پاییز؛ فصلی برای افسردگی
آغاز فصل پاییز برای برخی افراد مصادف با آغاز برخی سندرومهاست. بسیاری از مردم در فصلهای سال، حالتهای مختلفی را در خود احساس میکنند، در این فصل هوا رو به سردی میرود و برگهای درختان زرد شده و میریزند. اغلب اوقات هم هوا ابری است. بعضیها پاییز را دوست ندارند، چون در این فصل دچار غمگینی و افسردگی میشوند و دلشان میگیرد. آیا رابطه ای بین فصلها و بروز نشانگان خاص در افراد وجود دارد؟
روزنامه آرمان امروز – رامین علیزاده: آغاز فصل پاییز برای برخی افراد مصادف با آغاز برخی سندرومهاست. بسیاری از مردم در فصلهای سال، حالتهای مختلفی را در خود احساس میکنند، در این فصل هوا رو به سردی میرود و برگهای درختان زرد شده و میریزند. اغلب اوقات هم هوا ابری است. بعضیها پاییز را دوست ندارند، چون در این فصل دچار غمگینی و افسردگی میشوند و دلشان میگیرد. آیا رابطه ای بین فصلها و بروز نشانگان خاص در افراد وجود دارد؟
سندروم یا نشانگان، در پزشکی و روانشناسی آمیزهای از علائم و نشانههای حاکی از اختلالی خاص است. سندروم به معنی مجموعهای از خصوصیات قابل تشخیص بالینی است. این نشانگان، شامل نشانههای بیماری که توسط بیمار گزارش میشود و علائم پزشکی که توسط پزشک دریافت میشود، است. همچنین شامل پدیدهها و خصوصیاتی که معمولا با هم اتفاق میافتند، میشود. بنابراین وجود یکی از این مشخصهها به پزشک در مورد وجود بقیه ویژگیها هشدار میدهد. اولین بار ابن سینا در کتاب قانون در طب به وجود مجموعه نشانهها و علامتهای ویژه در برخی بیماریها اشاره نموده است. سندرومها، انواع مختلفی دارند و میتوان از سندروم داون، سندروم پای بی قرار، سندروم روده تحریک پذیر و… نام برد. در این میان سندرومی وجود دارد که با فصول مختلف سال ارتباط دارد؛ سندروم اختلال عاطفی فصلی یا افسردگی فصلی، به نوعی افسردگی تلقی میشود که در آن فردی که در اکثر اوقات سال از شرایط روحی نرمال برخوردار است، در زمستان یا تابستان دچار عوارض افسردگی میشود. این اختلال برای اولین بار به طور رسمی توسط نورمن روزنتهال و همکارانش در موسسه ملی بهداشت روان آمریکا توصیف شد. در حال حاضر، بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری، اختلالهای روانی اختلال عاطفی فصلی، دیگر به عنوان یک اختلال ویژه طبقهبندی نمیشوند بلکه اختلال شخصی که از این افسردگی رنج میبرد به عنوان الگوی فصلی در اختلال افسردگی اساسی که در مواقع خاصی از سال روی میدهد و در باقی اوقات سال نرمال است، تشخیص داده میشود. اگرچه متخصصان در ابتدا در مورد وجود این اختلال شک داشتند اما امروزه این اختلال به عنوان یک اختلال رایج شناخته میشود. در آمریکا، نرخ شیوع این اختلال ۱/۴درصد در فلوریدا و ۹/۷درصد در نیوهمپشایر است. بر اساس نوشتههای کتابخانه ملی پزشکی ایالات متحده آمریکا، با تغییر فصل برخی دچار