وعدهای که زندهیاد ابوترابی به اسرا داد
آزاده سرافراز ابوترابی در اسارت درس تفسیر قرآن راه انداخته بود و همه اسرا را دعوت میکرد که قرآن را حفظ کنند او به اسرا وعده داده بود اگر کل قرآن را حفظ کنند؛ آنها را به دیدار خصوصی با حضرت امام خمینی(ره) ببرد.
خبرگزاری فارس: زندگی علما، ایثارگران و آزادگان سراسر رنگ و بوی الهی دارد و به راحتی نور اهل بیت علیهمالسلام را در زندگی آنان میتوان دید. در این بین حجتالاسلام سید علی اکبر ابوترابی (ره) از جمله علمایی است که در پیروزی انقلاب اسلامی نقش بسزایی داشت و با شروع جنگ تحمیلی امر جهاد را بر تبلیغ دینی ترجیح داد و در کنار شهید چمران به مبارزه با رژیم بعث پرداخت. سرانجام در روز 26 آذر 1359 در یکی از مأموریتهای شناسایی در حالی که هفت کیلومتر از نیروهای خودی فاصله گرفته و تا 200 متری دشمن پیشروی کرده بود، در راه بازگشت، مورد شناسایی و تعقیب دشمن قرار گرفت و به اسارت درآمد.
این پایان ماجرا نبود و لحظه به لحظه اسارت ایشان همراه بود با نقش آفرینیهای فرهنگی به نوعی که آثار بسیار بزرگی برجا گذاشت. به مناسبت سالروز آغاز ورود آزادگان به میهن اسلامی قصد آن داریم با ورق زدن برخی از خاطرات دوران اسارت این بزرگمرد جهاد و رشادت، جلوههای کلمات نورانی اهل بیت(ع) را در زندگی وی یادآور شویم.
1) انس با قرآنآزاده سرافراز ابوترابی در اسارت درس تفسیر قرآن راه انداخته بود و همه اسرا را دعوت میکرد که قرآن را حفظ کنند. او به اسرا وعده داده بود اگر کل قرآن را حفظ کنند؛ آنها را به دیدار خصوصی با حضرت امام خمینی(ره) ببرد. جلسات تفسیری سید آزادگان رنگ و بوی زندانهای بعثی را تبدیل به دانشگاه قرآنی کرده بود. این رنگ و بوی قرآن آنقدر چشمگیر شده بود که حتی بعثیها به مخالفت میپرداختند و سختگیری میکردند. در اثر این مجاهدتها بود که برخی از اسرا در آنجا حافظ قرآن شدند و البته این تنها وعده ای بود که سید اسراء به آن عمل نکرد!انس با قرآن علاوه بر بالا بردن روحیه رزمندگان در اسارت و امید بخشی به آنان، معرفت آنان را نیز افزایش میداد و تحمل اسارت را آسانتر میکرد.اماد سجاد (ع) درباره تحمل سختیها در سایه قرآن فرمودند: «لَوْ ماتَ مَنْ بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ اَنْ یَکُونَ الْقُرآنُ مَعی؛ اگر همه مردم که در میان مشرق و مغرب عالم زندگی میکنند، بمیرند و قرآن کریم با من باشد، احساس ترس و وحشت نمیکنم.»
2) خادمی بی ادعاایشان هیچ سِمتی برای خود انتخاب نکرده بود. تنها و تنها یک خادم بود. خادمی که تمام دغدغهاش خدمت به همنوعانش بود. او شبها تا صبح، پلک روی هم نمیگذاشت و میگفت: اینها شهیدان زنده و بقیةالشهداء هستند. خدمت به اینها سعادت است. نمیخواهم فردای قیامت در برابر فرماندهشان، حضرت حسینبن علی(ع) و مادرشان حضرت زهرا سلامالله علیها شرمنده باشم. پرستار شبهای آزادگان بود. اگر کسی تب میکرد، او هم تب داشت. کسالت بچهها، ناراحتی و کسالت او بود؛ مانند یک مادر تا صبح بالای سر آزادهای که تب میکرد و هذیان میگفت مینشست و دستمال خیس بر پیشانیاش میگذاشت.در پندهایش میگفت: «اگر به آیات قرآن کریم و کلمات رسول اکرم (ص) و ائمه معصومین علیهمالسلام در چگونه بودن و چگونه زیستن دقت کنیم، جز این نخواهیم یافت: «پاک باش و خدمتگزار». پس در این دنیا اگر خواستار زندگی با عزت دنیا و آخرتید، علیوار پیش روید و از هر خدمتی به مردم استقبال کنید و از کمترین اذیت و آزار بپرهیزید.»این روحیه خدمت برگرفته از احادیث بیشمار معصومین بود که ایشان در زندگی خویش به آن عمل میکرد. حضرت امام کاظم (ع) در حدیثی شرط قبولی اعمال صالح را خدمت به دیگران ذکر کرده و فرمودند: «اِنَّ خَواتیمَ أعمالِکُم قَضاءُ حَوائجِ إخوانِکُم والإحسانِ إلیهِمْ ما قَدَرْتُم و الاّ لَمْ یُقْبَلْ مِنْکُم عَمَل؛ همانا مُهر قبول اعمال شما، برآوردن نیازهای برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حد توانتان است و الا (اگر چنین نکنید)، هیچ عملی از شما پذیرفته نمی شود.»
3) آرزوی ۱۰ سالهنمایندگان صلیب سرخ به اردوگاه آمده بودند تا کار مبادله آزادگان را انجام دهند. یکی یکی اسامی را می خواندند و اسرا به محوطه میرفتند تا سوار اتوبوسها شوند. خبری از نام حجتالاسلام ابوترابی نبود. او پشت میلهها باقی ماند و بقیه در محوطه. آزادگان ناراحت بودند و طاقت دوری از سید را نداشتند. گریه میکردند و از سوار شدن به اتوبوسها امتناع میکردند. اینجا بود که سید علی اکبر ابوترابی به آنها دلداری میداد و گفت: «آقا جون چرا ناراحتید؟ خوشحال باشید شما بر میگردید ایران. اگر دیدید ده سال سجده کردم، اگر نماز خواندم و دعا کردم. آرزویم این بود که این لحظه را ببینم. من ده سال دعا کردم که اسرا آزاد شوند. دست خدا به همراهتان. موفق باشید. من به آرزویم رسیدهام.»این هم درسی از اهل بیت است که برای دیگران دعا کنند. امام کاظم (ع) نیز در این باره فرمودند:«أوشَک دَعوَةً وَ أسرَعُ إجابَةُ دُعاءُ المَرءِ لاِخیهِ بِظَهرِ الغَیبِ؛ دعایی که بیشتر امید اجابت آن میرود و زودتر به اجابت میرسد، دعا برای برادر دینی است در پشت سر او».
امید آنکه تمامی مسئولان ایران اسلامی با درس گرفتن از این آزاده سرافراز دین خود را نسبت به رزمندگان اسلامی و ایثارگران عزیز ادا کنند و مدیون خون شهدا نباشند.