تکان دهنده ترین سکانس «من مادر هستم»
گفتگوی اخیر فریدون جیرانی که در آن از بازی بداهه فرهاد اصلانی در یکی از سکانسهای پایانی «من مادر هستم» سخن گفته بود سبب ساز آن شده است که بسیاری از مخاطبان نسبت به بازی این بازیگر توانمند کنجکاو شوند. شاید برای پاسخگویی به این حس کنجکاوی بوده که نازنین شادپی در خبرگزاری «آریا» به سراغ اصلانی رفته و از چند و چون این بازی بداهه از وی بپرسد.
متن کامل گفته های اصلانی را در ادامه می خوانید:
فریدون جیرانی گفته است که سکانس پایانی فیلم کاملا بداهه بوده و در
سناریو وجود نداشته، اما یکی از بهترین سکانس ها و بازی های شما در فیلم
بوده است. در این مورد کمی صحبت می کنید؟
دوست ندارم در مورد جزئیات تکنیکی فیلم صحبت کنم که هر کسی بر اساس تفکر
خود، مرا نقد کند. وقتی در مورد جزئیات تکنیکی فیلم صحبت شود، هر فردی به
خود این اجازه را می دهد تا فیلم، سکانس و بازیگران را نقد کند و این که آن
نقد چقدر حرفه ای و عمل آورده شده است، به تفکر افراد بستگی دارد. افراد
هم تفکرات متفاوتی دارند.
آن سکانس یکی از متاثر کننده ترین صحنه های فیلم بوده است، به خصوص بازی
شما؛ می خواهم بدانم پشت این بازی، تفکر چند روزه یا حتی چند ساعته وجود
داشته و یا کاملا بداهه بوده است؟
ببینید وقتی یک بازیگر وارد فیلمی می شود، در آن فیلم فقط بازی نمی کند
بلکه با آن زندگی می کند. یک بازیگر با ورود خود به حیطه درونی فیلم و
داستان فیلم، زندگی جدیدی را بر اساس نقش نوشته شده اش شروع می کند. در
واقع با خواندن نقش و پذیرفتن ایفای آن، در قالب آن نقش فرو می رود تا فرد
جدیدی را به تصویر بکشد.
پس سکانس پایانی کاملا بداهه بوده و در مورد نوع بازی خود فکر نکرده بودید؟
کاملا بداهه بوده. کاراکتر فیلمنامه می طلبید که من به دیوار تکیه بدهم و
سر بخورم و گریه کنم. شخصیتی که به عنوان پدر داستان فیلم، شکست خورده و
نتوانسته به عنوان یک وکیل از موکل خود که دخترش است، دفاع کند. من در فیلم
هایم فقط بازی نمی کنم، بلکه در نقش خود فرو می روم و با آن زندگی می کنم و
این باعث می شود شخصیت داستانی من برای مخاطب باور پذیرتر شود. و همین امر
سبب می شود تا گاهی اوقات بداهه هایی هم به وجود بیاید. در واقع یعنی اگر
فیلمی به صحنه ای بداهه نیاز داشته باشد، آن صحنه کاملا طبیعی جلوه کند.
درست مثل سکانس پایانی فیلم«من مادر هستم» که بداهه بود.