مشروبات الکی؛ واقعیت موجود یا توطئه موهوم؟
به سبب نابسامانی در مدیریت دو مقوله شادی و تفریح و به دلیل این که جوانان در فعالیت های اجتماعی و عمومی با مشکلاتی رو به رو هستند گرایش آنها به خلوت و پستو و طبعا مصرف کالاهای ممنوعه بیشتر می شود.
عصر ایران – خبر مسمومیت بیش
از 350 نفر از هم میهنان در شهرستان رفسنجان – به خاطر مصرف الکل ( ناشی از
متانول ) – و مرگ 7 نفر از آنان که با نابینا شدن 10 نفر همراه بوده است
از اخبار قابل تامل این روز هاست.هر چند که پیشتر نیز در نقاط مختلف کشور ،
حوادث مشابهی رخ داده ولی هیچ کدام به اندازه حادثه رفسنجان ، پرتلفات
نبوده است.
در
نخستین واکنش ها امام جمعه رفسنجان در صدد توضیح این نکته بر آمد که
مردمان آن سامان به تقوا و تدین شهره اند- که به واقع نیز چنین است – و با
همین استناد این اتفاق را “توطئه” دانسته یا احتمال داده اند که چه بسا
مسموم شدگان ، گمان می کرده اند نوشیدنی های نیروزا مصرف می کنند!
توضیحات رییس دانشگاه علوم پزشکی کرمان اما حکایت از آن دارد که مسمومان
و قربانیان عمدتا جوان بوده و زیر 27 سال سن داشته اند و علت مسمومیت
نیز همانا مصرف الکل است ؛ یکی از ساده ترین انواع الکل که از تخمیر چوب
و به صورت دست ساز فراهم و عرضه می شود و مصرف آن مخاطرات فراوان دارد.
به
گفته مقامات محلی جمعیت مبتلا شده در دو جشن عروسی و تولد، مشروبات تقلبی
و دست ساز مصرف کرده اند و بدین ترتیب تحلیل های اولیه دایر بر توطئه
انگاری و نوشیدنی نیروزا پنداری رنگ می بازد. چه ،اکنون روشن است که
موضوع در عین تاسف بار بودن ،ساده است. جوانانی در دو مراسم جداگانه ، شاد
خواری کرده اند تا ساعاتی به گمان خود بی خبر از دنیا و مافیها روزگار
بگذرانند غافل از این که متانول الکل مصرفی سر و کار آنان را به بیمارستان
و دیالیز و چه بسا نابینایی و حتی گورستان خواهد انداخت.
وجه اول
خبر البته همان جنبه انسانی ماجراست. اهل رسانه آموخته اند آن جا که جان
آدمیان در میان باشد خبر را اهمیت و اعتبار بیشتر قایل شوند فارغ از این که
علت مرگ چه بوده است. آموخته ایم که اگر آجری افتاد خبر نیست اما اگر به
انسانی اصابت کرد و جان او را ستاند به منزله خبر تلقی می شود. در عرف و
ادبیات ما نیز خبر ترین خبر مرگ است: آن را که خبر شد خبری باز نیامد!
بنابر
این کمترین انتظار از امام جمعه محترم رفسنجان این بود و هست که صورت
مساله را پاک نکنند و نگران داوری منفی افکار عمومی درباره سبک زندگی مردم
آن شهر نیز نباید باشند که وقوع این اتفاق از باور رایج درباره تعهدات
اخلاقی مردم آن سامان نمی کاهد چرا که مصرف این یا آن کالای آزاد یا
ممنوعه منحصر به یک منطقه خاص نیست و آمار مکشوفات نیروی انتظامی در زمینه
قاچاق مشروبات الکلی به خودی خود گواهی است بر گستره مصرف در پهنه ایران
و نشان می دهد منحصر به منطقه خاصی نیست.
این که همین چندی پیش
هزاران رفسنجانی درآیین اعتکاف شرکت کرده اند منافاتی با اصالت این خبر
ندارد که جوانانی نادانسته یا از سر غفلت کاری کنند و عواقب آن را نیز در
نظر نداشته باشند . از این منظر می توان این اتفاق را بررسید و نکاتی را
یاد آور شد:
نخست این که پاره ای برنامه های شبکه های ماهواره ای
فارسی زبان از قبح مصرف مشروبات الکلی در لایه هایی از جوانان ایرانی کاسته
است و می توان گفت برخی سریال های یک شبکه پر
بیننده تلویزیونی و برنامه دیگری که مشروبات را به مثابه جزیی از سفره
شام شرکت کنندگان در مسابقه ای معرفی می کند در این تلقی بی تاثیر نبوده
اند.
از سوی دیگر با نوسانات بازار ارز قیمت مشروبات قاچاق و در عین
حال اصل افزایش یافته و خرید آنها از عهده متقاضیان کم بضاعت بر نمی آید و
به بازار های تقلبی و خطرناک روی آورده اند.
دیگر این که به سبب
نابسامانی در مدیریت دو مقوله شادی و تفریح و به دلیل این که جوانان در
فعالیت های اجتماعی و عمومی با مشکلاتی رو به رو هستند گرایش آنها به خلوت و
پستو و طبعا مصرف کالاهای ممنوعه بیشتر می شود.
باز آمار محموله های
مکشوفه قاچاق گواهی می دهد که تا تقاضا هست عرضه نیز صورت می پذیرد. خاصه
این که در سال های اخیر از مرزهای مشترک بخش شمالی عراق با ایران نیز
مشروبات الکلی قاچاق می شود.
با این حال خوشبختانه هنوز جامعه ما
چنان دو قطبی نشده که اعتکاف کنندگان را یک سو قرار دهیم و در طرف دیگر
جوانانی را که از سر غفلت یا کنجکاوی یا تاثیر پذیری از فرهنگ های دیگر یا
دمی سرخوشی شامگاهی به گونه ای دیگر رفتار کرده اند دوزخیان روی زمین
بدانیم. عجالتاً اما باید هشدار داد که نوشیدنی های الکلی دست ساز حاوی
متانول است و اگر این الکل ها – که گاه با بسته بندی های خارجی عرضه هم می
شوند – مصرف شوند سموم وارده به بدن تنها با دیالیز خارج می شود و خطر
نابینایی و مرگ هم که جای خود دارد.
همین اطلاع رسانی و واقعیت خبر
مرگ و نابینایی در شهرستان رفسنجان -و نه انکار آن- مهم ترین هشدار فراروی
جامعه است که برای عاقلان اشارتی کفایت می کند.