ماجرای صحنه سازی ۲ دختر برای فرار از منزل
دختر ۱۴ ساله براي فرار از منزل، اقدام به صحنه سازي جنايت کرد.
به گزارش خراسان، ظهر بيست و چهارم بهمن ماه گذشته، اعضاي يک خانواده در خيابان شهيد چراغچي مشهد با پليس تماس گرفتند و از ربوده شدن ۲ دختر ۱۴ و ۵ ساله خود به نام هاي شيما و هاجر خبر دادند. در پي دريافت اين خبر بلافاصله گروهي از کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي به منزل مذکور رفتند و به تحقيق در اين باره پرداختند. مقدار زيادي خون مقابل در ورودي ريخته بود و لوازم منزل در طبقه دوم اين ساختمان نيز در يک وضعيت به هم ريختگي قرار داشت. خانواده دختران مفقود شده مدعي شدند که مقدار زيادي طلا نيز سرقت شده است. اين در حالي بود که بررسي ها نشان مي داد ۲ کودک ۲ و ۳ ساله نيز توسط فرد يا افراد ناشناس به پشت بام هدايت شده اند و در ورودي پشت بام به روي آنان بسته شده است.
يکي از بستگان نزديک اين خانواده که در منزل همجوار آنان زندگي مي کرد در روز وقوع حادثه به خبرنگار خراسان گفت: ظهر وقتي بچه ها از مدرسه بازگشتند صداي فرياد و گريه از پشت بام شنيدم وقتي به در منزل فاميلمان رفتم ديدم در قفل است، با يک تکه سنگ شيشه در حياط آنان را شکستم که ناگهان با خون هاي ريخته شده مواجه شدم هراسان خودم را از پله ها به پشت بام رساندم و قفل را باز کردم، ديدم ۲ پسر ۲ و ۳ ساله در پشت بام گريه مي کنند اما از شيما و هاجر خبري نبود به همين خاطر هم با پدرشان تماس گرفتيم و بعد هم ماجرا را به پليس اطلاع داديم.
اين گزارش حاکي است: با توجه به اهميت ماجرا و حساسيت رئيس پليس آگاهي خراسان رضوي درباره پرونده هاي کودک ربايي، بلافاصله جلسه اي با کارآگاهان زبده پليس آگاهي برگزار شد و پس از جمع بندي نظرات کارآگاهان اين احتمال قوت گرفت که ماجراي مذکور جنايي نيست. در عين حال سرهنگ کارآگاه حسين بيدمشکي دستور داد تا گروه ورزيده اي از کارآگاهان عمليات ويژه پليس آگاهي با فرماندهي سرهنگ احمد غفاري فر (رئيس اداره عمليات ويژه) پي گيري جدي اين پرونده را در دستور کار قرار دهند.
از سوي ديگر نيز روزنامه به دليل حفظ جان کودکان نمي توانست درباره اين ماجرا مطالبي را درج کند به همين خاطر تنها به درج خبر کوتاهي با عنوان احتمال يک آدم ربايي ديگر بسنده کرد تا خللي در تحقيقات پليس و مقام قضايي به وجود نيايد.
بنابراين گزارش، کارآگاهان در ادامه تحقيقات خود و در حالي که رئيس پليس آگاهي خراسان رضوي نظارت مستقيمي روي اين پرونده داشت، مقداري از خون هاي ريخته شده، مقابل در ورودي منزل را به آزمايشگاه فرستادند اما نتيجه آزمايش اين پرونده را وارد مرحله جديدي کرد. آزمايش ها نشان مي داد خون هاي مذکور، خون انسان است اما باز هم کارآگاهان قبول نمي کردند که جنايتي رخ داده باشد چرا که خون هاي مذکور فقط در يک نقطه خاص ريخته شده بود و در ديگر قسمت هاي اين منزل و يا کوچه محل وقوع حادثه هيچ اثري از خون نبود. ماجراي اين پرونده، خواب را از چشمان گروه ويژه پي گيري کننده اين پرونده ربوده بود. در همين حال اين پرونده با دستورات مقامات قضايي به شعبه ۸۰۵ مجتمع قضايي شهيد قدوسي سپرده شد و تحقيقات با راهنمايي هاي قاضي موحدي راد همچنان ادامه يافت تا اين که به درخواست خانواده دختران گم شده، عکس اين دختران در روزنامه به چاپ رسيد و از شهروندان براي يافتن آنان تقاضاي کمک شد.
از سوي ديگر نيز کارآگاهان ويژه عملياتي پليس آگاهي، در قالب چند گروه، به دنبال يافتن سرنخي از دختران گم شده، شب ها را نيز در بيابان ها و زمين هاي کشاورزي اطراف مشهد به گشت زني مي پرداختند اگرچه هرچه تحقيقات بيشتري انجام مي شد احتمال وقوع جنايت کمتر مي شد ولي حساسيت پليس موجب شده بود تا کارآگاهان همچنان اين پرونده را به دليل احساس امنيت شهروندان با جديت خاصي پي گيري کنند.
بنابراين گزارش، پس از درج عکس دختران در روزنامه خراسان برقراري يک تماس تلفني از سوي شهروندان، خيال پليس را تااندکي راحت کرد: «اين دختران را در يک رستوران ديده بودم» بيان اين جمله ازسوي يکي از شهروندان، پليس را به سرنخ هاي جديدي از اين پرونده رساند که پس از گذشت حدود ۲۶ روز از زمان وقوع حادثه، تلاش کارآگاهان به بار نشست.
کارآگاهان اداره عمليات ويژه با پي گيري سرنخ هاي به دست آمده و با استفاده از شيوه هاي تخصصي و فني، به اطلاعاتي دست يافتند که نشان مي داد دختران گم شده، در يکي از باغ ويلاهاي منطقه فردوسي حضور دارند. کارآگاهان بلافاصله به منطقه مذکور مراجعه کردند و با انجام تحقيقات غيرمحسوس دريافتند که مالک باغ از وجود دختران اطلاعي ندارد و دختران مذکور با نظر سرايدار باغ از چند شب قبل در اين محل پنهان شده اند.
به دستور سرهنگ بيدمشکي و کسب مجوزهاي قضايي، کارآگاهان ۲ دختر ۱۴ و ۵ ساله را پيدا کردند و تحويل خانواده شان دادند. دختر ۱۴ ساله درباره چگونگي فرار خود از منزل گفت: پدرم مرا کتک مي زد من از پدر و مادرم ناراحت بودم و به همين دليل نقشه فرارم را طوري کشيدم که آن ها فکر کنند ما را کشته اند.
اين دختر نوجوان که داراي کمي لکنت زبان نيز مي باشد درباره خون هاي ريخته شده مقابل منزل نيز گفت: خودزني کردم! به خاطر اين که خون از پاهايم روي زمين بريزد و آنان ماجراي کشته شدن ما را باور کنند. ۲ کودک خردسال را نيز خودم به پشت بام بردم و در را روي آن ها بستم. سپس با ريختن لوازم منزل، طلاها را برداشتم و به همراه خواهر کوچکم فرار کرديم.
بدين ترتيب پس از آن که ۲۶ روز پليس آگاهي خراسان رضوي درگير ماجراي اين پرونده بود، صورت جلسه اي تنظيم شد تا مراحل قانوني اين پرونده طي شود.