خودکشی یه این دلایل زیاد می شود!
ذهن کسی که آماده خودکشی است در درجاتی مختلف درگیر تمایل به دست آوردن آرامشی دائمی است. در مطالعه انگیزه افرادی که تمایل به خودکشی دارند، باید دانست که این انگیزه اغلب به دلیل جنون آنی ناشی از احساسات شدید بروز می کند.
عصرخبر به نقل از روزنامه آرمان: ذهن کسی که آماده خودکشی است در درجاتی مختلف درگیر تمایل به دست آوردن آرامشی دائمی است. در مطالعه انگیزه افرادی که تمایل به خودکشی دارند، باید دانست که این انگیزه اغلب به دلیل جنون آنی ناشی از احساسات شدید بروز می کند. «روی بائومایشتر» در سال ۱۹۹۰ در مقاله روانشناسی خود نوشت: «خودکشی، فرار از خود است.» میزان خودکشی در ایران نسبت به میانگین جهانی پایین تر است، اما به دلیل مذموم بودن خودکشی در فرهنگی ملی و دینی ایران حتی بروز یک مورد خودکشی هم می تواند هشدار دهنده باشد. با وجود این، در سال های اخیر هم شاهد انتشار اخبار متعددی درباره خودکشی در معابر عمومی و همچنین خودکشی نوجوانان و جوانان بوده ایم. بروز معضل خودکشی می تواند ریشه در ناکامی های فراوان داشته باشد. آنچه در ادامه می خوانید نظرات مجید صفارینیا، روانشناس، درباره عوامل بروز خودکشی در جامعه در گفتوگو با «آرمان» است.
بروز خودکشی در جوامع به چه عواملی بستگی دارد؟
خودکشی می تواند ریشه در نا امیدی داشته باشد. بهطور معمول افراد با احساس افسردگی و نا امیدی شدید اقدام به خودکشی می کنند. خودکشی در ابعاد دیگر میتواند در حیطه آسیب رساندن به خود تلقی شود. در این نوع خودکشی فرد به دلیل ناراحتی و افسردگی به جسم خود آسیب میزند و همین اقدام او را به سمت خودکشی سوق می دهد. از دیگر ابعاد قضیه خودکشی میتوان گفت که این امر یک معضل و مساله اجتماعی است. این معضل به دلایل مختلف از جمله بحران های اقتصادی و اجتماعی در بین مردم بروز میکند. فرد فقط در شرایط درماندگی اقدام به خودکشی می کند. در این مرحله افراد هیچ مسیری را برای برونرفت از درماندگی پیدا نمیکنند و خودکشــی را بهترین راه حــــل برای برونرفــت از ناامیـــدی و یــــاس خود میدانند.
در یک سال اخیر اخبار متعددی درباره خودکشی دانش آموزان و نوجوانان کشور منتشر شده است. علل بروز یا تشدید چنین معضلی را در جامعه چه می دانید؟
امروزه سیستم آموزشی کشور مهارت آموز نیست. با بررسی فعالیت های این نهاد باید به این امر تاکید داشت که سیستم آموزشی نظام آموزش و پرورش کشور بسیار پویا به فعالیت می پردازد، اما در بخش پرورش این نظام آموزشی چندان فعال نیست. دانش آموزان ما فاقد مهارت خود مهارگری و مهارت های زندگی هستند. آموزش و پرورش در بخش آموزش مهارت ها و تربیت افراد بر اساس مهارت های زندگی ضعیف عمل کرده است. در این شرایط نوجوانان کشور نیز روش ها و شیوه های مقابله با مشکلات و حل مساله را نیاموخته اند. این نارسایی را می توان در نقد فعالیتهای نظام آموزشی کشور هم مطرح کرد. در این شرایط اکثر خانواده ها هم به دلیل اینکه یک یا دو فرزند دارند سبک فرزند پروری مناسب را نیاموخته اند. این نارسایی تربیتی باعث شده تا فرزندان با یک شکست یا ناکامی روحی و روانی کنترل خود را از دست داده و راه دیگری به غیر از خودکشی پیدا نکنند. وقتی خودکشی در بین دانش آموزان و نوجوانان کشور رخ دهد با انتشار این اخبار به نسبت میزان خودکشی نیز افزایش می یابد. با بررسی وضعیت نوجوانان کشور باید گفت که آینده سازان این مرز و بوم چندان شاد نیستند. بر اساس مطالعات انجام شده میزان شادی و روحیه نوجوانان در کشور ما در حد زنان ۴۰-۵۰ ساله اروپایی است. وقتی جامعه شاد نیست بالطبع نوجوانان هم با ترسیم آینده امکان عدم موفقیت در زندگی خود را برجسته میدانند. در چنین شرایطی این افراد در مقایسه خانواده خود با