6 بار قصاص و اعدام برای عاملان تجاوز و قتل پسربچهها +مصاحبه
دو بار قصاص،یک بار اعدام در ملاءعام، تحمل حبس و شلاق حکم سنگین قاتلان شیطان صفتی است که پس از تعرض به دو پسربچه در شهرستان بهارستان آنها را به طرز هولناکی به قتل رساندهاند.
به گزارش «قانون»،پرونده این جنایت وحشیانه دی ماه سال گذشته با گزارش گم
شدن پسر بچهای به نام «امیرمهدی» تشکیل شد.
پدر امیرمهدی به پلیس گفت:«شبی
که امیر مهدی گم شد برای خرید لوازم کاردستی به همراه پسرم از خانه خارج
شدیم. اول مقوای امیرمهدی را خریدم اما چون خریدهای دیگری هم داشتم و هوا
سرد بود به امیرمهدی گفتم خودش به خانه برگردد. حدود نیم ساعت بعد به خانه
برگشتم که متوجه شدم پسرم هنوز برنگشته است. به تک تک مغازهها و خانهها و
حتی خانه دوستان پسرم هم رفتم اما هیچ کس از او خبر نداشت تا اینکه تصمیم
گرفتم ماجرای گم شدن او را به پلیس گزارش بدهم.» تحقیقات برای پیدا کردن
امیر مهدی آغاز شد.
در ابتدای تحقیقات همه به دنبال ردی از یک پسر بچه زنده
بودند اما با گزارش پیدا شدن جسدی در خرابهای پشت کارخانه بستنی سازی در
بهارستان روند رسیدگی به این پرونده شکل دیگری گرفت.
بررسیهای اولیه نشان
میداد که جسد متعلق به امیر مهدی 7 ساله است که به علت اصابت ضربههای جسم
سخت به سرش جان باخته است. هنوز یک هفته از مرگ امیرمهدی نگذشته بود که
خانواده پسر بچه هفت ساله دیگری به نام «امیر علی» به پلیس رباط کریم
مراجعه کردند و مدعی شدند پسرشان ساعتی قبل برای خرید از خانه خارج شده و
دیگر بازنگشته است.کشف جسد امیرمهدی و گم شدن امیر علی باعث شد تا پلیس
باوجود تکذیب اولیه در خصوص ارتباط داشتن گم شدن دو پسربچه نسبت به آن
واکنشی دیر هنگام نشان دهد.
سرهنگ ناصر اصلانی فرمانده انتظامیغرب استان
تهران در تشریح جزئیات دستگیری دو مظنون در این رابطه اعلام کرد:«در این
رابطه بیش از ۱۰۰ مظنون شناسایی و برای ارائه پارهای از توضیحات به اداره
پلیس منتقل شدند. بیش از ۱۹ مورد فرضیه در مورد چگونگی قتل کودک اول و
مفقودشدن کودک دوم از سوی پلیس مطرح شد که سرانجام شناسایی و کنترل افراد
بزهکار و سابقهدار برای شناسایی و دستگیری متهم یا متهمان اصلی در دستور
کار پلیس قرار گرفت.
از بین مظنونان دستگیر شده دو نفر به اسامی«مرتضی» و
«منصور» که دارای سوابق متعددي از جمله آزار و اذیت جنسی نیز بودند مورد
توجه پلیس قرار گرفتند،با بررسی علائم و آثار صحنه جرم و آزمایشات تخصصی
مرکز تشخیص هویت پلیس آگاهی ناجا، ماموران سرنخی علمیاز حضور این دو متهم
در صحنه جنایت به دست آوردند.»
تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا اینکه یک هفته پس از کشف جسد امیرمهدی
بوی تعفن یک جسد راهنمای کشف قتل کودک گم شده دوم یعنی “امیرعلی” شد. جسد
متلاشیشده او زیر پل ریل راهآهن در دالانی تنگ کشف شد.
این در حالی بود
که ماموران و اقوام این کودک بارها این محل را مورد جستوجو قرار داده
بودند اما موفق به کشف جسد نشده بودند.اصلانی،پس از کشف جسد دوم پرده از
راز این جنایات برداشت و گفت:«مرتضی و منصور دو متهم دستگیر شده در این
رابطه به قتل کودکان اعتراف کرده و گفتند که به بهانه شکلات و بیسکويیت
آنها را به قتلگاه میکشاندند. این افراد پس از ربودن کودکان و تجاوز به
آنها، آنان را به قتل میرساندند.»
پس از اعترافات مرتضی و منصور پرونده جنایت آنها پس از صدور و تایید قرار
مجرمیت برای رسیدگی به شعبه 113 دادگاه کیفری فرستاده شد.صبح دیروز به این
پرونده در یک جلسه غیر علنی به ریاست قاضی همتیار و 4 قاضی مستشار رسیدگی
شد.
