیره مدافعان حرم مشاهده کرد. اگر عدهای کوتهفکر از سر ناآگاهی و عدهای خائن آگاهانه شعار «نه غزه نه لبنان» سر دادند، مدافع حرم جان ارزشمند خود را آنسوی مرزها، فدای امنیت و آرامش ملت و کشورش میکند.
3- انقلابی از کسی طلبکار نیست. منتی بر سر کسی ندارد و سوابق و مجاهدتهایش را به رخ کسی نمیکشد. نمیگوید من مال و جان و آبرو و وقتم را صرف کردم و حالا باید ما به ازای آن را دریافت کنم! انقلابی با خدا معامله کرده است و مزد جهاد خود را نیز از خدا میگیرد و از غربت گریزان نیست. به فرموده حضرت آقا؛ «این جهاد هوشمندی لازم دارد، این جهاد اخلاص لازم دارد. این جهاد مثل جهاد نظامی نیست که کسانی در آنجا بدرخشند و چه شهیدشان، چه زندهشان و چه جانبازشان مثل قهرمان نشان داده بشوند -که ماها افتخار میکنیم به این شهدا و این جانبازان و ایثارگران- این جهاد جهادی است که ممکن است کسی خیلی هم زحمت بکشد، امّا چهره او را هیچکس نشناسد؛ اخلاص لازم دارد این جهاد.»
4- اگر چه انقلابیها شعارهای انقلاب را بیپروا و بدون هراس از ملامت و مذمت دشمن و غافلان بر زبان دارند اما صرفاً به شعار اکتفا نمیکنند و بیش از آنکه اهل شعار باشند، مرد میدان عمل هستند. انقلابی اهل تدبیر و محاسبه است. البته بدون شک روش محاسبه و تدبیر او با دیگران تفاوتهایی اساسی دارد. ایستادگی در جنگ تحمیلی هشت ساله و حماسههایی مانند فتح خرمشهر با کدام عقل و محاسبه مادی و امروزی قابل توجیه و نتیجهگیری است؟ نگاهی به تاریخ انقلاب و مقاطع حساس نشان میدهد ما همیشه در حال نبرد و چالشی نامتقارن با حریف بودهایم و تدبیر و عمل نامتقارن عامل پیروزیهای ما بوده است. رهبر معظم انقلاب در این خصوص میفرمایند؛ «معنای جنگ نامتقارن این است که دو طرفِ جنگ از منابع مختلفالحالی، با هویّتهای مختلف برخوردارند؛ این جنگ نامتقارن است؛ یعنی هرکدامِ از این دو طرف امکاناتی دارند، منابع قدرتی دارند که طرف دیگر آن را ندارد. ما با استکبار جهانی در حال جنگ نامتقارنیم؛ چرا؟ ممکن است او یک امکاناتی داشته باشد که ما نداشته باشیم امّا ما هم امکاناتی داریم که او ندارد؛ آن امکان چیست؟ توکّل، اعتماد به خدا، اعتماد به پیروزی نهایی، اعتماد به قدرت انسان، به قدرت اراده انسان مؤمن؛ این را ما داریم.»
5- دشمن و دنباله داخلی آن، سالهاست میکوشد با برچسب افراطی و تصویر و تصورسازی با ارائه چهرهای خشن، انقلابیها را منزوی و سرکوب و حاشیهنشین کند. آنان برای باورپذیر کردن ادعای خود دست به هر اقدامی نیز میزنند. از تئوریپردازی و دوقطبیسازیهایی مانند افراط-اعتدال گرفته تا نفوذ و انجام اقداماتی ناپسند که پای حزباللهیها و انقلابیها نوشته شود. در برابر چنین شیوه خبیثانهای باید هوشیاری مضاعفی داشت. این که رهبر معظم انقلاب در همین سخنرانی نسبت به برخی رفتارها هشدار داده و تاکید میکنند؛ «گاهی اوقات یک جماعتی، یک افرادی، جوانهای احتمالاً صالح و مؤمنی با یک کسی مخالفند یا با یک جلسهای مخالفند، بنا میکنند هیاهو کردن و جنجال کردن و شعار دادن؛ بنده با این کارها موافق نیستم. این هیچ فایدهای ندارد؛ این را من از قدیم به کسانی که در این کارها بودند، همواره سفارش کردهام»، ناظر به همین موضوع و دغدغه است.
6- انقلابیگری اساساً با عافیتطلبی در تضاد است. انقلابیها نگاه اداری و بوروکراتیک به مسائل و امور ندارند. نگاه اداریِ معیوب میگوید؛ سر این ساعت بیا، سر آن ساعت برو، اگر ساعتی بیشتر ماندی اضافه کار بگیر، سر فلان سال بازنشسته شو و برو دنبال زندگیات!
یکی از سرداران سپاه تعریف میکرد؛ به مجلس ترحیمی رفته بودم. چند متر آن طرفتر سردار حسن طهرانی مقدم نشسته بود. کاغذ کوچکی روی زانویش گذاشته بود. سرش پایین و تند تند چیزهایی مینوشت! بعد از پایان مراسم او را دیدم و پرسیدم حاج حسن چه کار میکردی؟ چه مینوشتی؟! و حاج حسن جواب میدهد؛ فرمولهایی درباره سوخت موشک!
تصور کنید اگر شهید طهرانی مقدم نیز نگاهی صرفاً اداری و بوروکراتیک به مجموعه تحت امرش داشت امروز ما در توانایی موشکی در چنین قلهای بودیم؟! طهرانی مقدم برای مجاهدتهایش فیش حقوقی چند ده میلیونی نمیگرفت اما اینگونه نیز نبود که یکسره از معیشت نیروهایش غافل باشد و میگفت شما سرمایههای این کشور هستید، نباید سوار ماشینهای ناامن شوید. برای نیروهایش وام جور کرد تا ماشین امنتری سوار شوند. البته ماشینهایی متعارف که زیر پای خیلیهاست. نه ماشینهای چند صدمیلیونی!
همان طور که رهبر معظم انقلاب فرمودند «خرمشهرها در پیش است»، میادینی که عرصه جنگ نظامی نیست اما از آن سختتر است و آبادانی در پیش دارد. انقلابیها باید کمربندهای خود را محکمتر از گذشته ببندند و برای فتحالفتوحهای واقعی – و نه کاغذی- آماده باشند.