بنویسیم “سازمانی” بخوانیم “خودمانی” ؟!
وقتی قرار باشد بعد از چند دهه جلوس بر صندلی ها ؛ با احترام و عزت کناری بایستند و بهتر از گل نشنوند؟! وگرنه در یک جمعیت ۷۰ هزار نفره ؛ ۲۰ سال پست دست یک نفر نمی افتاد.
سال ۱۳۹۲ و شور عجیبی که بالا گرفت بالاخره یک سازمانی بر راس تامین اجتماعی نشست.
راقم این سطور از اولین هابی بودم که آن زمان در وبلاگ سلامت از نگاه ملی کم مانده بود تا اشک بریزم . چندی گذشت و چشم انتظار که این بر آمده از خودمان از میان بزرگان سازمان چه کسانی را بر خواهد گزید ؛ قایم مقام امد اما از بیرون از سازمان و …
اما خوب بالاخره سازمان به این بزرگی که نمی شود همه را از داخل منتصب کرد ؛ معاونت اقتصادی آمد جوانکی کمتر از ۳۰ سال و فرزند معاونت سابق سازمان مدیریت و برنامه ریزی حالا اینکه نشد مصداق فامیل سالاری؛ خوب شاید هم مصلحتی بود برای بازگشت بدهی دولت به سازمان (خیلی دلم می خواهد بدانم ریالی به سازمان بازگشت یا نه تا کنون که حتی یک ریال هم سند گیرم نیامد )حالا معاونت پارلمانی و او هم از بیرون می آید بالاخره داستان معاونت پارلمانی فرق می کند هرچه باشد باید در مجلس نفوذ داشته باشد ؛ اشکال ندارد نباید خیلی سخت گرفت مهم خروجی کار است و الان وقت هم دلی است نه تشتت ؟! معاونت فرهنگی هم آمد اما باز هم غیر سازمانی اشکال ندارد مگر معاونت فرهنگی چه کار باید بکند؟ معاونت استان ها هم آمد باز هم غیر سازمانی ؛ حالا مگر در استان ها چه خبر بود؟!
خبری مثل بمب می پیچد؟ گل گهر نیامده به دولت بازگشت؟؟ مالی که شاید الان دست کم صد ها هزار میلیارد ارزش داشت.
حالا جای غصه نیست هرچه باشد یکی از میان خودمان بر راس نشسته است و حداقل نوری به تاریکخانه های اقتصادی خواهد انداخت ؛ ای بابا افسوس که در حکم ایشان شستا مثتنی شده است؛ باز هم اشکالی ندارد هرچه باشد یکی از میان خودمان آن بالاست که می شناسیمش؛ لااقل هولدینگ گردشگری و اوزان و خانه سازی و بازرگانی که دست خودمان خواهد افتاد ؛ ای بابا نه اینگونه نیست ؛ اینها هم از بیرون سازمان آمدند ؛ خوب اشکال ندارد کی گفته در سازمان های بزرگ همه باید از داخل سازمان باشند (استدلال آن موقع برخی روشنفکران داخلی سازمان) حداقل کسی هست که صدای ما را بشنود؟
خبر از کرمان می رسد سازمان تامین اجتماعی از یک خبرنگار شکایت کرده و دادگاه حکم برائت داده؛ اما نه صبر کنید پرونده در بخش تخلفات سازمان گشوده شده؟!
خوب بالاخره کسی که در دادگاه برائت گرفت در سازمان خودمان محکوم شد. حکم انفصال همکار سازمانی صادر می شود اما داستان ادامه دارد و این احکم از اساس مزخرف در دیوان عدالت اداری نقض می شود و طرف هم در نهایت تبرئه می شود.
راستی صبر کنید این پایان ماجرا نیست افشین _ ا همان که امان مرتضوی غیر سازمانی را برید و چپ و راست علیه مرتضوی مقاله می زد اما آن قاضی غیر سازمانی شکایت نمی کرد اینبار در زمانی که یک سازمانی بر راس نشست سر از دادگاه در آورد بالاخره فرق بین سازمانی و غیر سازمانی مشخص شد. اینبار ظاهراً شکر خدا این آدم با چند سر عائله محکوم شد .
اما این پایان ماجرا نبود ؛ مهدی اسفندیار بخاطر چند متن پرسشگرانه بابت عملکرد؛ بخش درمان سازمان و خریدهای آن از شرکت اوزان که صدای نظارت و مالی و حقوقی را هم در آورده بود با شکایت یک مدیر عامل غیر سازمانی اوزان راهی دادگاه شد؛ لام تا کام خبری از هیچ دغدغه مندی و کک دوستان سازمانی هم نمی گزد و … اینها که هیچ نه گل گهر ؛ نه اتوبوس غیر سازمانی ها و شکایت از منتقدان و سر به فلک گذاشتن دیون دولت به تامین اجتماعی؟! نه نه اصلا همه خوابند؟ اما باز هم گلی به جمال شریعتمداری وزیر تازه نفس که جای ربیعی را گرفت او کسی نبود که اجازه بدهد در دوره مدیریت او از خبرنگار شکایت کنند ؛ توییت زد و دستور داد که شکایت از خبرنگاران در سرتاسر وزارت تعاون باز پس گرفته شود ؛ چندین خبرنگار دیگر پرستیژ این مرد دموکرات و نقد پذیر را به رخ عالم و آدم کشاندند اما تنها یک خبرنگار ظاهراً مورد شکایت واقع شده بود اما آن یک نفر هم پس گرفته نشد و بعد از قریب به دو سال فقط دادگاه بود که حکم تبرئه را صادر کرد ؟؛
حالا انگار تاریخ تکرار شده است و من ماندم و حکایت دغدغه مندان بیرونی و درونی که با رفتن حجت عبدالملکی بانک برآوردند که تامین اجتماعی در خطر است و یک مرد سازمانی می خواهد؟!
قبول باشد انشالله …..
اما جناب آقای رییسجمهور و جناب آقای زاهدی وفا ؛ من دیدم که خیلی از دوستان ما
می نویسند “سازمانی”می خوانند “خودمانی”
اما امید که شما راه را با چراغ خودتان بروید چراغ دغدغه مندان ما قطع و وصل دارد؛ خصوصا وقتی قرار باشد از پست کناری بایستند ؛ وقتی قرار باشد بعد از چند دهه جلوس بر صندلی ها ؛ با احترام و عزت کناری بایستند و بهتر از گل نشنوند؟! وگرنه در یک جمعیت ۷۰ هزار نفره ؛ ۲۰ سال پست دست یک نفر نمی افتاد.
مهدی اسفندیار