تغییر جدی در شرایط روحی خود میشوند. آنها ممکن است زیاد بخوابند، انرژی کمی داشته باشند و احساس افسردگی کنند. معمولا این نشانهها که میتوانند جدی هم باشند، با تغییر فصل از بین میروند. شرایط بیماری در تابستان میتوانند با اضطراب شدید همراه باشند. افسردگی تابستانه، در اواخر بهـار یـا اوایـل تابستان شروع شده و تا پاییز ادامه پیدا میكند. افسردگی فصلی یكی از اختلالات خلقی و رفتاری است كه برخی از افراد در طول زندگی آن را تجربه میكنند. در چنین شرایطی فرد ممكن است در فصول خاصی متوجه تغییرات روحی و خلقی شود و احساس كند نسبت به سایر فصلها بیحوصلهتر و بیحالتر شده و انگیزه كافی برای انجام كارهایش را ندارد. همچنین زمانی كه از خواب بیدار میشود احساس كسالت، خستگی و خوابآلودگی داشته و هر قدر هم خوابیده باشد، تصور میكند كافی نبوده است. روانشناسان معتقدند اختلال خلقی و بیحوصلگی این افراد در روابط اجتماعی و عملكرد روزانهشان هم تاثیر میگذارد تا آنجا كه گاهی احساس میكنند بسیار عصبی و تحت فشارهای روحی متعدد هستند. سندروم افسردگی در كشورهایی با روزهای كوتاه زمستان بیشتر بروز میكند. باید توجه داشت كه در كشور ما مطالعاتی در زمینه میزان شیوع این بیماری انجام نشده است و اغلب این بیماری در مناطقی با شرایط جوی همچون پاییز و زمستان كه در خود روزهای كوتاه، شرایط جوی بارانی، ابری و شبهای طولانی دارد، بروز میكند. پژوهشها حاکی است که رنگهای طیف سرخ احساس هیجان و تحرک را به وجود میآورند و رنگهای طیف آبی، به فرد احساس آرامش و سکون میدهند. امکان دارد این مساله ناشی از تاثیر رنگها بر میانجیهای عصبی باشد که پیامهای عصبی را انتقال میدهند. تاریکی و سیاهی عموما معادل افسردگی شناخته میشوند و افراد افسرده هم خود را در رنگهای تیره و سیاه احاطه میکنند. با این اطلاعات میتوان نتیجه گرفت که کاربرد رنگهای طیف سرخ علائم افسردگی را کاهش میدهد. بهطور کلی میزان شیوع انواع افسردگی در زنان دو برابر مردان است. بنابراین، چنین نسبتی در افسردگی پاییزی هم وجود دارد. در عین حال در نابسامانی خلقی علاوهبر دورههای افسردگی، دورههای شیدایی و نیمه شیدایی نیز وجود دارد. به دلیل اینکه در فصلهای سرد مردم عموما به خانه پناه میبرند و ارتباطها و حضور در مکانهای عمومی کمتر میشود و همچنین به علت آغاز سال تحصیلی، خانوادهها از معاشرت استقبال کمتری میکنند و احساس تنهایی و انزوا که از نشانههای افسردگی است، افزایش مییابد. پژوهشهای علمی نشان میدهد افسردگی در افراد مجرد و اشخاص منزوی و گوشهگیر بیشتر است. وجود همسر و فرزند و ارتباط با خویشان سبب کاهش افسردگی میشود. دستگیری از بینوایان سبب احساس رضایت میشود. حمایت از جانوران و دادن آب و غذا به آنان در کاهش افسردگی موثر است. همچنین پرورش گیاهان و آب دادن به آنها نیز احساس خوبی در فرد به وجود میآورد.
