گرفتاری “متاسفهای دلواپس” برای فوتبال ایران
استقلال و پرسپولیس به عنوان تیمهای پرطرفدار و اصطلاحا مردمی از این که زیر سایه تیمهای شهرستانی بودند، احساس خوشایندی نداشتند و همین مساله باعث شد که تمام تلاش خود را برای مانع تراشی در راه تیمهای صنعتی به کار ببندند.
عصرخبر: در فوتبال ایران هر جا صدای اعتراض بلندتر است، ریشه مشکلات در آن بخش قویتر و برطرف کردنش سختتر است.
به گزارش ایسنا، از زمانی که لیگ برتر فوتبال ایران نام “حرفهای” به خود گرفت و “پول” در مقیاس زیاد واردش شد، حرف و حدیثها و جار و جنجالها هم آغاز شد. در ابتدا تیمهای تهرانی موفق بودند و جامها را یکی پس از دیگری کسب کردند تا این که عنوان “بهترین تیم شهرستانی” در لیگهای قبل به “قهرمان شهرستانی” لیگ تغییر یافت و تیمهایی مثل فولاد و سپاهان جام قهرمانی لیگ برتر را کسب کردند.
درست از همان روزی که تیمهای صنعتی شهرستانی گوی سبقت را از سرخابیها ربودند و با صید ستارههای فوتبال ایران، تیمهای خود را بهتر از هر زمانی ساختند و جام بردند، زمزمههای اعتراض از گوشه و کنار فوتبال ایران شنیده شد.
تیمهای صنعتی با پشتوانه سرمایههای هنگفت کارخانههای عظیم، پول زیادی را به فوتبال تزریق کردند و در روزهایی که سرخابیها با بحران بی پولی دست به گریبان بودند و سایر باشگاههای تهران هم بین شرکتها و افراد حقیقی – حقوقی دست به دست میشدند، یکه سوار فوتبال ایران شدند.
استقلال و پرسپولیس به عنوان تیمهای پرطرفدار و اصطلاحا مردمی از این که زیر سایه تیمهای شهرستانی بودند، احساس خوشایندی نداشتند و همین مساله باعث شد که تمام تلاش خود را برای مانع تراشی در راه تیمهای صنعتی به کار ببندند.
تلاشهای سرخابیها البته بی تاثیر هم نبود، اما حاصلش تدوین قانونی به نام “سقف قرارداد” بود که مثلا قرار بود جلوی ریخت و پاشها را در فوتبال بگیرد. در همان روزهایی که سقف قرارداد به تصویب رسیده بود و ادعا میشد که در حال اجرا است، تیمهای سرمایهدار آن را به راحتی دور زدند و با قرارداد بندهای اضافی در قرارداد بازیکنان و مربیان ، تحت عنوان پاداش و … با اهدای خودروهای لوکس ویلا و ملک و حتی آهن، رقم قراردادها را باز هم بالا بردند. در این دور زدن قانون، سهم استقلال و پرسپولیس هم کم نبود.
سر و صدای طبل معترضان ولخرجی در فوتبال آنقدر بلند بود که کسی متوجه نشد خودشان بخشی از بازار نقل و انتقالات را در اختیارد ارند و با کارهایشان فیتیله چراغ را بالا می برند. کسی از این مساله با خبر نبود تا این که بالا رفتن فیتیله چراغ، دود و دمی به راه انداخت و چشم ناظران را به سوزش انداخت.
وزارت ورزش و جوانان از دو تیم خواست که جلوی ریخت و پاش را بگیرند و به آنها درباره هزینههای هنگفت بستن تیم هشدار داد، اما این تیمها نه شهرستانی بودند و نه صنعتی؛ سرخابیهای پایتخت، همان معترضان همیشگی مخاطب دستور هشدار آمیز وزیر بودند.
در فوتبال ایران همه مشکل را میشناسند، اما کسی راهحل را ندارد. از هر کسی در فوتبال ایران بپرسید به خوبی فوتبال و مشکلهایش را ریشه یابی و تحلیل میکند. همه حتی آینده فوتبال ایران را هم با این روند پیشبینی میکنند. کار دیگری که “همه” در فوتبال ایران خیلی خوب بلدند و هماهنگ با هم انجامش میدهند. “تاسف خوردن” است. همه اهالی فوتبال به نوبه خود از وضعیت مربوط “متاسف” هستند، اما چه کسی راهحل مشکل را میداند؟
این طور به نظر ميرسد که در فوتبال ایران هر که صدای اعتراضش بیشتر است، احتمالا دستش بیشتر در کار تشدید مشکل است.