دیگران یا ایده ال های ذهنی خود و امکانات موجود اهدافشان را دور از دسترس می دانند و این امر زمینههای سرخوردگی را در بین آنها به وجود می آورد. در برخی مواقع مشاهده میشود که شیوه فروزند پروری والدین در خانواده چندان مناسب نیست و از سوی دیگر این افراد با صرف اوقات خود در مدارس هیچ مهارتی کسب نمی کنند و در عوض فعالیت های نهاد آموزشی کشور فقط در حد آموزش فیزیک، ریاضی و شیمی به شیوه مطلوب خلاصه می شود. این در حالی است که کسب مهارت زندگی، مهارت ارتباط موثر، مهارت رویارویی با جنس مخالف، مهارت خویشتنداری و خود کنترلی باید در سنین نوجوانی به افراد آموزش داده شود. برای مثال هماکنون در جوامع غربی اگر یک دختر دبیرستانی در تعطیلات تابستانی به فعالیت هایی همچون کار در بستنیفروشی یا رستوان نپردازد، این طور استنباط می شود که آن فرد به دلیل عدم عزت نفس توانایی برقراری ارتباط با دیگران را ندارد، اما در کشور ما اگر یک نوجوان در تعطیلات تابستانی به فعالیتهای اینچنینی بپردازد بی شک همگان خواهند گفت که او فقیر، مستحق و درمانده است. هم اکنون خانواده ها با تربیت فرزندان با مشکلات گوناگون مواجه هستند و به این ترتیب کودکان و نوجوانان نیز بدون عزت نفس لازم پرورش مییابند. از سوی دیگر، سیستم آموزشی هم مسائل پرورشی را در اولویت های آموزشی خود قرار نمی دهد. در این شرایط هنوز نهادهای آموزشی و مسئولان ذی ربط نتوانسته اند تصویر مناسبی از تربیت و پرورش فرزند به خانواده ها ارائه دهند.
در سال های اخیر شاهد افزایش مراکز مشاوره در جامعه هستیم. برای رسیدگی به آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی به عنوان یک سازمان حمایتگر سامانه ۱۲۳ را طراحی کرده است. به نظر شما این اقدامات تا چه حد می تواند در مدیریت، مهار آسیبهای اجتماعی و پیامدهای ناشی از آن در جامعه تاثیرگذار باشد؟
مراکز اورژانس اجتماعی، مداخله در بحران و مراکز مشاوره از سوی سازمان های حمایت کننده همچون وزارت ورزش و جوانان و سازمان بهزیستی می تواند کمک کننده باشد. در این زمینه باید به نقاط ضعف فعالیت وزارت ورزش و جوانان در بخش جوانان اشاره کرد. این سازمان در مقوله ورزش به فعالیت های گسترده ای می پردازد، اما به حوزه جوانان آنطور که باید و شاید توجه نمی کند. این امر نیازمند مطالعات بیشتر است تا با فعالیت دیگر سازمان ها بتوان شاهد تصمیمات مناسب و اتفاقات مطلوب در حوزه جوانان بود.
از دیرباز بر اساس مطالعات جامعه شناسی توسط امیل دورکیم جامعه شناس فرانسوی بروز خودکشی با همبستگی اجتماعی رابطه مستقیم داشته است،اما هم اکنون براساس تحقیقات انجام شده معضل خودکشی به چه دلیل در جوامع بروز می کند؟
اگر دورکیم در ۱۰۰ سال گذشته مساله همبستگی اجتماعی را برای مقابله با خودکشی اجتماعی مطرح می کند، امروزه از همبستگی اجتماعی به عنوان یک مولفه سلامت اجتماعی یاد می شود. سلامت اجتماعی نیازمند ایجاد همبستگی اجتماعی، مشارکت اجتماعی، پذیرش و انسجام اجتماعی است. وقتی استانداردهای سلامت اجتماعی در یک جامعه تنزل پیدا کند به نسبت میزان آسیب های اجتماعی نیز افزایش می یابد. بنابر گفته های دورکیم درباره همبستگی اجتماعی و مواردی که پیشتر درباره سلامت اجتماعی ذکر شد باید دانست که سلامت اجتماعی ذیل پنج مولفه و تعداد زیادی متغیر همچون میزان شادی، بیکاری، مصرف مواد مخدر، مشکلات محیط زیستی، آلودگی های محیطی، بحران های اقتصادی و… در جوامع بررسی می شود. وقتی در جوامع هر یک از این مولفهها تنرل یابد به نسبت بر میزان آسیب های اجتماعی نیز افزوده می شود. در کشور ما می توان تنزل استانداردهای اجتماعی را یکی از دلایل وجود خودکشی دانست. هر یک از سازمان های ذی ربط باید هر چه سریع تر نسبت به ارتقای این استاندارها اقدام کنند.