سرّ عرفه و عرفات چيست؟
شايسته است كسي كه در سرزمين عرفات به سر ميبرد، از جبلالرحمه بالا رفته و دعاي خاص آن را بخواند. سالار شهيدان در قسمت چپ آن كوه، رو به كعبه ايستاد و آن دعاي معروف را خواند... در عرفات، منطقهاي است به نام «نَمِره»، به فرموده امام سجاد(ع) وقتي به اين منطقه رسيديد، راز اين است كه بگوييد: «خدايا! به چيزي امر نميكنم مگر آنكه قبلا خودم به آن عمل كنم.»
آیت الله جوادی املی – به طور معمول شخص حجگزار در روز ترويه (روز هشتم ذيحجه) احرام مي بندد كه شب نهم را در سرزمين عرفات بماند تا آن وقوف لازم را كه روز نهم ميباشد، درك كند. روز نهم را از زوال خورشيد (ظهر)، بايد در سرزمين عرفات بماند و در شب دهم از عرفات به مشعر كوچ نموده و در آنجا بيتوته كند و روز دهم، پس از طلوع آفتاب، از مشعر به طرف منا حركت و كوچ كند. آنگاه كه وارد سرزمين منا شد، قرباني، حلق و رمي جمرات ميكند. سرّ حج در اين نيست كه انسان، اعمال ظاهري را ـچه واجب و چه مستحب ـ انجام دهد.
اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: ميدانيد وقتي زاير و انسان حجگزار احرام بست، چرا بايد به عرفات رود و بعد بيايد كعبه را طواف كند؟ براي آنكه عرفات، خارج از مرز حرم است و اگر كسي ميهمان خداست، ابتدا بايد به بيرون دروازه رود و آنقدر دعا و ناله كند تا لايق ورود به حرم شود. بعد در عرفات، هم شب و هم روز، به خصوص روز عرفه،دعاي مخصوصي است و دعا، جزو فضايل برجسته و وظايف مهم روز عرفه در سرزمين عرفات است؛ چراكه اگر كسي روز نهم ذيحجه در عرفات نباشد نيز از فضايل برجسته آن روز، خواندن دعاي عرفه سالار شهيدان، حسين بن علي(ع) ميباشد.
زاير ابتدا بايد در خارج از محدوده حرم، آنقدر دعا كند و خود را تزكيه و تطهير نمايد تا لايق ورود به مرز حرم شود؛ از اين جهت گفتهاند كه پيش از طواف، بايد به بيرون دروازه؛ يعني عرفات رود؛ مثل اينكه اگر ميهماني بخواهد بر بزرگي وارد شود، اول بايد در بخش ورودي درب، اجازه ورود بگيرد آنگاه به محضر وارد شود. حاجيان در روز نهم، به سرزمين عرفات ميروند، در آنجا تضرع ميكنند، دعا ميخوانند و اجازه ورود به حرم را از خدا مسألت ميكنند، آنگاه لياقت يافتند، وارد محدوده حرم ميشوند.
عرفات پنج سرّ دارد كه در حديث شبلي آمده است:
1. وقوف در عرفات به اين معناست كه انسان به معارف الهي واقف، عارف و آگاه شود. بداند كه خداوند به همه نيازهاي او واقف است و براي رفع همه نيازمنديهاي او تواناست. خود را به خدا بسپارد و احساس كند كه بنده او و محتاج اوست تا تنها او را اطاعت كند.
2. بايد عارف شود كه ذات اقدس الهي به صحيفه قلب او و به درون او و راز او آگاه است. انسان بايد عارف شود كه خداوند متعال بر صحيفه قلب او احاطه كامل دارد. اگر آدمي بداند كه قلب او در محضر و در مشهد حق است، همانطوري كه گناه با زبان، دست و پا مرتكب نميشود، گناه خيالي و فكري هم نخواهد داشت و آرزوهاي باطل به خود راه نخواهد داد. همانگونه كه حرف باطل بر لب ندارد و به كسي بد نميگويد، بدي كسي را در دل نيز نميطلبد و سرانجام همانگونه كه بدن خود را تطهير ميكند، قلبش را نيز از خاطرات آلوده پاك ميسازد.
