زواياي پنهان پرونده جسدي با لباس بيمارستاني
زن ۴۲ساله اي که در پرونده کشف جسد يک زن با لباس و ملحفه بيمارستاني در مشهد دستگير شده است زواياي پنهان اين پرونده را افشا کرد.
به گزارش خراسان، عصر روز جمعه بيست و هشتم مهرماه گذشته، قاضي ويژه قتل عمد در جريان کشف جسد يک زن در بيابان هاي منطقه دهنه زو قرار گرفت و براي بررسي موضوع به محل کشف جسد واقع در ۱۰کيلومتري پاسگاه انتظامي هلالي عزيمت کرد.تحقيقات مقام قضايي بيانگر آن بود که جسد توسط فرد يا افرادي به اين منطقه منتقل شده و افراد ناشناس با ريختن مقداري خاک روي جسد قصد پنهان کردن آن را داشته اند. اين درحالي بود که جسد دور ملحفه اي با نشان دانشگاه علوم پزشکي مشهد پيچيده شده بود و لباس بيمارستاني نيز بر تن داشت. به دستور قاضي علي موحدي راد، جسد اين زن براي تعيين علت مرگ به پزشکي قانوني انتقال يافت که شکستگي هايي نيز روي جسم بي جان اين زن ديده مي شد. در همين حال کارآگاهان پليس آگاهي با صدور دستورات ويژه اي از سوي مقام قضايي و استفاده از تنها سرنخ موجود (نشان دانشگاه علوم پزشکي مشهد) تحقيقات غيرمحسوس خود را از بيمارستان هاي دولتي آغاز کردند. تا اين که مشخص شد بيماري با مشخصات جسد مذکور چند روز قبل از بيمارستان شهيد هاشمي نژاد مشهد ترخيص شده است. ادامه تحقيقات کارآگاهان که با نظارت مستقيم قاضي موحدي راد انجام مي شد، آنان را به منزلي در منطقه دروي کشاند که کارکنان بيمارستان، بيمار مذکور را به آن مکان منتقل کرده بودند. اين گزارش حاکي است، با پي گيري سرنخ هاي موجود، زن ۴۲ساله اي به نام «ل» که در اين منزل مسکوني زندگي مي کرد توسط کارآگاهان دستگير و از وي بازجويي شد. ادامه تحقيقات قضايي درباره اين پرونده درحالي ادامه يافت که متهم دستگير شده به دليل اعتياد شديد به موادمخدر صنعتي قادر به بازجويي نبود و تنها گفت: جسد را من به اتفاق همسايه ام دفن کردم. بنابر اين، قاضي ويژه قتل عمد وي را روانه زندان کرد تا اين که وي روز سه شنبه گذشته دوباره به شعبه ۸۰۵ مجتمع قضايي شهيد قدوسي مشهد منتقل شد و در جلسه بازپرسي به تشريح چگونگي ماجرا پرداخت.