رابطه آفتاب و افسردگیهای پاییزی
یک روانشناس در مورد اختلالات عاطفی فصلی به «آرمان امروز» میگوید: وقتی ما از اختلالات عاطفی فصلی صحبت میکنیم، گاهی هم اختلالات خلقی مطرح میشوند. بد خلقی یا خوش خلقی، افسردگی، ناراحتی، گرفتگی و حتی سرخوشی و سرحالی به جنبههای احساسی و عاطفی ما مربوط میشود. در مورد اختلالات عاطفی فصلی نیز باید گفته شود که این جنبهها، بخشی از دستهبندیهایی است که سازمانهای جهانی ارائه کرده اند. اختلالات عاطفی فصلی بخشی از اختلالات خلقی است که بحثهای زیادی حول آن شکل گرفته است. برخی افراد در فصلهای خاص، با تغییراتی مواجه میشوند که بیشتر به صورت علائم افسردگی بروز میکنند. این اختلالات بیشتر در جوامعی مشاهده میشود که میزان آفتاب در آنها کمتر است. برای مثال در کشورهای شمال اروپا، مردم بیشتر به این اختلالات عاطفی دچار میشوند. در این مناطق، بیشتر ساعات شبانه روز تاریک است و نور کمتری به نسبت سایر جوامع در آنها وجود دارد. در این مناطق تلاش میشود تا از راه استفاده از نور، تغییرات بیولوژیکی را در این افراد به وجود آورند تا احساس خلقی بهتری در فرد ایجاد شود. در برخی دسته بندیها نیز گفته میشود که این مساله نباید به ایام پاییز و زمستان که هوا بیشتر تاریک است، محدود شود. در برخی مناطق جهان که خورشید بیشتر حضور دارد نیز ممکن است این اختلالات دیده شود اما به طور غالب مربوط به پاییز و زمستان است. بهروز بیرشک، در مورد علائم اختلالات عاطفی فصلی بیان میکند: افرادی که دچار این اختلالات میشوند، به طور کلی بی حوصله هستند و از جمع کناره گیری میکنند. اختلال در خواب نیز میتواند یکی از علائم افسردگیهای فصلی باشد. این افراد در برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل شده و عملکرد خوبی از خود نشان نمیدهند. حتی میتوان از کاهش علایق در مورد این افراد سخن گفت. به طور کلی آنچه در مورد افسردگی وجود دارد را میتوان به افراد دچار اختلالات عاطفی فصلی نیز نسبت داد. او میافزاید: افراد بسیاری را در میان مراجعان خود دیده ام که پس از مدتی، نسبت به زمان شروع این اختلالات آگاهی پیدا کرده اند. روانشناسان در بسیاری از موارد این اختلالات را جدی نمیگیرند و دلیل این کار را پایان افسردگی با گذشت زمان آن فصل میدانند. اما میتوان با تجویز درمانهایی، باعث شد که فرد این چندماه را بسیار راحتتر پشت سر بگذارد. زمانی که افراد با تغییرات خلق خود و زمان بروز علائم آن آشنا باشند، میتوانند با مراجعه به روانشناس، نسبت به پیشگیری از این حالتها، اقدام کنند.
پیشگیری و درمان
بیرشک در مورد راههای درمان این اختلالات خاطرنشان میکند: دارو میتواند به تعادل یافتن بیماران به لحاظ بیوشیمیایی کمک کند تا افراد به عملکرد مطلوبی برسند. اما درمان اختلالات عاطفی فصلی، فقط به مصرف دارو محدود نمیشود. بسیاری از روانشناسان، سعی دارند تا از شیوههای رفتاری یا شناختی- رفتاری برای درمان استفاده کنند. مراکزی هم دارای دستگاه نور هستند. البته این نور، یک نور عادی نیست و میزان تابش خاصی دارد. درمانگران این مراکز، مراجعان را در معرض این نور قرار میدهند تا جایگزینی برای نور آفتاب باشد و فرد مبتلا به بهبود برسد. او با تاکید بر شناخت خود، در مورد راههای پیشگیری از اختلالات عاطفی فصلی اعلام میکند: ما باید نسبت به خود و خلقیات خودمان آشنایی پیدا کنیم. وقتی فرد احساس میکند که برای مثال زود ناراحت میشود، بیشتر از دیگران در خود فرومیرود یا حوصله دیگران را ندارد، میتواند با مراجعه به یک مشاور نسبت به پیشگیری از اوج گرفتن این اختلالات اقدام کند. اگر جنبههای بیولوژیکی افسردگی را کنار بگذاریم، در بیشتر موارد، افسردگی ناشی از تعبیر و تفسیر در ذهن خود فرد است. برداشتهایی که میکنیم، معیارهایی که داریم و مسائلی از این دست، میتواند باعث بروز افسردگی شود.