هر دو متهم باوجود آنکه قبل از ورود به دادگاه در مصاحبه با «قانون»
ادعا کرده بودند که بیگناه هستند و دستی در این قتلها نداشتند، در جلسه
دادگاه به قتل «امیرعلی» و «امیرمهدی» با وارد کردن ضربات تخته سنگ به سر
پس از تعرض به آنها اعتراف کردند.شورای قضاوت پس از شنیدن اظهارات متهمان
برای صدور حکم وارد شور شدند و برای مرتضی و منصور حکم 2 بار قصاص،یک بار
اعدام در ملاءعام،حبس و شلاق را صادر کردند.
خودت را معرفی کن؟
اسمم منصور است،29 ساله و مجردم.
سابقه داری؟
برای سرقت و حمل مواد مخدر سابقه دارم.
چرا مرتکب قتل شدی؟
من قتلی انجام ندادم.مرتضی برای کم شدن مجازاتش من را شریک خودش کرد.
با پدر امیر علی اختلاف نداشتی؟
از پدر امیر علی 200 هزار تومان پول طلب داشتم اما او نمیخواست طلبش را بپردازد.
این طلب برای چه کاری بود؟
من در کارهای ساختمانی کار انجام میدادم برای پدر امیر علی هم کاری انجام
دادم اما او حاضر نبود پولی بابت این کار به من بدهد.مرتضی هم که از این
موضوع خبر داشت من را مجبور کرد تا با او همکاری کنم و امیرعلی را بدزدم.
تو قتل را انکار میکنی اما در اعترافاتت چیز دیگری گفته ای….
من تحت فشار بازجویی ها مجبور به اعتراف شدم.
کجا دستگیر شدی؟
در خانه ام در اسلامشهر بودم که دستگیر شدم.
رابطه ات با خانواده ات چطور است؟
رابطه خوبی با آنها دارم.
تا حالا مورد آزار و اذیت قرار گرفته ای؟
15- 16 ساله بودم که جایی کار میکردم.یک صاحبکار داشتم که هر هفته پنجشنبه ها به من تجاوز میکرد.
در این باره با کسی هم صحبت کردی؟
به پدرم گفته بودم اما پدرم میگفت او صاحبکارت است هیچ اشکالی ندارد.
رابطه ات با پدرت چطور بود؟ تو را اذیت نمیکرد؟
نه،من بیشتر آنها را اذیت میکردم.از خانه فرار میکردم و به خانه دوستانم
میرفتم آنها مجبور میشدند دنبال من بگردند تا من را پیدا کنند.
خودت را معرفی کن؟
مرتضی،31 ساله.
ازدواج کرده ای؟
نه، مجردم.
سابقه داری؟
بله،برای سرقت و حمل مواد مخدر سابقه کیفری دارم.
به چیزی اعتیاد داری؟
6 سال است که به شیشه اعتیاد دارم.
قبل از انجام قتل دستگیر شده بودی؟
به جرم سرقت طلاهای یک دختر بچه دستگیر شدم اما چند روز بعد آزاد شدم.
چه شد که به خاطر این قتل ها دستگیر شدی؟
آن روز یک لوله با خودم برده بودم تا مسجد را بشویم اما من را به عنوان
مظنون به سرقت دستگیر کردند.وقتی انگشت نگاری کردند و فهمیدند من قبلا به
خاطر آزار کودکان دستگیر شده ام به عنوان مظنون به قتل تحت بازجویی قرار
گرفتم.
یعنی در انجام این قتلها نقشی نداشتی؟ در اعترافاتت چیز دیگری گفته ای…
من کاری نکرده ام و تحت فشار بازجویی مجبور به اعتراف شدم.چون سابقه دزدی
طلای دختربچهها را داشتم برایم سابقه آزار و اذیت بچه ها درست شده بود به
همین خاطر من را مجبور کردند که اعتراف کنم قتلها را انجام داده ام.
اما مرتضی در گفته هایش چیز دیگری گفته است.
مرتضی خودش بچه ها را کشته اما حالا میخواهد کشتن آنها را گردن من بیندازد.
رابطه ات با خانواده ات چطور بود؟
رابطه ام خوب نبود.پدرم من را خیلی کتک میزد.
تا حالا مورد آزار و اذیت قرار گرفته ای؟
3-4 بار این اتفاق برایم افتاده است.
چه کسی به تو تجاوز کرده است؟
نمیدانم.دقیق خاطرم نیست.
حرف خاصی داری؟
من بچه ها را نکشته ام.کاش آنها زنده بودند و خودشان میگفتند که من قاتل نیستم و گناهی ندارم.