روایت سوم از انقلاب
اگر انقلاب شد،به دلايل اجتماعي ،اقتصادي و سياسي و از همه مهمتر روح حاكم بر جامعه و تاثيري كه حداقل سلطنت در طول تاريخ 200 سال اخیر بر زندگي مردم گذاشته است، توجه كنند.
مصطفي شوقي
مستند ساز و روزنامه نگار
بعد از ظهر دوشنبه كه هنوز خبر تعطيلي مدارس سه شنبه در ميان تاييد ها و تكذيب هاي آموزش و پرورش و استانداري گرفتار شده بود ، به دعوت مسئولان دبيرستان فرهنگ براي نمايش و بعد گفت و گو با دانش آموزان در مورد مستندهاي تاريخي و روايت هايي از تاريخ انقلاب اسلامي رفتم.
دبيرستان فرهنگ همانطور كه معلوم است از بهترين دبيرستان هاي علوم انساني در ايران است و اكثريت دانش آموزان آن طيفي را تشكيل داده اند كه از آنها با عنوان بچه هاي انقلاب نام برده مي شود. با اين توضيح فيلم مستند طيب به تهیه کنندگی دوست خوبم مهدي مطهر را با دانش آموزان ديديم؛ مستند طيب درباره زندگي و زمانه و مرگ طيب حاج رضايي لوطي بزرگ تهران كه در 28 مرداد 1332 تاج بخش لقب گرفت اما در 15 خرداد 1342 روبروي حكومت ايستاد و براي زندگي كردن چانه نزد.
روايت پر افت و خيز زندگي اين مرد گويي داستان تاريخ معاصر ايران با تمام شاخصه هايش است. پس از پايان فيلم با بچه هاي فرهنگ در مورد فيلم و روايت هاي تاريخ معاصر و انقلاب اسلامي حرف زديم.
بيشتر بچه ها مستند انقلاب 57 شبكه من و تو را ديده بودند و در مقايسه با مستند هاي تاريخي كه از تلويزيون پخش مي شود صحبت مي كردند.
نكته مهم كه مورد پرسش قرار مي گرفت اينكه روايت صحيح تاريخ انقلاب اسلامي ايران چيست؟
ما با دوگانه اي از روايت روبرو هستيم كه از يك سو از بيرون مرزها با پمپاز بسيار سعي مي كند،آنچه كه در اين 40 ساله بوده را مخدوش كند و در مقابل روايتي داخلي كه گاه با انحصار بيش از اندازه راه را بر هر گونه روايت ديگر مي بندد. از هم بدتر ، در نزد مخاطبانش هر دو روايت يعني روايت من و تويي و روايت انحصاري به دام مقايسه امروز و ديروز افتاده اند.
حقيقت انقلاب اسلامي بيش از آنكه در نزد روايان تاريخ باشد، در نزد مردم ايران است. آنها بيش از هر كسي مي دانند كه چه كرده اند و چه درخواستهايي باعث شد كه رژيم شاهنشاهي سقوط كند.
روايت من و تويي مي خواهد بگويد كه مردم نمي دانسته اند چه مي كنند؟!
اين توهين به مردم البته در قالب بسته بندي زيبا و حرفه اي با ارائه تصاويري جالب توجه در معرض ديد مخاطب قرار مي گيرد اما در تحليل وقايع وا مي ماند. در مقايسه اما روايت رايج با چهره هاي تكراري ، حرفهاي شعاري ، مرزبندي هاي جناحي در دام تكرار و تكرار مخاطب را دلزده كرده است و حتي متاسفانه اگر حرف راستي هم بزند به قدري بد بسته بندي شده ،خريداري ندارد.
در اين ميانه آن چيزي كه به بچه هاي فرهنگ گفتم اين نكته كه سعي كنند هر واقعه اي را در زمان خودش و با اقتضائاتي كه دارد بررسي كنند. اگر انقلاب شد،به دلايل اجتماعي ،اقتصادي و سياسي و از همه مهمتر روح حاكم بر جامعه و تاثيري كه حداقل سلطنت در طول تاريخ 200 سال اخیر بر زندگي مردم گذاشته است، توجه كنند.
مسائل را تك قطبي و به صورت مجرد تحليل نكنند. همه طرفهاي ماجرا را ببيند و حرفهاي آن بشنوند.
شايد بسياري ندانند كه از منتقدترين افراد به شيوه سلطنت پهلوي دوم ،به دلايل بسيار همان كارگزاران پهلوي هستند. با مروري به خاطرات بيشمار اين افراد البته بعد از پیروزی انقلاب و در زمانی که دیگر روی کار نبوده اند ، مي توان اين مساله را دريابيد.
پس به آنها گفتم شنيدن حرفها و بررسي و حتي شك به آن و در نهايت راست آزمايي اين روايت ها چيزي از عظمت انقلاب اسلامي كم نخواهد كرد. در چهل سالگي انقلاب اسلامي و با عبور از بحران هاي بسيار،حالا اما استفاده از شيوه هاي روايي ابتدای انقلاب براي مخاطب جوان و اتفاقا بسيار جستجوگر امروز، نه تنها كمكي به بازسازي روايت انقلاب نخواهد كرد كه شايد تبديل به ضد روايت هم شود.
در پايان گفت و گو با بچه هاي دبيرستان فرهنگ خبر دادند كه بالاخره كميته اضطراري آلودگي هوا ،مدارس تهران را تعطيل كرده است، موجي از شادي و خوشحالي جمع را در برگرفت؛ نسل امروز همين قدر خوشحال و احساساتي است پس همين قدر پردغدغه كه براي سلامتي جسمي كميته تشكيل مي دهيم بايد بدون قاب بندي ذهني براي فراهم كردن بروز زمينه هاي فكري آنها هم كوشش كنيم.