تحولات منطقه به سود كيست؟
طي چند ماه اخير شاهد تحولات بسيار مهمي در همه كانونهاي بحران، چه در سوريه، چه در يمن، چه در عراق و چه در تركيه بوديم. بهطور كلي وضعيت جديدي در منطقه پديد آمده است
روزنامه آرمان؛ محمدعلي مهتدي*: طي چند ماه اخير شاهد تحولات بسيار مهمي در همه كانونهاي بحران، چه در سوريه، چه در يمن، چه در عراق و چه در تركيه بوديم. بهطور كلي وضعيت جديدي در منطقه پديد آمده است. وضعيتي كه به سود محور مقاومت است. حمله به سوريه و جنگ جهاني عليه اين كشور كه از سوي آمريكا، انگلستان، اسرائيل، عربستان و حتي تركيه براي سرنگوني رژيم اسد صورت گرفت و به دنبال آن دهها هزار نفر تروريست تكفيري از سراسر جهان وارد منطقه شدند، به اين دليل كه حكومت بشار اسد، يك حكومت ديكتاتوري يا پليسي است، نبود. بلكه هدف اصلي بر اساس نتيجه شكست اسرائيل در جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ بود كه چون اسرائيل نميتوانست حزبا… را نابود كند، بنابراين تصميم به حمله به عمق استراتژيك مقاومت و حمله اتصال اين محور بين ايران، لبنان و فلسطين كرد. تصور بر اين بود كه حداكثر تا ۳ ماه، محور مقاومت شكست خورده، ارتش سوريه تجزيه شده و در نهايت رژيم اسد سرنگون ميشود اما مقاومت نزديك به شش سال ادامه يافت و هنوز نيز ادامه دارد. آمريكاييها نيز سعي داشتند بر اساس يك جنگ فرسايشي، نيروهاي مقاومت در منطقه را به فرسايش كشانده كه به طور حتم اين به نفع اسرائيل است. از طرف ديگر شاهد حضور جدي روسها در منطقه و مبارزه با تروريسم هستيم. طي توافق صورتگرفته ميان ايران و روسيه، روسها توانستند از تسهيلات نظامي ايران از جمله استقرار بمبافكنها و جنگندههاي نظامي در پايگاه نوژه همدان براي مورد هدف قرار دادن مواضع داعش استفاده كنند. اين اتفاق تحول بسيار مهم و استراتژيك در سطح منطقه بوده و حاوي پيامي براي آمريكاييها، سعوديها و ديگر كشورهاي منطقه است. در آن سو، تركيه بعد از كودتاي نافرجام، متوجه شد اين مساله از غرب نشات گرفته است. بنا بر اظهارات آقاي اردوغان، تركيه از كشورهايي كه مانند عربستان و امارات كه همپيمان محسوب ميشدند، از پشت خنجر خورد. البته طي ديدار آقاي اردوغان با آقاي پوتين در سنپترزبورگ، مذاكراتي صورت گرفته و بر اساس آن روسها اعلام كردند تركيه بهزودي مرزهاي خود با سوريه را خواهد بست. چنين اتفاقي موجب ميشود ۸۰ درصد مساله حل شود و پايان دادن به حضور تروريستها در سوريه آسان شود. نقطه بحراني ديگر پرونده يمن بوده كه در آن تحولات ژرفي روي داده است. عربستان سعي داشت مجموعه اهدافي كه نتوانست از طريق نظامي در يمن دنبال كند را از طريق مذاكرات در كويت به ملت يمن تحميل كند اما يمنيها نپذيرفتند و مذاكرات كويت پس از سه ماه به شكست انجاميد. پس از اين تحولات عملا راه در برابر هر ادعايي از سوي عربستان مبني بر مشروعيت منصورهادي و طرفدارانش بسته شده و ماموريت اسماعيل ولد الشيخ احمد نماينده سازمان ملل در امور يمن را نيز میتوان پايانيافته فرض كرد. همچنين پس از شكست مذاكرات، عربستان حملات نظامي خود را از سر گرفته و به دليل ويرانيهاي بسيار و نبود هدف نظامي، با خشم اقدام به بمباران مدارس، بيمارستانها، بازار و جادهها كردند. اقدامي كه جز افزايش جنايات جنگي هيچ چيز ديگري ندارد. در مقابل ارتش يمن و كميتههاي مردمی انصارا… با استفاده از موشكهاي بالستيك اقدام به مورد هدف قرار دادن پايگاهها و تانكهاي عربستاني كرده و در داخل خاك عربستان به سمت شهرهاي جيزان- كه در آستانه بازپس گرفتن است- و سپس عسير و نجران حركت كردهاند. سه شهر جيزان، عسير و نجران در يمن در سال ۱۹۳۶ از سوي عربستان اشغال شدند. بنابراين عربستان با وضعيت بسيار سختي به ويژه بحران اقتصادي مواجه است. مقامات سعودي قادر به پرداخت حقوق كارمندان نبوده و شركتهاي عربي به تدريج در حال ورشكست شدن هستند. در عين حال رشد اقتصادي عربستان تنزل كرده است. مجموعه فشارهاي اقتصادي در داخل عربستان و شكست در سوريه و يمن، بايد مسئولان عربستاني را وادار به بازگشت به عقلانيت در سياست كند. اما آنچه همچنان روي ميدهد، خشم، كينهتوزي و يك دندگي نه بر اساس منافع ملي است. در نهايت آنكه تحولات منطقه، تحولاتي مثبت و به سود محور مقاومت و به زيان آمريكا، اسرائيل و عربستان است.
* تحليلگر مسائل خاورميانه