جیب ایرانی ها را چه کسی خالی میکند؟
پس بد نیست اگر از امروز در هنگام خرید هر چیزی که میخواهیم بخریم بیهوده از کنار جنس ایرانی نگذریم، بیهوده از کنار کارآفرینی و اشتغال جوانان هموطنمان نگذریم، به یاد آن رقمهای نجومی و آن اعتبار و احترامی باشیم که با خرید ما به دست میآید، هوای خودمان را داشته باشیم؛ ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید/هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند.
ایران بیشتر از 75 میلیون نفر جمعیت دارد، اگرچه این میزان جمعیت با توجه
به گستره وسیع جغرافیایی کشور جمعیت زیادی نیست، اما وقتی سخن از اقتصاد و
بازار کالاها میشود، 75 میلیون، رقم وسوسه کنندهای است.
به
نوشته الف برای کسانی که کالاهای مصرفی تولید میکنند، 75 میلیون نفر
خریدار یعنی خوشبختی بیپایان! برای یک ساعتساز یعنی 75 میلیون ساعت، برای
یک تولیدکننده پوشاک یعنی 75 میلیون پیراهن و شلوار و کاپشن و برای
تولیدکننده آب معدنی یعنی 75 میلیون بطری آب معدنی! به همه اینها میتوانید
تولیدکنندگان محصولات کشاورزی، لوازم خانگی، جواهر و زیورآلات و غیره را
هم اضافه کنید.
میبینید مصرف ما چقدر مهم است؟ ما با خریدهای
کوچکی که گاه و بیگاه و حتی بعضی وقتها به اصطلاح «همینجوری» انجام
میدهیم، در واقع داریم در ساختار و مختصات اقتصادی جهان تغییر میدهیم،
یکهویی ارزش سهام بورسی شرکتی را با یکی، 2 تا خرید روزمره پایین میآوریم،
بالا میبریم.
اگر همین جملات را با زبان عدد و رقم و ریال و
تومان بگوییم، بهتر میتوانیم بفهمیم چقدر مصرف ما برای جهان اهمیت دارد!
مثلا فکر کنید هر ایرانی در روز یک بطری آب معدنی بخرد، در این صورت با
احتساب قیمت 250 تومان برای هر بطری، روزانه 18 میلیارد و 750 میلیون تومان
پول توی جیب تولیدکنندگان آب معدنی میرود؛ در ماه این رقم 562 میلیارد و
500 میلیون تومان میشود و سالانه به 6 هزار و 750 میلیارد تومان میرسد.
پس
مصرف ما مهم است، در واقع خیلی خیلی مهم است، حتی یک بطری آب معدنی ساده
هم که بخواهیم بخریم در پایان سال چنان پولهایی تحویل تولید کننده میدهیم
که آن سه هزار میلیارد تومان مشهور پیشش لنگ میاندازد.
این
فقط داستان یک بطری آب معدنی بود، حالا در کنار این بطری فهرست کنید؛ کفش،
پیراهن، جوراب، دارو، برنج، چایی، کاپشن، کولر، خودرو، موبایل، عینک
آفتابی، تلویزیون، موکت، آنتن پشت بام، قابلمه، خودکار، مداد پاککن،
میوه، کیسه فریزر، عروسک، چراغ دوچرخه، ظرف یک بار مصرف، روغن نارگیل، روغن
زیتون، ساعت مچی، شلوار، کیف، پرده، لیوان، فنجان و غیره؛ اگر بخواهیم
این همه وسیله را که میخریم و استفاده میکنیم، نام ببریم، کچل میشویم،
پیر میشویم میمیریم.
یادتان هست که یک داستانی توی پیامکها
ساخته شده بود که دست به دست و زبان یه زبان میچرخید و این مضمون را داشت
که مثلا اگر کوروش کبیر هر ماه 100 میلیون تومان پس انداز میکرد، هنوز هم
که هنوز است یعنی در سال 1391 هم نمیتوانست به رقم فساد بانکی برسد؟ حالا
با آن فهرستی که توی ذهنمان نوشتیم و تصور آن همه هزار میلیاردهایی که
خرجش میشود، چه داستانی باید بسازیم، کدام قسمت تاریخ را به سخره بگیریم؟
مصرف
ما مهم است، بیشتر از صفرهایی که جلوی آن رقمهای نجومی قرار میگیرد
مصرف ما مهم است! ما در خرید کردن و مصرف کردن، فقط پول نمیدهیم، اعتبار
هدیه میکنیم، اعتماد به نفس هدیه میکنیم، آرامش میدهیم، برای
تولیدکنندهای که از او کالایی میخریم احترام ایجاد میکنیم!
لطفا
بیایید دست کم تا پایان امروز آن رقمهای غولآسا و وحشتناک چندده رقمی را
از یادمان نبریم، این اعتبار و اعتماد به نفس و احترامی را هم که ایجاد
میکنیم از یاد نبریم و به آن کمی بیشتر از همیشه فکر کنیم!
ما،
ما که بیشتر از 75 میلیون نفریم و در کشوری به بزرگی مازندران تا قشم،
کردستان تا بیرجند، آذربایجان تا زاهدان، خوزستان تا بجنورد و عظمت
مرزهای پر طنین ایران زندگی میکنیم، باید هوای همدیگر را بیشتر از این
داشته باشیم؛ آن رقمهای غیرقابل تصور چندین و چند هزار تریلیاردی را مفت و
مجانی به خارجیها ندهیم، کسی نمیگوید هیچ چیزی از آنان نخریم، کسی
نمیگوید با آنها قهر کنیم، اما این را هم بدانیم که از آن هفتاد و چند
میلیونی که گفتیم، خیلیها بیکارند، خیلیها کارخانهها و کارگاهها را جا
گذاشتهاند و تعطیل کردهاند و در این میان خانوادههای بسیاری چشم امیدشان
را زنده نگه داشتهاند تا ما کاری بکنیم، مایی که غیر از خودمان و خدایمان
کسی نیست تا دلواپسمان باشد.
پس بد نیست اگر از امروز در
هنگام خرید هر چیزی که میخواهیم بخریم بیهوده از کنار جنس ایرانی نگذریم،
بیهوده از کنار کارآفرینی و اشتغال جوانان هموطنمان نگذریم، به یاد آن
رقمهای نجومی و آن اعتبار و احترامی باشیم که با خرید ما به دست میآید،
هوای خودمان را داشته باشیم؛ ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید/هم مگر پیش
نهد لطف شما گامی چند.