اين زن در اظهاراتي تکان دهنده گفت: از سال ها قبل با متوفي آشنا بودم و چون کسي را نداشت و با گدايي روزگار مي گذراند در منزل من زندگي مي کرد اما حدود ۳ماه قبل صبح زود از خانه بيرون رفت و ديگر نيامد من هم از او خبري نداشتم تا اين که چند وقت قبل، کارکنان بيمارستان با خودروي بيمارستان درحالي که او را روي برانکار گذاشته بودند به منزل آوردند. او وضعيت وخيمي داشت، استخوان سينه اش بيرون زده بود، لخته هاي خون روي سرش خشک شده بود و تمام موهايش پر از شپش بود. من به ماموران بيمارستان گفتم براي چه او را اينجا آورده ايد؟ آن ها گفتند او خودش رضايت داده تا از بيمارستان مرخص شود و آدرس اين جا را هم داده است. من به آن ها گفتم من خودم معتادم، شوهرم هم در زندان است مخارج خودم را نمي توانم تامين کنم با اين وضع چگونه مي توانم از او آن هم با اين وضعيت نگهداري کنم؟ ولي کارکنان بيمارستان در جوابم گفتند اگر قبول نکني ما او را همين جا رها مي کنيم.اين درحالي بود که زن مصدوم هم به من التماس مي کرد پس از آن کارکنان بيمارستان او را در منزلم گذاشتند و رفتند و ما چند نفري او را با پتو به طبقه بالا برديم او هذيان مي گفت پاهايش را آتل بسته بودند، چند جاي بدنش شکستگي داشت، زخم هاي بستر هم آزارش مي داد مانده بودم چکار کنم چيزي نمي توانست بخورد فرزندانم هم ناراحت بودند مي گفتند اگر بميرد تو چکار مي کني؟ ولي ديگر چاره اي نداشتم.بدنش را شست و شو دادم و به خاطر شپش ها، موهاي سرش را هم تراشيدم ولي او چند روز بعد فوت کرد. من ترسيده بودم نمي دانستم چکار کنم. ابتدا به قبرستان يک روستا رفتم اما آن ها گفتند بايد جواز دفن داشته باشي! چون معتاد بودم مي ترسيدم به پليس هم زنگ بزنم به همين خاطر ماجرا را براي همسايه ام توضيح دادم و او هم کمک کرد تا جسد را با خودرو به منطقه دهنه زو ببريم و او را آن جا دفن کنيم.
متهم اين پرونده در گفت و گو با خبرنگار خراسان نيز گفت: شوهرم از ۱۶ماه قبل به اتهام خريد و فروش موادمخدر دستگير و زنداني شده است و الان هم حکم اعدام برايش صادر کرده اند. من خودم هم از ۲۰سال قبل معتاد هستم و نمي توانم مخارج زندگي ام را تامين کنم. وي درباره متوفي نيز گفت: او در خيابان گدايي مي کرد دختر ۱۰ساله اي دارد که نتوانست براي او شناسنامه بگيرد الان هم دخترش را بهزيستي نگهداري مي کند.او سوابق کيفري زيادي داشت و حدود ۵ماه قبل از زندان آزاد شده بود. آخرين بار به اتهام سرقت ۶ماه در زندان بود و بارها به جرم ولگردي دستگير شده بود. من دلم به حالش سوخت وقتي او را آوردند نمي توانست راه برود اصلاً نمي توانستيم به خاطر شکستگي هايش تکانش بدهيم. فقط مي توانستم به او آبميوه بدهم. الان هم وجدانم خيلي ناراحت است کاش نمي ترسيدم و مي توانستم او را جاي خوبي دفن کنم. هر شب کابوس مي بينم و ديگر از اين وضعيت خسته شده ام.
گزارش خراسان حاکي است: در پي اعترافات اين زن، قاضي علي موحدي راد (قاضي ويژه قتل عمد) دستور تحقيق از کارکنان بيمارستان شهيد هاشمي نژاد را نيز صادر کرد تا زواياي پنهان ديگر اين پرونده روشن شود.
واکنش عجولانه رئيس بيمارستان شهيد هاشمي نژاد
در خور اشاره است، خبر کشف جسد با لباس و ملحفه بيمارستاني در ۳۰ مهرماه در همين صفحه درج شد. پيرو آن رئيس بيمارستان شهيد هاشمي نژاد در واکنشي تند در گفت وگو با سايت دانشگاه، روزنامه خراسان را به ماجراجويي و انتشار خبر شبهه دار متهم کرد و عبارت هايي را به کار برد که پرداخت به آن ها را در شأن دانشگاه نمي بينم. اما اين در حاليست که در خبر مذکور روزنامه خراسان بدون هر گونه داوري و بر اساس رسالت حرفه اي خود به دقت اصل واقعه را توضيح داده است و بدون هر گونه بحثي تنها به اين مطلب اشاره کرده است که جسد کشف شده لباس بيمارستاني به تن داشته است. که بر اساس آن چه در خبر فوق آمده است و به اظهارات صريح متهم در محضر دادگاه ترديدي بر بر تن داشتن لباس بيمارستاني اين جسد باقي نمي ماند.