نامه یک پیکان قبل از اره شدن
این متن نامهای از یک پیکان است و ذکر خدماتش و این که ما چرا او را قدر نشناختیم.
به گزارش عصرخبر، عصر ایران در ادامه نوشت: سالهای سال، کینه توزان و بدخواهان بسیاری، با لجن پراکنیهای خودشان، ما را بدنام کردند. سالهای سال و با استفاده از تریبونی که در دست داشتند خدمات چندین و چندساله ما را زیر سؤال برده و تمام مشکلات آلودگی هوا را به گردن ما انداختند.
این همه به آنها سواری دادیم؛ این هم از آخر و عاقبتش؛ آنها را شمال بردیم، آنها را جنوب بردیم، شرق بردیم، غرب بردیم؛ آخرش هم به جای تشکر و قدردانی تنها یکی از ما را به موزه بردند و باقی ما را یکی یکی اره کردند.
روزگاری داشتن ما، آرزوی هر خانوادهای بود. اما چه شده است که امروز اینقدر بیمهر و عطوفت شدهاید؟! ما که با هر ساز شما حرکات موزون و غیرموزون انجام دادیم؛ در صندلی جلو به جای یک نفر، دو نفر سوار میکردید یک «آخ» نگفتیم؛ صبح تا شب از ما کار کشیدید تحمل کردیم و همیشه هم سرپا بودیم و هیچ وقت هم «سه» کار نکردیم. به ما به جای بنزین، سی ان جی دادید، اما باز هم خودمان را با شرایط وقف دادیم!
حتی یکبار هم از شما چیزی نخواستیم؛ نه رینگ اسپورتی از شما خواستیم و نه حتی دزدگیر؛ حتی روکش صندلی و از این عروسکهای سگی که وقتی خودرو حرکت میکند گردنش جلو و عقب میرود هم نخواستیم! بوق خفن هم نخواستیم! سیستم خفن صوتی هم نخواستیم… هر چند که دلمان برخی از آنها را میخواست! ناز نمیکردیم! قیمتمان بالا و پایین نمیرفت. مرام داشتیم. تا جان داشتیم کار میکردیم. توی گرما و سرما اینطرف و آنطرف میرفتیم. رفیق نیمه راه نبودیم!
… این حرفها خیلی وقت بود که مثل بغض در گلویم مانده بود مخصوصاً دیدن دوستانم که تنها به اتهام آلوده کردن هوا و فرسوده بودن اره میشوند.
چند روز قبل، خبری را دیدم. خوشحالم که بالاخره حقیقت در حال روشن شدن است. آری! در خبرها بود که: «یک چهارم آلودگی هوای تهران از فرودگاه مهرآباد است.»؛ البته با رویی که از شما سراغ داریم حتما میگویید چند پیکان در فرودگاه مهرآباد هستند و به دلیل تردد آنهاست که هوای فرودگاه آلوده است.
… خب دیگر! همین الان مطلع شدم صاحبم در قبال دریافت یکی دو میلیون میخواهد من را بدهند اره کنند. معرفتتان ما را کشته؛ لیاقتتان همان خودروی ۲۰میلیون تومانی است که سوارش شوید و بعد در جادهها به جای مقصد شما را به آن دنیا بفرستد!