شوخیهای رکیک جنسی و جای خالی شورای نظارت!
نمایش "ازدواج در قهوهخانه" به کارگردانی بهزاد محمدی که این روزها در سالن آمفیتئاتر پردیس سینمایی قلهک اجرا میشود، اثری مملو از شوخیهای رکیک جنسی است که اجرای این اثر یک سؤال اساسی را در ذهن متبادر میکند؛ کدام نهاد و وزارتخانهای به این اثر مبتذل مجوز اجرا داده است؟
به گزارش خبرنگار مهر، سالها است که گروههای تئاتر حرفهای و هنرمندانی که انرژی و زمان خود را صرف روشن نگه داشتن چراغ تئاتر کردهاند، بارها و بارها با مسائل مختلفی که از سوی شورای نظارت و ارزشیابی ادارهکل هنرهای نمایشی ایجاد شده مواجه شدهاند. بارها و بارها هنرمندانی که کارنامه کاریشان قابل قبول است و آثار قابل توجهی را در عرصه تئاتر تولید و اجرا کردهاند از برخی برخوردهای شورای نظارت و ارزشیابی در امان نبودهاند.
بارها و بارها شاهد بودهایم که تئاترهای پر مخاطب که از کیفیت قابل توجهی نیز برخوردار بودند هیچگاه نتوانستند بیش از 30 تا 40 اجرا و در نهایت 60 اجرا در سالنهای تئاتری داشته باشند و یکی از دلایل این امر نیز نبود سالنهای کافی تئاتر و تعداد بالای گروههای متقاضی اجرا ذکر شد.
بارها و بارها گروههای جوان و دانشجویی تئاتر که آثاری را جسورانه و با خلاقیت تولید کردند با اصلاحیههایی از سوی شورای نظارت و ارزشیابی ادارهکل هنرهای نمایشی مواجه شدند. در کنار تئاتر حرفهای و تئاتر دانشجویی، تئاتر آزاد نیز از دیگر بخشهای تئاتر است که طی سالهای گذشته فعالیتهای مستمری داشته است.
اما جای تعجب است که در چنین شرایطی که شورای نظارت و ارزشیابی با جدیت تمام پیگیر تولید و اجرای آثار نمایشی است چگونه در سالنی در شهر تهران و در مقابل چشم مخاطبان که بخش اعظمی از آنها را خانوادهها تشکیل دادهاند، اثری در حال اجرا است که جز شوخیهای رکیک جنسی در کلام و اجرا چیزی ندارد.
نمایش “ازدواج در قهوهخانه” به کارگردانی بهزاد محمدی که این روزها اجرا میشود و با جرأت میتوان از استفاده از نام تئاتر برای آن خودداری کرد، اثری است که پایه اصلی اجرای فیالبداهه آن بر شوخیها رکیک جنسی است.
شوخیهای رکیکی که افرادی که با نام بازیگر در آن حضور دارند علاوه بر بیان کلمات رکیک و ادبیات ناپسند از حرکات فیزیکی نامناسب نیز برای پر رنگتر شدن این شوخیهای جنسی استفاده میکنند و در مقابل خانوادهها و مخاطبانی که گمان میکنند به تماشای اثری نمایشی نشستهاند، با آب و تاب انجام میدهند.
“ازدواج در قهوهخانه” که تنها تلاش تولید کنندگانش این بوده که داستانی یک خطی از دلباختکی دختری به مردی با نام سالار دارد و در این بین فردی دلقکگون با نام همت برای رسیدن به این دختر در قهوهخانه حضور دارد و این امر بهانهای است برای شکل گرفتن شوخیها و ادبیات مستهجن و ناپسند.
شوخیهایی که با آغاز کار و حضور همت در قهوهخانه درباره فرد دیگری در این اثر با نام “خاله کتی” آغاز میشود. نکته عجیب این است که مردان و زنانی که در این اثر نامطلوب حضور دارند کل روند کار را بر روی شوخیهای جنسی و ادبیات و حرکاتی ناپسند گذاشتهاند و در هر چه پر رنگتر کردن این اعمال زشت ابایی ندارند.
بخش دیگر “ازدواج در قهوهخانه” به مانند یک شوی ویدئویی است. در این بخش سالار و همت که یکی لاتی مورد علاقه دخترک جوان ساکن در قهوهخانه و دیگری مردی به ظاهر ساده به همراه مرد دیگری که انسانی دو جنسی است به اجرای کنسرت موسیقی و اجرای آهنگهای مختلف میپردازند و در این اجراها هم از شوخیهای جنسی کاسته نمیشود.
حتی افراد حاضر در این اثر کار را به جایی میرسانند که مداحی مداحان اهل بیت را نیز به سخره میگیرند و بدون هیچ ابایی رفتارهای شینع خود را با رنگ و لعاب بیشتری انجام میدهند. نکته قابل توجه و عجیب این است که در انتهای این اثر هجو، بهزاد محمدی که به قول خود کارگردان و بازیگر این اثر است رو به حاضران شروع به نصیحت جمع کرده و به آنها درباره فواید خنده میگوید و تأکید میکند: زندگی ریاضیات نیست که به آن فکر کنید. زندگی یک اثر هنری است.
عجیب است فردی که از رکیکترین شوخیهای جنسی و ادبیات مستهجن برای خنداندن حاضران در سالن بهره میبرد چگونه خود را در جایگاهی میبیند که بتواند جمعی را به درستی نصیحت کند؟ نکته این است که گویا گروه خود نیز میداند عملکردش غیر اخلاقی است زیرا در زمان اجرای این اثر هجو، جوانانی به عنوان مراقب مدام به ردیفهای مخاطبان سرک میکشیدند که مبادا فردی صدا یا تصویری از این اثر را ضبط کند.
اما عجیبترین نکته این است که چگونه شورای نظارت و ارزشیابی ادارهکل هنرهای نمایشی و انجمن نمایشگران آزاد مجوز اجرای چنین اثری را صادر کردهاند؟ اثری که قرار نیست یک یا دو هفته یا یک ماه اجرا شود، بلکه قرار است ماهها و ماهها در تهران و به گفته مسئول گروه در شهرستانها اجرا داشته باشند.
عجیب است وقتی که گروههای تئاتر حرفهای که در بزرگترین رویداد تئاتری ایران اثر قابل قبولی را به صحنه میبرند اما برای اجرای عمومی نمیتوانند مجوز دریافت کنند، چگونه مجوز اجرا به چنین کار سخیفی صادر میشود؟ آیا اجرای “ازدواج در قهوهخانه” با بلیت 12 و 15 هزار تومان و دو نوبت اجرا در روزهای پایانی هفته فرهنگسازی مناسبی برای مخاطبان و علاقهمندان به هنر دارد؟
این وضعیت باید مشخص شود که کدام نهاد یا سازمانی به چنین اثری مجوز اجرا داده است. نکته جالب این است که بهزاد محمدی در گفتگویی با یکی از رسانههای رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای همکاری و صدور مجوز اجرای اثر خود تقدیر و تشکر کرده بود.