روایت استفان والت از دلیل اصلی ایجاد بحران اوکراین
ایرنا نوشت: یک نظریهپرداز مشهور روابط بینالملل در یادداشتی اذعان کرده که آنچه منجر به وقوع بحران در اوکراین شده، نظریات اشتباه لیبرالها در حوزه سیاست بینالملل است
«استفان والت»، نظریهپرداز مشهور روابط بینالملل و استاد دانشگاه هاروارد آمریکا در یادداشت مبسوطی که روز گذشته در نشریه «فارین پالیسی» منتشر کرده، نظریه لیبرالیسم در روابط بینالملل را عمامل اصلی شکلگیری بحران در اوکراین معرفی کرده است.
در این یادداشت که با عنوان «خیالات باطل لیبرالها منجر به بحران اوکراین شد» منتشر شده، والت که خود از معتقدین به نظریه واقعگرایی در روابط بینالملل محسوب میشود مینویسد: «تراژدی بزرگ قابل پیشگیری بود. اگر ایالات متحده و متحدان اروپایی آن تسلیم غرور، خوشخیالی و ایدهآلیسم لیبرال نمیشدند و بهجای آن به بینش اصلی واقعگرایی اعتماد میکردند بحران فعلی بهوجود نمیآمد. در واقع [اگر چنین میشد] روسیه هرگز شبهجزیره کریمه را نمیگرفت و اوکراین امروز امنتر بود. جهان در حال پرداخت هزینهای سنگین بهخاطر تکیه بر یک نظریه اشتباه سیاست جهانی است.»
والت با بیان اینکه شرایط در اوکراین بد است و در حال بدتر شدن، به تشریح دیدگاههای کلی واقعگرایان پرداخته و سپس در خصوص نگاه لیبرالها شرحی را ارائه کرده و مینویسد: پس از جنگ سرد، نخبگان غربی به این نتیجه رسیدند که واقعگرایی دیگر به کار نمیآید و ایدههای لیبرال باید سیاست خارجی را هدایت کنند.
این نظریهپرداز روابط بینالملل از ایده توسعه ناتو انتقاد کرده و تصریح کرده است که سیاست توسعه دموکراسی و تضمینهای امنیتی آمریکا در حیطه حوزه نفوذ سنتی روسیه نتیجه خوبی در بر نداشته است. وی مینویسد: «مخالفان توسعه ناتو، فورا هشدار دادند که روسیه لاجرم توسعه ناتو را تهدید تلقی خواهد کرد و ادامه آن روابط با روسیه را مسموم میکند.» وی در ادامه به برخی مقامات و کارشناسان آمریکایی اشاره کرده که چنین هشداری را صادر کردهاند.
استفان والت با اشاره به پیروز شدن نظر کسانی که معتقد به توسعه ناتو بودند، به نظرات آنها تاخته و مینویسد: «آنها اصرار داشتند که مقاصد ملایم ناتو روشن بوده و تشویق مسکو به نگران نبودن از نزدیک شدن ناتو به مرزهایش آسان است. این دیدگاه در نهایت خامی بود چون مساله کلیدی مقاصد ناتو نبود. آنچه در واقعیت مهم بود، این بود که رهبران روسیه این مقاصد را در حال یا آینده تهدیدآمیز میدانستند. حتی اگر رهبران روسیه قانع میشدند که ناتو مقاصد شومی ندارد، هرگز نمیتوانستند مطمین شوند که تا همیشه چنین خواهد بود.»
این استاد دانشگاه هاروارد در بخشی دیگر از یادداشت مفصل خود که اینجا خلاصهای از آن را میخوانید، به وقایع سال ۲۰۰۸ پرداخته است. وی با تاکید بر اینکه نامزدی گرجستان و اوکراین برای عضویت در ناتو در اجلاس سال ۲۰۰۸ بخارست اشتباه بوده مینویسد: «فینا هول اخیرا فاش کرد که جامعه اطلاعاتی آمریکا با این گام مخالف بود اما رئیسجمهوری وقت آمریکا، جورج بوش، این مخالفت را نادیده گرفت، به دلایلی که هرگز بهصورت کامل توضیح داده نشد. زمانبندی این حرکت نیز عجیب بود چرا که نه گرجستان و نه اوکراین به داشتن معیارهای لازم برای عضویت در ناتو نزدیک نبودند و سایر اعضای ناتو با عضویت آنها مخالف بودند. نتیجه مشوش بود، بریتانیا توافقی را میانجیگری کرد و ناتو اعلام کرد که دو کشور در نهایت عضو این ائتلاف خواهند شد اما زمان آن را مشخص نکرد.»
دور به بعدی تحولات به نوشته والت در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ فرارسید، زمانی که «ویکتور یانوکوویچ»، رئیسجمهوری وقت اوکراین پیشنهاد پرمنفعتتر روسیه را به توافق مذاکره شده با اتحادیه اروپا ترجیح داد. این امر به اعتراضاتی در اوکراین منجر شد که در نهایت برکناری یانوکویچ از قدرت را در پی داشت. مقامات آمریکایی آشکارا از اعتراضات حمایت کردند و در برگزیدن جانشین یانوکویچ فعالانه مشارکت کردند و با این کار به نگرانیهای روسیه در خصوص اینکه این یک انقلاب رنگی حمایتشده از سوی غرب است اعتبار دادند. مقامات اروپایی و آمریکایی هرگز از خود نپرسیدند که آیا ممکن است روسیه با نتیجه برآمده مخالف باشد یا برای خارج کردن آن از ریل چه اقدامی ممکن است انجام دهد؟
والت همچنین تصریح کرده است که تحریمهای بیشتر علیه روسیه باعث نخواهد شد که این کشور در برابر خواستههای طرف غربی تسلیم شود و تاکید میکند که ایالات متحده و متحدان آن باید اهمیت ژئوپلتیک اوکراین برای روسیه را بهرسمیت بشناسند چرا که «قدرتهای بزرگ هرگز نسبت به اینکه نیروهای ژئواستراتژیک چگونه در مرزهایشان آرایش مییابند، بیتفاوت نیستند