3. شايسته است كسي كه در سرزمين عرفات به سر ميبرد، از جبلالرحمه بالا رفته و دعاي خاص آن را بخواند. سالار شهيدان، حسين بن علي(ع) در قسمت چپ آن كوه، رو به كعبه ايستاد و آن دعاي معروف را خواند. راز و سرّ بالا رفتن از جبل الرحمه، اين است كه بداند خداوند متعال براي هر زن و مرد مؤمن و رئوف و رحيم است. اگرچه رحمت خداوند متعال فراگير كل است؛ «رحمتي وسعت كل شيء»، اما آن، ولايت و رحمت عام است و در كنار اين ولايت و رحمت عامه، رحمت خاص و ويژه نيز دارد كه براي همه نيست «رحمتي وسعت كلّ شيء، فسأكتبها للذين يتّقون» در بخش اول آيه مشخص فرمود كه رحمتش فراگير است؛ (رحمتي وسعت كل شيء) و در بخش دوم بيان كرد كه رحمتش به سود متقين است (فسأكتبها للذين يتقّون) فرمود: بر خود لازم كردهام كه رحمت خاص را شامل متقين سازم، چنانكه «كتب ربكم علي نفسه الرحمة»؛ خداوند متعال رحمت را بر خود لازم كرده است. از مجموع دو آيه، استفاده ميشود كه خداوند متعال بر خود لازم كرده است رحمت خاص را به پرهيزكاران دهد. بالاي جبلالرحمه رفتن، آدمي را به اين سر و راز و رمز، آشنا و عارف ميكند كه خداوند متعال، رحمت و ولايت خاصي دارد بر مرد و زن باايمان و مسلمان. طبيعي است كه وقتي به اين سرّ مزين شد، نسبت به زن و مرد مؤمن رحمت خاص دارد و به آنان ولايت مخصوص پيدا ميكند و در رفتار، گفتار و نوشتار خود، اين سرّ را پياده ميكند.
4. در سرزمين عرفات، منطقهاي است به نام «نَمِره» كه با علامتهايي مشخص شده است. به فرموده امام سجاد(ع) وقتي به اين منطقه از عرفات رسيديد، راز و رمزش اين است كه بگوييد: «خدايا! به چيزي امر نميكنم مگر آنكه قبلا خودم به آن عمل كنم و مؤتمر باشم و از چيزي نهي نميكنم مگر آنكه قبلا خودم از آن منزجر باشم».
هر انسان مسلماني وظيفه دارد امر به معروف و نهي از منكر كند. امر به معروف و نهي از منكر، يك حكم فقهي دارد و يك سرّ. حكم فقهي آن، اين است كه عالم به حكم شرعي، اگر ديد كسي از روي علم و آگاهي و از روي قصد و عمد حكمي را رعايت نميكند، بايد او را راهنمايي كند. بديهي است امر به معروف و نهي از منكر، غير از تعليم، موعظه و ارشاد است.
در امر به معروف و نهي از منكر لازم نيست، خود انسان درون پاك داشته باشد و يا متصف به عدالت گردد. عدالت شرط امر به معروف و نهي از منكر نيست بلكه علم، آگاهي و احتمال تأثير، از شرايط آن ميباشد. اما با اين همه، در سرزمين عرفات راز و رمز امر به معروف و نهي از منكر به عدالت برميگردد؛ يعني انسان آمر است بايد قبلا مؤتمر باشد و بگويد: خدايا! آنچنان توفيقي بر من عنايت كن كه هرچه به ديگران به عنوان «امر به معروف» امر ميكنم، ابتدا خود بدان عمل كرده باشم و از آنچه ديگران را نه يميكنم، قبلا خود از آن منزجر شده باشم.
آري در اسرار حج، عدالت شرط امر به معروف و نهي از منكر شمرده شده است.
5. منطقه وسيعي است در عرفات كه با علامتهاي خاصي به عنوان «نَمِرات» مشخص شده است. حضرت سجاد(ع) فرمود: روز نهم كه وارد سرزمين عرفات شدي و به اين منطقه وسيع رسيدي، سرّش آن است كه آگاه باشي اين سرزمين، سرزمين شهادت، معرفت و عرفان است و ميداند كه چه كساني بر روي آن گام مينهند و با چه انگيزهاي آمدهاند و با چه انگيزهاي برميگردند! گذشته از آنكه خدا و فرشتگان هم شاهدند. خداوند تعالي اين منطقه و اين سرزمين را شاهد اعمال شما قرار داد؛ به طوري كه خوب ميداند شما چه ميكنيد. زمينهايي كه زير پاي زايران بيت خداوندي است، كاملا مشخص است كه زاير، حاجي و معتمر به چه نيت آمده و با چه نيت بازميگردد.